نرخ خدمات پلیس +۱۰ گران شد

احتمال افزایش قیمت روغن و لبنیات

شاید دقت در تجربیات روزانه‌ای که ممکن است در زندگی همه ما اتفاق بیفتد، مسائلی را روشن کند که مطرح کردن و سوال‌کردن آن، باعث جلب توجه افکار عمومی و به راه‌ افتادن گفتمانی عمومی برای حل آن شده و گرهی از مشکلات مردم و کشور را باز کند.
کد خبر: ۸۲۲۹۷۰
در سیستم توزیع کالا چه خبر است؟

یکی از این مسائل، افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات از یکسو و تفاوت قیمت یک کالای واحد در دو نقطه از شهر است که ممکن است بسیاری از ما روزانه به مواردی از آن برخورده باشیم، اما بسادگی یا حداکثر با یک غرولند از کنار آن عبور کرده‌ایم.

با این حال تجربه نشان داده توجه به همین ریزه‌کاری‌ها و بیان و سوال و مطالبه کردن آن، می‌تواند به حل مشکل منجر شود.

در عمل به این قاعده شاید بیان تجربیات قیمتی و ریشه آن بتواند بخشی از مشکل گرانی را که به رشد طبیعی هزینه تولید مربوط نیست و احتمالا سوداگری و سودجویی در سیستم توزیع و مبادله عامل آن است،‌ حل کند.

تجربه اول: پنجشنبه هفته گذشته، حوالی ظهر و حین دست و پا زدن در صف انبوه یکی از رستوران‌های معروف بازار تهران، فروشنده دوره‌گردی را دیدم که یکی از برندهای معروف شکلات خارجی را می‌فروخت؛ شکلاتی که در فروشگاه‌های مرکز و شمال تهران هر عدد 3000 تومان است را این دستفروش هزار تومان می‌فروخت.

شکلات را بررسی کردم: تاریخ مصرفش به روز بود و نمونه‌ای که خوردم نیز اثری از بی‌مرغوبیتی نداشت، اما چرا 2000 تومان تفاوت در هر شکلات آن هم در یک شهر؟ تازه قیمت هزار تومانی این فروشنده دوره‌گرد در حالی بود که او سودش را نیز در هزارتومان لحاظ کرده بود و چند دست چرخیده بود، اما باز هم 200 درصد زیرقیمت به دست من رسیده بود!‌ با این حال احتمال دادم این شکلات به صورت قاچاق وارد کشور شده باشد و به دلیل نپرداختن عوارض قانونی، ارزان‌تر به دست من رسیده است. اما این فکر تا عصر همان پنجشنبه بیشتر طول نکشید.

تجربه دوم: عصر همان پنجشنبه گذرمان به یکی از فروشگاه‌های معروف و بزرگ پوشاک در بلوار میرداماد افتاد. حین بررسی اجناس فروشگاه، اتیکت قیمت را که برگرداندم، قیمت اصلی جنس را که به پوند انگلیس درج شده بود و احتمالا یادشان رفته بود از روی پیراهن بکنند، دیدم: 5 پوند! یعنی با احتساب قیمت 5100 تومانی پوند در بازار تهران، قیمت این جنس 25 هزار و 500 تومان بود؛ در حالی که باز هم در آن پنج پوند سود تولیدکننده و فروشنده انگلیسی لحاظ شده است. حالا قیمت آن جنس در آن مغازه چقدر بود؟ 97 هزار تومان! یعنی تقریبا چهار برابر قیمت اصلی. از خودم پرسیدم مگر چند درصد تعرفه واردات و سودبازرگانی و هزینه حمل و نقل به این 25 هزار و 500 تومان خورده که ما باید آن را چهار برابر قیمت واقعی بخریم؟ تازه یادم آمد نمایندگی ایران، قیمت آن جنس را که حتما پنج پوند نمی‌خرد، بلکه به قیمت عمده یا بنکداری دست‌کم 20 درصد کمتر از قیمت خرده فروشی تهیه می‌کند. پس فاصله چهار برابری با قیمت ایران، حتما بیشتر از این حرف‌هاست. بعد هم خطاب به خودم(!) اضافه کردم که این جنس که مانند آن شکلات فروش حاشیه بازار بهانه قاچاق بودن ندارد؛ رسمی و قانونی و با پرداخت تعرفه وارد ایران شده است. نرخ ارز هم که هشت ماهی می‌شود تقریبا ثابت یا کم‌ نوسان است. پس واقعا چرا باید یک جنس ارزان وارداتی چهار برابر یعنی 400 ـ 500 درصد گران‌تر به دست مصرف‌کننده ایرانی برسد؟...

اینجا بود که لازم دیدم خطاب به وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان حمایت از مصرف‌کننده و تولیدکننده، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان بازرسی کل کشور و سازمان‌های عریض و طویل نظارتی دیگر عرض کنم که این‌گونه تجربیات، نشان می‌دهد سیستم توزیع کالای کشور نقص جدی دارد و برخی عوامل با استفاده از این نقص، کالاهای ارزان وارداتی را به چندین برابر قیمت به مردم قالب می‌کنند. لذا بهترین راه این است که این دستگاه‌ها با همکاری هم یک رگولاتور قیمت (ناظر و تنظیم‌کننده قیمت) در بخش خرده فروشی تشکیل دهند که هدفش سرکشی به فروشگاه‌های خرده‌فروشی و عمده‌فروشی، بررسی فاکتورها و تحلیل قیمت فروش به مصرف‌کننده باشد؛ کاری که در تمام دنیا انجام می‌شود.

سید علی دوستی موسوی - دبیر گروه اقتصاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها