قناد؛ اولین عموی تلویزیون
مجید قناد اهل خرمشهر ـ که لیسانس کارگردانی و بازیگری را از دانشگاه هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفته است ـ به جای فعالیت در حوزه سینما به تلویزیون آمد و بدون شک میتوان او را اولین عموی تلویزیونی کودکان دانست؛ کودکانی که اکنون خود صاحب فرزند شدهاند. عمو قناد هنوز هم کم و بیش در تلویزیون و لابهلای کودکان دیده میشود، اگرچه برای کودکان نسل امروز دیگر آن جذابیت و محبوبیت گذشته را ندارد. در واقع او را میتوان عموی تلویزیونی کودکان دهه 50 و 60 دانست که نوع اجرا و کم و کیف برنامهاش متناسب با مخاطب و امکانات آن دوره بود؛ البته قناد تلاش کرد با تکیه بر برخی خلاقیتهای فردی با توجه به سبقه تحصیل در رشته بازیگری، صورتهای تازهتری از اجرا را برای کودکان به نمایش بگذارد که برخی از آنها نیز جواب داد، مثلا جمله معروف «بریم یه برنامه ببینیم» با حرکات ویژه دستهایش یکی از این تمهیدات بود. برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» او به مدت هشت سال بدون وقفه از شبکه دو سیما روی آنتن رفت که دستکم تا چند سالی در اوج بود؛ اما به دلیل ظهور عمو و برنامههای مشابه دیگر بتدریج دچار ریزش مخاطب شد. البته قناد برخلاف میل شخصیاش در سال 89 از این برنامه کنار کشید و به تهیهکنندگی آن قناعت کرد. با این حال او آن کاریزماتیک اجرا را از دست داده بود و نتوانست نظر کودکان جدید را جلب کند. البته حضور شهرام لاسمی که به قلقلی معروف بود در موفقیت برنامههای عمو قناد خیلی تاثیر داشت. قلقلی حرف نمیزد، اما حرکات بامزه پانتومیم او باعث شادی و خنده کودکان میشد. شاید بتوان گفت عمو قناد در کنار قلقلی معنا پیدا میکرد و آنها به نوعی اولین زوج مجری کودک بودند. با این حال باید پذیرفت هر ستاره تلویزیونی در هر حوزهای برای یک برهه زمانی خاصی میتواند بدرخشد و با تغییر و تحولات زمان یا از درخشش ستاره کم یا با ظهور ستارهای جدید فراموش میشود.
شهرام لاسمی؛ صامت دوستداشتنی
اگرچه شهرام لاسمی معروف به قلقلی به معنای متعارف عمو نبود یا دستکم این لفظ برای او به کار نمیرفت، اما محبوبیت او میان کودکان کمتر از عموهای دیگر نبود. بخش عمدهای از جذابیت برنامه عمو قناد به حرکات و نمایشهای قلقلی وابسته بود. لالبازیهای او در کنار معصومیت کودکانهای که در چهرهاش موج میزد، او را به عنوان یکی از چهرههای محبوب برنامههای کودک تبدیل کرد. اگرچه همین امتیاز و موقعیت به زیان او بدل شد. شهرام لاسمی به دلیل سالها حضور در نقش یک کاراکتر صامت آنقدر برجسته شد که خیلیها گمان میکردند او واقعا کرولال است، به همین دلیل او از حضور در نقشهای دیگر محروم شد. گاهی یک شخصیت نمایشی و کاراکتری که یک بازیگر خلق میکند شخصیت واقعی او را زیر سایه خود قرار میدهد و از دیده شدن او در کسوت نقشهای دیگر بازمیدارد؛ در حالی که شهرام لاسمی میتوانست در آثار نمایشی دیگر حتی در همین برنامههای کودک بدرخشد یا حتی شخصیت قلقلی او در فیلمهای سینمایی نیز مورد استفاده قرار بگیرد. در واقع او یک شخصیت ماندگار خلق کرد، اما خودش از ماندن در عرصههای دیگر نمایشی بازماند. با این حال قلقلی و عمو قناد و برنامه آنها به عنوان یکی از خاطرات نوستالژیک کودکان دهه 50 و 60 ماندگار شد.
عموهای فیتیلهای؛ گروه طناز
محمد مسلمی، حمید گلی و علی فروتن، عموهای سهگانه برنامه فیتیله شاید تنها عموهای سهقلوی برنامههای کودک هستند. بیشتر شخصیتهای نمایشی ما معمولا وجوه فردی دارند و با تکیه بر توانمندیهای فردی افراد شکل گرفتهاند و اساسا ما کمتر شاهد خلق شخصیت یا برنامههایی هستیم که محصول ترکیب و امتزاج چند نفر باشد؛ اما این سه هنرمند سالها توانستند از طریق همدلی، همکاری، تعهد و پایبندی به یک کار جمعی، عموهای سهگانهای خلق کنند که مورد توجه و علاقه کودکان قرار بگیرد. عموهای فیتیله با ترکیب ظریف و هنرمندانه موسیقی و نمایش، شمایل تازهتری از برنامههای عمومحور کودکانه ارائه کردند که به دلیل فضای شاد و با نشاط آن، خیلی از والدین و بزرگترها نیز به تماشای آنها مینشستند. در واقع این گروه به نوعی موسیقی کودک در برنامههای تلویزیونی را برجسته کردند و در تولید انواع ترانهها و آهنگهای شاد و کودکانه نقش داشتند؛ چیزی که پیش از این، جایش در تلویزیون و برنامههای کودک ما خالی بود. آنچه کار این گروه سه نفره را اعتبار میبخشد نفس همین همکاری و کار جمعی بود که برخلاف بسیاری از کارها در ایران عمر کوتاهی نداشت و بیش از یک دهه ادامه پیدا کرد. آنها فارغ از همخوانی در موسیقی کودکانه، نقشهای مختلفی بازی کرده و در واقع تنها عموهایی بودند که بخشهای نمایشی کوتاه را برای کودکان اجرا میکردند. به همه این موارد باید وجوه کمدی و طنز در اجرای آنها را افزود که جذابیت برنامه فیتیله برای کودکان را بیشتر میکرد. شاید بتوان این سه نفر را عموهای نمایشی تلویزیون لقب داد که از هنرهای مختلف برای سرگرمی و شادی کودکان استفاده میکردند.
عمو پورنگ؛ ستاره آسمان بچهها
شاید بیهوده نباشد بگوییم برند و شاخصه عموهای تلویزیونی، عمو پورنگ است. با ظهور داریوش فرضیایی در حوزه برنامههای کودک، او بتدریج به ستاره این برنامهها تبدیل شد و حتی یک بار خودش نیز لقب رئیسجمهور کودکان را به خود داده بود. واقعیت این است که میزان و شدت محبوبیت عمو پورنگ میان کودکان بیش از همه کسانی است که قبل و بعد از او در کسوت این نقش مقابل کودکان قرار گرفتند. زنده بودن کودک درون در کنار پویایی و شیطنتهای کودکانهاش موجب شد برنامههای او از هیجان و شادی بالایی برخوردار باشد و در عمق ذهن و دل مخاطب کودک نفوذ کند. البته دامنه این نفوذ تا والدین بچهها نیز گسترش یافت، به طوری که میتوان گفت او به نوعی به نماد برنامههای کودک تبدیل شد. شاید مهمترین ویژگی داریوش فرضیایی در کسوت عمو پورنگ، تسلط و مهارت او در ارتباط کلامی با کودکان بود. به قول مولوی «چون سر و کار تو با کودک فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد».
عمو پورنگ به زبان کودکان آشناست و از این ظرفیت بدرستی استفاده میکند. بعدها حضور امیرمحمد نیز به برنامههای او جلوه تازهتری داد و چهره و فیزیک کودکانه او موجب شد بتدریج این دو به یک زوج هنری برنامههای کودک بدل شوند. به نوعی شاید نسبت عمو پورنگ و امیرمحمد را بتوان با عمو قناد و قلقلی قیاس کرد. با این حال دوران کاریزماتیک عموپورنگ نیز کمکم در حال افول است. کودک امروز به چهرهای تازه و متفاوت نیاز دارد، درست مثل اتفاقی که در برنامههای عروسکی برای عروسکهایی مثل فامیل دور و جیگر و ببعی افتاد یا مثل عروسک جنابخان که در حال حاضر به دلها نشسته است.
شادونه؛خاله شاد
با این که کار با کودک بیشتر ویژگی زنانه محسوب میشود و بیشتر مهدهای کودک را مربیهای خانم میچرخانند، اما در برنامههای کودک تلویزیون، مردها گوی سبقت را ربودهاند و تعداد عموها بیشتر از خالههاست. در میان خالهها بیش از همه ملیکا زارعی بود که جا باز کرد و محبوب شد. او نیز واجد یک نوع کودک درون فعال و پویاست. تن صدای بچگانه و لحن حرفزدن او کمک میکند بتواند ارتباط صمیمانهای با بچهها برقرار کند. اگرچه برخی طرز حرف زدن او را به اصطلاح لوس میدانند، اما بچهها با او ارتباط خوبی برقرار میکنند و با تکیه بر همین تواناییها توانست فضای شاد کودکانه خلق کند. یکی از ویژگیهای خاله شادونه استفاده از لباسهایی با رنگ شاد است که در آنها از نشانههای ایرانی استفاده میشود. گاهی برخی اتفاقات خارج از اراده مجری باعث حذف یا کمرنگ شدن او میشود. حادثه تلخ یکی از جشنهای کودک در شهرستانی باعث شد ضربه روحی شدیدی به خاله شادونه وارد شود و بعد از آن کمکم در حوزه کار کودک کمرنگ شد.
نگار استخر؛ استعداد تلف شده
نگار استخر اگرچه مجری برنامه کودکان و خاله به معنای متعارفش نبود، اما ارتباط بسیار خوبی با کودکان برقرار کرد؛ هنرمندی توانا در حوزه عروسکگردانی و گویندگی عروسکی که حرف زدن او برای عروسک سنجد را نمیتوان فراموش کرد.
توانمندی و ظرافت هنری استخر متاسفانه کمتر مورد توجه و استفاده قرار گرفت؛ در حالی که عروسک سنجد و شخصیت عروسکی که او خلق کرده بود بیش از اینها جای رشد و دیده شدن داشت و میتوانست به اندازه دیگر عروسکهای محبوب تلویزیونی گل کند، اما به دلیل برخی سوءمدیریتها یا بیتوجهی و اهتمام لازم به چهرههای هنری، استعدادی مثل نگار استخر به هدر رفت. کسی که با یک عروسک سنجد و صداسازی برای او چنین موفق شد و به دلها نشست، میتوانست خاطرههای دیگری هم خلق کند. شاید بتوان او را خاله ناکام تلویزیونی لقب داد.
استخر در برنامه کلاهقرمزی به جای عروسک دختر همساده صحبت میکرد. او تاکنون چند برنامه تلویزیونی برای کودکان هم ساخته که از میان آنها میتوان به برنامه «دستها» اشاره کرد که چند سال پیش از شبکه دو به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. نکته قابل توجه در برنامه این بود که استخر صادقانه اعلام کرد ایده طرح و ساختار این برنامه را از یک برنامه خارجی گرفته و آن را ایرانی کرده است.
جـــامجــم
سید رضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد