مرد جوان به قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده میگوید: آقای قاضی روز اولی که با شادی آشنا شدم به او گفتم زمانی که ازدواج کنیم باید در خانه ما و همراه پدر و مادرم زندگی کنیم. او هم قبول کرد و به دلیل اینکه پدرم یک خانه بزرگ و قدیمی دارد قرار شد که در خانه آنها زندگی کنیم. شادی هم پس از دیدن خانه ما کلی استقبال کرد و از زندگی در آن خانه بزرگ خوشحال بود. او کلی برنامه برای زندگی و چیدمان خانه طراحی کرده بود و از اینکه قرار بود در خانهای به این بزرگی زندگی کند، خوشحال بود. ولی آقای قاضی همسرم تنها بعد از گذشت سه ماه شروع به بهانهگیری کرد و مرتب دعوا بهراه میانداخت. او هر لحظه از من میخواست که اسبابکشی کنیم و مستقل شویم.او توقع دارد آن خانه را رها کنم و یک خانه کوچک اجاره کنم.در این لحظه زن جوان به قاضی میگوید: آقای قاضی وقتی خانه آنها را دیدم تصور میکردم میتوانم در آن خانه بزرگ در کنار خانواده شوهرم
زندگی کنم.
بزرگی آن خانه باعث شد چشمم را روی مشکلاتی که در انتظارم است، ببندم و تنها به این فکر کنم که در این خانه میتوانم یک زندگی خوب داشته باشم. اما درست بعد از ازدواج بود که متوجه شدم زندگی در کنار خانواده شوهر چقدر سخت است و خانهمان هر چقدر هم که بزرگ باشد باز هم مستقل نیستیم. من دوست دارم مثل هر زن و شوهر دیگری در کنار شوهرم مستقل زندگی کنم و هر کاری که دلم میخواهد انجام دهم؛ ولی در کنار خانواده شوهرم راحت نیستم، برای همین نمیتوانم به این زندگی ادامه دهم.
بعد از صحبتهای این زن و شوهر تلاش قاضی برای منصرف کردن آنها از جدایی بینتیجه ماند و حکم طلاق توافقی صادر شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم