گفت‌وگو با مظهر خالقی، خواننده مشهور کرد

موسیقی کردی هنوز بکر است

مظهر خالقی، شهریور ماه 1318 در خانواده‌ای از مشایخ کرد به‌دنیا آمد. از همان نوجوانی به یادگیری موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کردی پرداخت. نخستین اجرای ضبط شده او به دهه 30 برمی‌گردد که در رادیو سنندج و به زبان فارسی اجرا شده است.
کد خبر: ۸۳۰۷۳۲
موسیقی کردی هنوز بکر است

او دانش‌آموخته فیزیک از دانشگاه تهران است و قبل از ورودش به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران دبیر دبیرستان‌های تهران بود.

از او بیش از 250 آواز فولکلوریک ضبط و ثبت شده است. مظهر خالقی تا قبل از مهاجرتش به انگلستان و سپس اقامتش در کردستان عراق در سمت مدیرکل تلویزیون سنندج و کرمانشاه فعالیت کرد.

او در کنار سیدعلی‌اصغر کردستانی و حسن زیرک، از خوانندگان برجسته و شناخته‌شده موسیقی کردی به‌شمار می‌آید. آهنگ‌های بسیاری از وی با آهنگسازی و تنظیم مرحوم مجتبی میرزاده، ضبط شده‌ است.

از ترانه‌های مشهور وی می‌توان «په پوله ئازاد، ئه‌گه‌مه‌وه، ئاسی کورد و بیرت ده‌که‌م» را نام برد. او هم‌اکنون مدیر موسسه‌ای در سلیمانیه عراق است. این مرکز در زمینه هنر، ادبیات و فولکلور کرد فعالیت می‌کند.

«قاب کوچک» در نخستین روزهای شهریور، به بهانه تولد این خواننده کرد و همچنین به‌خاطر پخش برخی از آثار او از رادیو «آوا»، به انتشار گفت‌وگویی با او پرداخته. گپ و گفتی که سال‌ها پیش، در کشور اسپانیا انجام شده است. نتیجه این گفت و شنود را در ادامه می‌خوانید.

شما چه‌ تعریف‌ مشخصی از موسیقی کردی دارید؟

من‌ موسیقی کردی را به‌طور عام‌ به‌ چهار بخش‌ تقسیم‌ می‌کنم‌: موسیقی غرامی مثل‌ همین‌ تصنیف‌های معمولی، موسیقی رقص‌ و پایکوبی، موسیقی عرفانی یا مذهبی و حتی دراویش‌ و تکایا و مقام‌ها و آوازهای بدون‌ ریتم‌. از سوی دیگر معتقدم تا 80 درصد دستگاه‌های فارسی را می‌‌توانیم در مقام‌های کردی بیابیم‌.

اما یک‌ قسمت‌جداگانه‌ای هم هست‌ که‌ نه‌‌تنها در دستگاه‌های موسیقی فارسی وجود ندارد که در بخش‌های مختلف کردستان نیز به‌ صورت‌های گوناگون اجرا می‌شود. این بخش، آوازها و ملودی‌هایی است که سینه به سینه منتقل شده و به ما رسیده و در هیچ کتابخانه‌ای، نمی‌توان‌ مرجعی کامل‌ برای آن یافت.

با این وجود برخی از هنرمندان معتقدند: نیاز جامعه فرق کرده و باید به سراغ اشعار جدید رفت.

به‌ نظرم‌ اشعار و ترانه‌‌های قدیم‌، هیچ‌گاه‌ از بین‌ نمی‌روند. در تمام‌ کشورها، وزارتخانه‌ای برای حفظ‌ و نگهداری فرهنگ‌ مردم‌ آن‌جامعه‌ وجود دارد و این‌ نکته‌ای است‌ که‌ بستگی به‌ نیاز مردم‌ جامعه‌ دارد.

من‌ نمی‌توانم 100 یا 200 سال آینده‌ را پیش‌‌بینی کنم‌ و بگویم در جامعه آن زمان هم، نیاز به فولکلور وجود دارد یا نه؛ اما آنچه‌ مسلم‌ است‌، همه‌ اجتماعات‌ بشری فولکلور و رسومات‌ قبلی خود را حفظ‌ کرده‌ یا لااقل‌ کوشیده‌اند که‌ چنین‌ بکنند. حال‌ اگر بازار خوبی برای این‌گونه آثار وجود ندارد، آن‌ بحث‌ دیگری است‌.

بعضی از هنرمندان‌ موسیقی کردی را در حال ‌نابودی می‌بینند و معتقدند: به‌ علت‌ جمع‌آوری نشدن‌ نغمه‌ها و گوشه‌ها، کم‌کم‌ این‌ نوع‌ موسیقی در حال‌ ادغام‌ با موسیقی فارس‌ یا ترک‌ است‌. نظر شما چیست؟

من‌ خطر چندانی را برای آینده موسیقی کردی پیش‌بینی نمی‌کنم، زیرا عقیده‌ام‌ بر این‌ است‌ موسیقی، قسمت‌ عمده زندگی کردهاست‌ و با مردمان‌ این‌ دیار عجین‌ شده ‌است‌.

از مردمی که در کوهستان‌ها و روستاها زندگی می‌کنند تا شهری‌ها، از انسان‌های عارف‌ و صوفی تا انسان‌های عامی و کوچه‌ و بازار به موسیقی علاقه‌مند هستند. به‌ این‌ علت‌ است که موسیقی فولکلور کرد، سینه‌ به‌ سینه‌ و نسل‌ به‌ نسل‌ تا به‌ امروز رسیده است.

اما تنها چیزی که‌ می‌توان‌ گفت، امروز‌ تا حدی موسیقی کردی را با خطر کمرنگ شدن روبه‌رو کرده‌، وجود شبکه‌های ماهواره‌ است‌ که نه‌تنها موسیقی کردی که گونه‌های مختلف موسیقی را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد.

اما با وجود بعضی شبکه‌های رادیویی در ایران که به پخش موسیقی محلی از جمله کردی می‌پردازند، می‌توان تا اندازه‌ای به حفظ موسیقی فولکلور، امیدوار بود؛ ضمن این‌که در سال‌های پس‌از انقلاب، توجه بیشتری به این گونه موسیقی شده است.

ملاک و معیارتان برای انتخاب شعر کدام است؟

من‌ بیشتر کارهایم‌ فولکلوریک‌ است‌. کارهای فولکلور از دل انسان‌های پاک و بی‌آلایش برخاسته‌اند و به همین خاطر، بر دل می‌نشینند.

اما جز کارهای فولکلور، شعرهایی را انتخاب می‌کنم که محتوای انسانی داشته باشند. من‌ هم شعرهای عاشقانه را دوست دارم که به عشق‌های زمینی و دلدادگی آدم‌ها به یکدیگر می‌پردازند و هم شعرهای عارفانه و فرازمینی را.

بعضی به بازخوانی تصنیف‌های قدیمی و به روز کردن کارهای فولکلوریک پرداخته‌اند. در این بازخوانی‌ها دو حالت و وضعیت پیش می‌آید. یکی این‌که افراد جدید، بهتر از قدما اجرا می‌کنند؛ دیگر آن‌که‌ این‌ اجرا دارای کیفیت‌ نازل‌‌‌تری است‌.

به نظر من، در زبان‌ فارسی، آثار آهنگسازان بزرگ‌ که توسط‌ خواننده‌ای صاحب‌نام خوانده و اجرا شده‌، بهتر است دوباره‌ خوانده نشود. اما اگر آهنگ‌ فولکلور است‌، قضیه‌ حالت‌ عکس‌ دارد.

چون‌ رمز بقای آهنگ‌ فولکلور در تکرار آن‌ است‌؛ پس از آن باید حق‌ انتخاب‌ را به‌ مردم‌ داد که‌ از چه اجرایی بیشتر لذت‌ برده‌اند.

به عبارتی در مورد فولکلور این‌ دور تسلسل‌ وجود دارد و همین موجب‌ می‌شود که این کارها باقی بماند و همیشه‌، زیر لب‌ زمزمه‌ شود و هیچ ممنوعیتی هم وجود ندارد‌ که‌ اگر کسی قبلا آهنگی را اجرا کرده‌ است‌، شخص‌ دیگری نمی‌تواند آن‌ را اجرا و حتی به‌ شکل ‌دیگری تنظیم‌ کند؛ کار جدید ارائه می‌شود و حق‌ انتخاب‌ با مردم‌ است.

و ما در موسیقی کردی بیشتر به ارائه کارهای فولکلوریک با تنظیم جدید پرداخته‌ایم.

بله. تا به‌ حال‌ اکثر ترانه‌های فولکلور را تنها به‌ صورت‌ تنظیم‌های تازه‌ ارائه‌ کرده‌ایم‌؛ وگرنه‌ کردها درطول‌ یک‌ قرن‌ گذشته‌ آهنگساز به‌ معنی واقعی کلمه‌، نداشته‌اند.

تنها کسی که‌‌ می‌توانم‌ اسم‌ وی را به عنوان آهنگساز ذکر کنم‌ و براستی هم‌ شایسته ‌تقدیر و تحسین‌ است‌، استاد حسن‌ یوسف‌زمانی است‌.

بجز او کس دیگری را در آن‌ حد نمی‌بینم‌. البته‌ به‌ طور عموم‌ افرادی هستند که‌ یک‌ یا دو ترانه‌ ساخته‌اند و مردمی است‌؛ اما با یک‌ گل‌ بهار نمی‌شود. آهنگساز کسی است‌ که‌ مرتب، ‌آهنگ‌ بسازد و به‌ مردم‌ ارائه‌ کند، وگرنه‌ یکی دو آهنگ‌ نمی‌تواند محک ‌کار و داوری یک فرد و کار او باشد.

استاد علی تجویدی معتقد است‌:‌ موسیقی آوازی ما محتوایی بس‌ عمیق‌ دارد و بی‌شباهت‌ به‌ عرفان‌نیست‌ و تنها هنرمندی می‌تواند این‌ محتوا را منعکس‌ کند که‌ با عرفان‌ و ادبیات‌ ایران‌، انس‌ و الفت ‌داشته‌ باشد، آیا شما هم‌ این‌ آشنایی را ضرورت‌ می‌دانید؟

طبعا استاد تجویدی آنچه‌ را که‌ فرموده‌اند، کاملا بجاست‌، اما من‌ یک‌ مقدار فراتر می‌روم‌. به‌ نظر من‌ وقتی که‌ فرستاده‌ خداوند، «داوود»، لحن‌ خوب‌ و نوای آسمانی داشته‌، به این‌ معنی است‌ که‌ خداوند هم‌، موهبت‌ صدا و موسیقی را والا می‌داند.

وقتی که‌ پیغمبر خداوند، صلوات‌ بر او، بلال‌ حبشی را که‌ خوش‌‌صدا بوده‌ و حنجره‌ای رسا داشته‌، مامور می‌کند که‌ تنها او اذان‌ بگوید و اذان‌ را با صدای خوش‌ به‌ گوش‌ مردم‌ برساند؛ پس‌ بی‌گمان، صدا و آوای خوب،‌ جایگاه‌ بسیار والایی در زندگی انسان‌ داشته و دارد.

در هر حال‌، من‌ عارف‌ نیستم‌ تا بگویم‌ مرتبت‌ و قیاس‌عرفان‌ با موسیقی تا چه‌ حدی است‌ و کدامیک‌ والاتر اما آنچه‌ مسلم‌ است‌ این‌که اگر این‌ دو با هم‌ تلفیق‌ شوند، انسان‌ را به عرش می‌رسانند و موجب عروج او می‌شوند.

موسیقی پاپ کردی رشد نکرده و هنوز در حال گذران دوران کودکی خود است. نظر شما با موسیقی پاپ و جاز و درآمیختن آن با موسیقی کردی چیست؟

من‌ معتقدم‌ موسیقی جاز صرفا مربوط‌ به‌ اروپاست‌ و بسختی می‌تواند در موسیقی کردی، جایی پیدا بکند. روحیه ما کردها با «جاز» همخوانی ندارد و اصلا این نوع موسیقی، چندان هماهنگ با ذوق‌ مردم‌ ایران نیست‌.

اما «پاپ»‌، موسیقی پیشرفته دنیای امروزی است‌ و براحتی می‌توان‌ از آن‌ برای تنظیم‌ موسیقی جدید و امروزی کردی استفاده‌ کرد و اگر تا به‌ حال‌ هم‌، پیشرفت‌ قابل‌ملاحظه‌ای نداشته‌ایم‌، بنا به‌ شرایط‌ و امکانات‌ و اوضاع‌ اجتماعی کردستان‌ بوده‌، وگرنه‌ خیلی وقت‌ پیش، موسیقی پاپ‌ در ترانه‌های کردی نفوذ کرده‌ بود.

برای حضور در صحنه جهانی و رسیدن‌ به‌ استاندارد جهانی باید چه‌ راهی را در پیش گرفت؟

حقیقت‌ این‌که‌،‌ موسیقی کردی یک‌ موسیقی ناشناخته‌ است‌ و دامنه‌ای وسیع‌ با ریتم‌های متعدد دارد، پس می‌تواند جایگاه‌ مناسب‌ و معینی را برای خود‌ بیابد چون موسیقی جهانی بر چند اساس‌، یعنی تجارت‌ موسیقی، آشنایی، شناخت ملت‌ها و نوآوری متمرکز است‌ و موسیقی کردی، هنوز بکر مانده‌ و می‌تواند به مردم جهان معرفی شود.

ما ابتدا باید به ساخت و ارائه یک موسیقی خوب و ماندگار بپردازیم پس از آن بازارش را در جهان بیابیم و بازاریابی کنیم.

عرفان قانعی - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها