در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاید به همین خاطر هم هست که پدربزرگم با وجود سود مالی چشمگیر، هیچ وقت حاضر نمیشود خانه حیاطدار قدیمیاش را تبدیل به یک آپارتمان چندطبقه کند. به قول خودش پس این نوه و نتیجهها کجا بدو بدو کنند؟!
اما راستش مثل بسیاری از اتفاقات اصیلی که با گذر زمان رو به زوال میروند داستان این روزهای قشنگ هم دارد رو به زوال میرود. انگار خودمان دست به دست هم میدهیم تا دلیلی برای این داشته باشیم که بگوییم «قدیمترها بهتر بود!»
آخرین باری که همه دورهم جمع بودیم اصلا جمع نبودیم، همگی در عالم خودمان پرسه میزدیم، یکی سرش گرم فلان گروه وایبر بود، یکی دیگر سلفی میگرفت تا با عنوان «من و خانه مادربزرگ، یهویی!» اعلام خبری از آخرین وضعیتش بکند، دیگری کلیپ دانلود میکرد و در عین حال به پدربزرگم پیشنهاد میداد که «آقاجون باید یه مودم وایرلس بگیرین، الان دیگه همه توی خونههاشون اینترنت بیسیم دارن، شما چرا ندارین؟!» آن یکی میگفت سرعت وایبر ضعیف شده بیایید همگی برویم تلگرام و... .
اوضاع بچهها هم بهتر از ما نبود؛ دیگر نه در حیاط بدوبدو میکردند نه تقاضای توپ و تفنگ و اسباببازی داشتند، هرکدام یک تبلت به دست گرفته بودند و در سکوت مشغول بازی بودند.
نزدیکیهای غروب مادربزرگم رو به ما گله کرد و گفت: ما تمام سال را به عشق این میگذرانیم که همه شما با همدیگر اینجا جمع باشید، کمی با هم حرف بزنیم، دیداری تازه کنیم، یادی از گذشتهها کنیم و دلمان باز شود، آن وقت هرکدامتان یک گوشی دستتان گرفتهاید، انگار نه انگار به دیدار ما آمدهاید. اصلا ما را دیدید؟ با ما حرف زدید؟ راست میگفت، ما در دنیای خودمان بودیم و آنها در دنیای خودشان تنها مانده بودند.
یک زمانی گوشیهای بلوتوثدار برای خودشان برو و بیایی داشتند، کافی بود یک گوشی موبایل، قابلیت پخش موسیقی و کلیپ هم داشته باشد تا «همه چیز تمام» به نظر برسد! اما حالا گوشیهای اندروید، بسیاری از افراد را از کامپیوتر خانگی هم بینیاز کرده است. تماس گرفتن و پیامک فرستادن کمترین کار این گوشیهاست، کافی است اینترنت پرسرعت دم دستتان باشد تا با نصب کردن یکی از نرمافزارهای وایبر، تلگرام، لاین، واتسآپ، اینستاگرام، تانگو و... از یک سر دنیا به سر دیگرش وصل شوید، میتوانید کلی گروه دوستی بسازید، دوستان دوران دبیرستان، دانشگاه، بچههای هممحلی، جوانترهای فامیل یا اصلا با همکارانتان چنین ارتباطی را تعریف کنید. خلاصه اینکه میتوانید یک کیفیت ارتباطی مطلوب، با هزینهای منطقی فراهم کنید و از کلی امکانات دیگر هم برخوردار شوید. اصلا به همین دلیل است از خانهها گرفته تا کافهها و رستورانها همه مجهز به اینترنت بیسیم شدهاند.
تا اینجا همه چیز خوب به نظر میرسد، مشکل از آنجا شروع میشود که این نرمافزارهای رنگ و وارنگ در تمام مناسبات زندگیتان ورود پیدا میکنند و شما تفاوتهای بین نسلی را فراموش میکنید، یادتان میرود این تکنولوژی که تمام زندگیتان را گرفته برای پدر و مادران سالمند یا پدربزرگ و مادربزرگها ناآشناست؛ برخی از آنها حتی از تلفن همراه هم استفاده نمیکنند چه رسد به این نرمافزارها. با این حساب وقتی درصد بالایی از زمان و انرژیتان را صرف گوشی همراهتان میکنید، این احساس را به سالمندان میدهید که آنها از زمانهشان عقب ماندهاند، بود و نبودشان چندان اهمیتی ندارد و دیدار و همصحبت شدن با آنها از اولویت کمتری برخوردار است. پیشنهاد میکنیم این چند نکته را در حضور بزرگترها بویژه پدربزرگها و مادربزرگها رعایت کنید:
توجه و همصحبتی با آنها: اینکه به آنها توجه کنید، همصحبتشان شوید، زود به زود سر بزنید و جویای احوال زندگیشان شوید کمترین کاری است که میتوان در حق پدر و مادر کرد. یادتان باشد که والدین در سنین پیری حساستر و زودرنجتر میشوند، بازنشستگی، تنهایی، یاد خاطرات گذشته و قیاس آن با وضعیت کنونی سبب میشود تنها دلخوشی آنها همین دید و بازدیدها باشد، پس وقتی به دیدارشان میروید با تمام وجود اینکار را انجام دهید، نه اینکه خودتان آنجا باشید و هوش و حواستان جای دیگر.
به آنها حس غریبه بودن ندهید: بسیاری از افراد، گروهی متشکل از افراد فامیل را در برخی از نرمافزارها مثل وایبر یا تلگرام میسازند، که مناسبات مربوط به خودش را دارد. گاهی بچهها در حضور بزرگترهایی که در این گروهها نیستند، از اتفاقات و حرفهای ردوبدل شده میان خودشان صحبت میکنند، از لطیفههایی که فلانی فرستاده بود تا فلان قرار جمعی که منزل یکی از بچهها گذاشتند و عکسهایی که به یادگار گرفتند. وقتی تعدادی از افراد جمع، در جریان این ارتباطات نیستند اشاره کردن به این اتفاقات حس غریبگی به آنها میدهد. جمعی را تصور کنید که از موضوعی مشترک میان خودشان حرف میزنند در حالی که دو نفر از حاضران، حتی از واژههایی مثل «اد کردن، جوین شدن، بلاک کردن و...» هم سردرنمیآورند.
اگر میپرسند پاسخ دهید: گاهی اوقات سالمندان با شنیدن مکالمات و صحبتهای اطرافیان به خود جرات پرسیدن میدهند و معنای برخی اصطلاحات را جویا میشوند، بدترین پاسخ ممکن این است که بگویید: چیز خاصی نیست! یا به گونهای از توضیح دادن شانه خالی کنید. اینکار شما به آنها نشان میدهد که باید در برابر واژههای جدیدی که میشنوند بیتفاوت شوند، یا این تصور را ایجاد میکند که توانایی فهمیدن و استفاده کردن از ابزار جدید را ندارند. این حس تلخ ناتوانی، منشا از دست رفتن اعتماد به نفس و ایجاد افسردگی میشود. نیازی نیست در پاسخ به این پرسشها بهطور کامل توضیح دهید که چه هستند و چه قابلیتهایی دارند، فقط کافی است با زبانی ساده آنها را تا حدودی با مساله آشنا کنید.
آنها را تشویق به آموختن کنید: با وجود مشکلات جسمی و روحی که در کمین سالمندان است، شاید کمی دور از ذهن باشد که آنها را با دنیای نت آشنا کنید، برای کسی که با رایانه، اینترنت و گوشیهای پیشرفته آشنا نیست ورود به دنیای اینترنت سختتر از آنچه که هست نشان میدهد، به همین دلیل هم کمتر سالمندی به خودش جرات پیشنهاد رفتن به کلاسهای آموزش اینترنت را میدهد یا درخواست آشنایی با وسایل ارتباط جمعی جدید را دارد. ورود به این وادی نیاز به تشویق و حمایت فرزندان دارد. بررسیها نشان میدهد سالمندان بخوبی میتوانند با دنیای مجازی ارتباط برقرار کنند، برخی سایتهای خبری را پیگیری کنند و حتی ارتباط تصویری برقرار کنند. آموزش مهارتهای اولیه در اینترنت آنها را برای استفاده از گوشیهای هوشمند و نرمافزارهای ارتباطجمعی هم آماده میکند. البته باید در نظر داشت که سرعت یادگرفتن در آنها کمی کندتر از جوانترهاست، اما در نهایت این مهارت علاوه بر بالا بردن حس اعتماد به نفس، میتواند یکی از نیازهای اصلی سالمندان یعنی نیاز به ارتباط جمعی را تا حدودی برطرف کند.
شیما نادری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم