تسویه حساب با اسید

صبح از خانه بیرون می‌آید تا به محل کار خود برود.به نظرش هوا نسبت به روز قبل کمی‌ خنک‌تر شده است.از این موضوع خوشحال می‌شود و تصمیم می‌گیرد امروز پیاده راهی محل کارش شود و از هوا لذت ببرد.
کد خبر: ۸۳۲۵۸۸
تسویه حساب با اسید

نسیم خنکی در فضا می‌پیچد و او در عین پر کردن ریه‌هایش از هوای مطبوع، دو طرف لباسش را به هم نزدیک‌تر می‌کند تا بدنش را گرم نگه دارد.

هوای خوب و نشاط بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، او را هم به وجد آورده بود و باعث می‌شد تا بی‌دلیل لبخند روی لبانش نقش ببندد.از همان صبح‌هایی بود که آدم را سر کیف می‌آورد.

در افکار خود غوطه‌ور بود و خیابان‌ها را یکی پس از دیگر ی طی می‌کرد. بعد از طی کردن سومین چهارراه، موتور سواری را دید که کلاه کاسکت بر سر دارد.

بی‌تفاوت از کنارش رد شد ولی کمی ‌جلوتر دوباره او را دید. این‌بار هم می‌خواست بی‌تفاوت از کنارش بگذرد ولی موتورسوار با حرکت دست به او فهماند که آدرس می‌خواهد. جلوتر رفت تا به مرد کلاه‌دار کمک کند و بعد هم...

نمی‌دانست چه شده است. چرا صورتش آن‌قدر می‌سوزد. نمی‌توانست کاری کند. بیشتر از همه چشمانش می‌سوخت. انگار خوره‌ای به جانش افتاده بود و گوشت و پوست صورتش را از بین می‌برد.

داد می‌زد و فریاد می‌کشید. صدای همهمه می‌آمد. یکی می‌گفت آب روی صورتش بریزید. یکی می‌گفت لباس‌هایش را دربیاورید تا به بدنش نرسد. یکی می‌گفت به اورژانس زنگ بزنید و دیگری می‌گفت به پلیس خبر دهید که اینجا اسیدپاشی رخ داده است.

اسیدپاشی!!!! تازه این زمان بود که فهمید چه بلایی سرش آمده و از هوش رفت.

اسیدپاشی کلمه‌ای است که شنیدنش انسان را به فکر که نه بلکه به هراس وا‌می‌دارد. اسیدپاشی یعنی وحشیانه ترین کاری که می‌توان در حق همنوع خود انجام داد.یعنی باعث تباه شدن آینده یک فرد شدن. بعضی‌ها می‌گویند حتی از کشتن بدتر است.

برای درک این کلمه کافی است دقایقی خود را جای فردی بگذارید که دچار اسیدپاشی شده است. روز‌های اول صورت یا بدنش می‌سوزد ولی بعد از دیدن خودش در آینه (البته اگر چشمی ‌برایش باقی مانده باشد) هرروز قلبش می‌سوزد و به درد می‌آید.

هر دقیقه حسرت چهره و زیبایی از دست رفته خود را می‌خورد. اعتماد به نفسش از بین می‌رود و زندگی برایش بدتر از هر چیز می‌شود. دوست دارد زمین و زمان به هم برسند ولی او به وضع گذشته خود بازگردد.

حتی اگر هیچ آسیبی نبیند باز هم ترس از حمله اسیدی در وجودش باقی می‌ماند و حتی به عابران معمولی خیابان مشکوک می‌شود.

درباره دلایل روانی این جرم و اثرات منفی آن بر زندگی قربانی با محمود برجعلی، روان‌شناس گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چرا بعضی افراد برای انتقام‌گیری یا به دلایل مختلف دست به اسیدپاشی می‌زنند؟

افراد برای خالی کردن ناراحتی درون خود و به دلیل میزان بالای تنفری که از دیگری دارند دست به چنین کار‌هایی می‌زنند.

این تنفر می‌تواند دلایل مختلف مثل بدقولی یا قهر داشته باشد. اسیدپاش‌ها افراد پرخاشگری هستند که برای بروز عصبانت خود بدترین و وحشیانه‌ترین عمل ممکن را انتخاب می‌کنند.

یکی از بزرگ‌ترین عوامل اقدام به اسیدپاشی می‌تواند تخریب شدگی شخصیت فرد اسیدپاش باشد.

اسیدپاشی یکی از بدترین روش‌های بروز احساسات است و وجود آن در جوامع، مصداق خشن بودن جامعه است؛ جامعه‌ای که در آن اسیدپاشی و آتش زدن و این قبیل اقدامات نمایان باشد یقیناً جامعه خشنی است و باید برای آرام‌تر شدن اوضاع آن تلاش کرد.

چرا بعضی افراد انگیزه اسیدپاشی خود را شکست‌های عشقی بیان می‌کنند؟ فردی که دیگری را دوست دارد چگونه می‌تواند او را با اسیدپاشی آزار دهد؟

افرادی که می‌گویند از عشق زیاد این کار را کردم یا مثلا چون نمی‌خواست با من ازدواج کند رویش اسید ریختم تا نتواند با دیگران هم ازدواج کند، بسیار پرتوقع هستند و نمی‌توانند به هیچ‌وجه شکست خود را در هیچ زمینه‌ای قبول کنند.

این افراد به محض آشنایی با یک نفر بر او حس مالکیت دارند و فکر می‌کنند طرف مقابل باید همان‌جور عمل کند که او دستور می‌دهد.

علاوه بر همه این خصوصیات رفتاری آنها خود را بخوبی نمی‌شناسند و نمی‌توانند در موقعیت‌های متفاوت هیجانات خود را کنترل کنند.

زمانی که عصبانی می‌شوند به جای گفت‌وگو و فرو خوردن خشم خود دست به کارهای خطرناک می‌زنند زیرا با هیجانات خود آشنا نیستند.

زمانی که فرد شناخت دقیقی از هیجانات خود داشته باشد، می‌تواند در پاسخ هیجانات مختلف جواب‌های منطقی‌تر از خود بروز ‌دهد.

چگونه می‌شود به شناخت دقیق از خود رسید؟

این شناخت ریشه در کودکی افراد دارد.ما باید از بچگی برای شناخت خود آموزش ببینیم که البته در سیستم آموزشی فرزندان ما متاسفانه این مورد وجود ندارد.

برای مثال زمانی که به پسرانمان می‌گوییم مرد که گریه نمی‌کند، او را وادار می‌کنیم احساسات خود را بروز ندهد و درباره آن با کسی حرف نزند.

همین پسر کوچک وقتی بزرگ می‌شود، عادت می‌کند تا ناراحتی‌هایش را در خودش بریزد. این کار ممکن است در آینده موجب بروز اختلالات رفتاری او شود.

ما باید به فرزندانمان بیاموزیم هیجانات خود را بروز دهند و درباره آنچه دوست دارند حرف بزنند یا از آنچه بدشان می‌آید انتقاد کنند و البته در کنار همه این آموزش‌ها باید احترام به دیگران و تخریب نکردن آنها را هم یاد بدهیم.

پیش از این اغلب اسیدپاش‌ها مرد بودند، اما طی سال‌های اخیر شاهد ارتکاب این جرایم توسط زنان هستیم. دلیل ورود زنان به حوزه این جرم چیست؟

یکی از دلایل این موضوع آسیب‌های خانوادگی است.زمانی که یک زن از طرف همسر خود خیانت می‌بیند و نمی‌تواند انتقام بگیرد به مرور زمان احساس ناتوانی می‌کند.

به هر صورت می‌خواهد انتقام بگیرد و خود را نیرومند نشان دهد. به این ترتیب شاید اسیدپاشی را انتخاب کند چرا که هم از همسر یا فرد مورد نظر خود انتقام می‌گیرد و هم یکی از راحت‌ترین راه‌های ممکن است.

بخشش فردی که اقدام به اسیدپاشی کرده دیگران را به ترویج این جرم دعوت نمی‌کند؟

عوامل بسیار زیادی در این جرم‌ها تاثیر دارند و همه این عوامل هم مهم هستند که تک‌تکشان جنبه حقیقی و حقوقی دارند. نمی‌شود برای همه پرونده‌های اسیدپاشی نسخه واحد پیچید و گفت همه اسیدپاش‌ها را ببخشید یا همه را مجازات کنید.

در بعضی موارد حتی شخصی که مورد اسیدپاشی واقع شده، مقصر شناخته می‌شود. پس نمی‌شود به این سوال جواب دقیقی داد ولی تا جایی با سوال شما موافقم و معتقدم نباید این جرم را برای افراد عادی جلوه دهیم و همیشه باید آنها را از دست زدن به چنین اعمالی منع کرد.

افرادی که دچار اسیدپاشی می‌شوند با چه مشکلات روحی دست و پنجه نرم می‌کنند؟

این افراد قبل از هر چیز دچار حس انکار می‌شوند، در این زمان هنوز باور نمی‌کنند چه اتفاقی برایشان افتاده است و نمی‌خواهند شرایط را قبول کنند.

بعد از آن به پرخاشگری روی می‌آورند و این مشکل را تقصیر همه می‌دانند. از همه چیز و همه کس ناراضی می‌شوند و با همه دعوا می‌کنند.

به مرور زمان با از دست دادن شغل یا موقعیت‌ زندگی خود افسرده و گوشه‌نشین می‌شوند و همه دنیا را تیره و تار می‌بینند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند ولی با عوض نشدن شرایط، کم‌کم آن را می‌پذیرند و به زندگی خود ادامه می‌دهند چون کار دیگری جز این نمی‌توانند انجام دهند.

برای کاهش آمار این جرم در جامعه چه اقداماتی می‌توان انجام داد؟

رسانه‌ها باید به صورت غیر مستقیم به مردم آموزش دهند و روی ذهن آنها کار کنند تا به حقوق همدیگر احترام بگذارند.

این آموزش‌ها از این منظر باید غیرمستقیم باشد چرا که اگر افراد یک جامعه آمار اسیدپاشی را بدانند هم دچار رعب و وحشت می‌شوند و به مرور زمان این جرم برایشان عادی می‌شود.

غزاله مالکی - تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
علی
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
۰
۰
تمام این مشكلات بر میگرده به ضعف .....و بی تجربه اگر چند سال پیش كه اون دوتا خواهر رو با اسید سوزوندن باشون برخورد میشد و اسید پاش رو اعدام میكردن الان این وضع نبود طرف میدونه اگه بصورت كسی هم اسید بپاشه با قوانینی كه ما داریم هیچ كاری باهاش نمكنن ،در كل ضعف وسستی وبی مسئولیتی ها باعث شده كه این جرم عادی بشه

نیازمندی ها