قانون : چند اصطلاحی که پیرمان کرد!
برخی واژهها در طول دوران مذاکرات بسیار استفاده شدهاند که هر کدام مفاهیمی عجیب و غریب پیدا کردهاند.
مواضع متفاوت
اینکه طرفین مواضع متفاوتی دارند را اگر بخواهیم تشریح کنیم مانند این میماند که پسری دختری را برای ازدواج انتخاب کند و در عین اینکه پسران با دختران مواضع مختلفی دارند در نهایت در قبال موضوع مشترک ازدواج به تفاهمهایی برسند، سپس یکی از طرفین اجازه بازدیدهای سرزده از خانواده را ندهد!
و در نهایت مادر دختر با این موضوع به صورت مشروط موافقت میکند. در این شرایط با اینکه به تفاهمهایی در بحث ازدواج رسیدهاند ولی همچنان در مواردی مواضع متفاوت دارند.
پیشرفتهایی حاصل شده
اینکه میگویند پیشرفتهایی حاصل شده به این معنا نیست که واقعا پیشرفتهایی حاصل شده و یا اینکه رو به جلو حرکت کردهاند، بلکه بدین معنا است که هنوز همدیگر را با کتک نکشتهاند. در واقع وقتی طرفین هنوز با هم حرف میزنند و هیچ یک از دو طرف از پنجره خودش را به پایین پرت نکرده درواقع پیشرفتهایی حاصل شده است.
باز هم همان پسر و دختر را در نظر بگیرید که پسر قصد بهدست آوردن دل دخترک را دارد و میخواهد تک دل او را به یک شکلی ببرد، از همه روشهای مختلف استفاده کرده ولی دختر زبل داستان ما دم به تله نمیدهد، مثلا پسرک میگوید باغی دارند که پر از طاووس است و در مقابل با واکنش دخترک
روبه رو میشود که میگوید من از طاووس متنفرم و پسرک مانند رب گوجه پهن زمین میشود. در این شرایط با اینکه پیشرفتی حاصل نشده، چون هنوز دخترک زیر میز مذاکره نزده و تنها بسته پیشنهادی طاووس را نپذیرفته در واقع پیشرفتهایی حاصل شده است.
زیاده خواهی
زیاده خواهی در فرهنگ عامیانه ما ایرانیها با تعبیر و واژگانی متفاوت کاربرد بسیاری دارد. مثلا دوستتان با هیجان میگوید که میتواند ۲۰۰ کیلومتر نان استاپ شنا کند، در این زمان شما کمی عصبانی شده و به او میگویید که زیاده خوری نکن! این اصطلاح در فرهنگ عامیانه همان زیاده خواهی در دنیای سیاست است. در ماجرای همان دختر و پسر دم بختی که گفتیم هم اینطور تعریف میشود که یکی از طرفین تقاضای یک شارژ پنج هزارتومانی کند و وقتی طرف مقابل مشتاق درخواست او را عملی کرد، طرف اول از اشتیاق طرف دوم سوءاستفاده کرده و درخواست یک شارژ ۱۰ هزارتومانی دیگر کند! به این حالت در عرف دیپلماتیک زیادهخواهی میگویند.
جزئیات
جزئیات در توافق و فرهنگ مذاکرات همان معنای فرهنگ عامیانه خودمان را دارد. مثلا در اتفاقات روزمرهتان قطعا پیش آمده که کسی به شما گفته که نود و هشت درصد فلان داستان حل شده و تنها برخی جزئیات باقی مانده است، مثلا همین پسر مشتاق ما در زمان آشنایی با دخترک به دوستانش میگوید که نود و نه درصد ماجرا بینشان حل شده و تنها یک درصد باقی مانده، منتها در نهایت میبینید که به خاطر همان یک درصد اشتیاق پسرک با دیوار برخورد کرده و همه چیز به هم میریزد، در فرهنگ ایرانی یک درصد نقش هزار درصد را دارد.
در مذاکرات هم اگر دقت کنید میبینید که در سه دقیقه اول روی کلیات به تفاهم رسیدند و یک سال و اندی است که روی جزئیات مشغول بحثند! اگر در فحشهای عامیانه ما آریاییها هم دقت کنید متوجه وجود جزئیات عجیب در دشنامهای عامیانه میشوید، این موضوع بیانگر نقش عجیب جزئیات در شئونات زندگی ما است.
شرق : ما راضی شدیم
بعضی از صاحبنظران هم هستند که الان تحلیلی از وضعیت مذاکرات ارائه نمیکنند چون نمیدانند نتیجه مذاکرات چه میشود. خسته نباشند.
بعضیها هم هستند که چون نمیدانند نتیجه مذاکرات چه میشود، تحلیلشان این است که مذاکرات نتیجهای ندارد. آفرین. بعضیها هم میگویند همه این مذاکرات فیلم است و ما را فیلم کردند و نتیجه از قبل مشخص است. باریکلا. بعضیها هم میگویند مذاکرهکنندگان خودشان را فیلم کردهاند چون نتیجه هرچی بشود، تلویزیون دستکم تایتانیک پخش نمیکند درحالیکه خاوری رفته بغل تایتانیک. راست هم میگویند. بعضیها هم معتقدند بحث سر ابرقدرتهاست و چه تحریمها برداشته شود، چه برداشته نشود، آمریکا خر است.
درحالیکه اینقدر ساده نمیشود گفت آمریکا خر است چون در آمریکا اگر شما دموکرات باشی خری و اگر جمهوریخواه باشی، فیلی. پس دوستان توجه کنند همهجای دنیا اینطوری نیست که به یکی بگویی خر، منظورت را رسانده باشی؛ مثل موفق باشی که با دست نشان میدهند. یکجا بگویی خر توهین است ولی اگر توی آمریکا بگویی، تبلیغات انتخاباتی است. خلاصه پیچیده است.
بعضیها هم نشستند کنار گود و وایبر و تلگرام و فیسبوک و توییتر و دارند لنگش میکنند. عیبی هم ندارد. ما هم همینکار را میکنیم. درواقع همه دور هم خوشیم. بهبه. بعضیها هم میگویند قلم دست کسی را که توافق بد را امضا کند میشکنند. این استادان منتها الان دستشان بند است و ایران نیستند و اگر توافق بشود، چه بد چه خوب، دستشان نمیرسد دستی را بشکنند. که درکل دستشان درد نکند. بعضیها هم میگویند اگر توافق بشود فایدهای ندارد چون تازه برمیگردیم سر جای اول. که کاملا منطقی است. مثلا ما داریم از یکجا پایین میریم یکی بگوید این شاخه را بگیر. ما بگوییم نه ما این شاخه را بگیریم تازه میرسیم جای اول.
خب شاخه را نگیریم چه میشود؟ بعضیها هم میگویند اینها همه دستشان توی یک کاسه است و روحانی و احمدینژاد و ظریف و جلیلی فرقی ندارد. که در پاسخ به این عزیزان توصیه شده آدم سرش را بزند به دیوار. محکم. بعضیها هم میگویند ما به روحانی رأی ندادیم که برود مذاکره کند.
ما نمیدانیم دلیل رأیدادن به روحانی چی بوده، شاید این بوده که ایرانیها را بفرستد فضا، اما ما میگوییم دستکم بگذارید یک مذاکره را پیش ببرند و تحریم را بردارند، ما فعلا راضی شدیم.
کیهان: ... زیادی!
گفت: خانم هیلاری کلینتون نامزد ریاستجمهوری آینده آمریکا در مصاحبه با «گلوبال ریسرچ» گفته است؛ میخواهم ایرانیها بدانند که اگر من رئیسجمهور شوم، به ایران حمله خواهم کرد.
گفتم: حیوونکی! نمیداند که واژههای مبارک «چخ» و «چخه» را برای مقابله با همین حملهها ساختهاند!
گفت: به قول معروف «موز اگر قوت داشت کمر خودش را راست میکرد». خانم کلینتون اگر از این عرضهها داشت، به خانم «مونیکا» حمله میکرد که شوهرش بیل کلینتون را از دستش گرفته است!
گفتم: خرگوشه وسط جنگل راه افتاده بود و رجز میخوند که ... آهای! ... پلنگ میخورم!... گرگ تیکه پاره میکنم!... فیل لت و پار میکنم... ناگهان چشمش به یک شیر افتاد و در حالی که بدجوری به پتهپته افتاده بود گفت؛... البته مخفی نماند که بعضی وقتها هم ...زیادی میخورم!...
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد