اگر بپذیریم در دورهای زندگی میکنیم که همه چیز با سرعت باورنکردنی در فضای مجازی بازتاب پیدا میکند و خیلی سریع تبدیل به موج و حرکت میشود، باید سازندگان برنامههای تلویزیونی را هم خوششانس قلمداد کرد هم بدشانس.
خوششانس از این جهت که خیلی زود و حتی همزمان با پخش برنامه میتوانند نظرات مردم را دریافت کنند و اگر علاقهمند ارتقای کیفیت برنامه خود هستند و میخواهند مخاطب زیادی را با خود همراه کنند، نظرات مردم را بررسی کرده و آنهایی را که منطقی و قابل اجراست در کار تزریق کنند.
پنجشنبهشب اولین قسمت برنامه ماهعسل پخش شد و اولین برنامهای بود که حتی قبل از شروع پخش در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرده بود.با شروع پخش ماه عسل فعالان شبکههای اجتماعی شروع به نوشتن درباره آن کردند.
با نگاهی به بازخوردهای ماه عسل در شبکههای مجازی میتوان به این نتیجه رسید که علیخانی زیرذرهبین مخاطب است و اتفاقا همین موضوع کار او را بسیار دشوارتر میکند. او با انتخاب مهمانان، مصاحبههایی که ترتیب میدهد و رویکردی که دنبال میکند هم باید از اعتبار چند ساله خودش دفاع کند، هم اعتبار ماه عسل و رسانهای که شرایطی را فراهم آورده که او تریبونی میلیونی پیدا کند.این تریبون اتفاقا اکنون احتیاج به دفاع دارد. در اوج پختگی یک برنامه در زمانی که میلیونها بیننده به تماشای آن مینشینند، علیخانی باید با «وسواس» کار کند.لحظهای غفلت او باعث میشود همه رشتههای او و رسانه پنبه شود. حالا شبکههای اجتماعی و انتشار تصاویر برنامههایی مانند ماه عسل این امکان را به مردم میدهد که سریع درباره برنامه قضاوت کنند و دیگران را یا تشویق کنند که این برنامه را تماشا کنند یا از پیگیری آن منصرف شوند. علیخانی بهتر است نفسش را به نفس مخاطب بدهد و برای تحقیق و پژوهش برنامه ماهعسل وقت و انرژی بیشتری صرف کند و شاخکهایش بسیار حساس باشد و به این نکته توجه کند که بشدت دیده میشود و امکان دارد با خطایی کوچک، «ماه عسلاش» دیگر شیرینی گذشته را نداشته باشد.
آشنازدایی رمز موفقیت
همین نکته را درباره سریالهای تلویزیونی هم میتوان تعمیم داد. سازندگان این سریالها هم بهتر است همانگونه که یک دستشان به کار است و شبانهروز تلاش میکنند سریالهای دردسرهای عظیم و پایتخت را به پخش برسانند، یک گوش و بخشی از حواسشان هم به بازخوردهای مردمی باشد.
شبکههای اجتماعی و نظرات مردم میتواند نقشه راه را به آنها نشان دهد.حالا دیگر دوره آن گذشته که مثلا فلان کارگردان یا بازیگر، منتقدان را متهم به بیسوادی کند و بگوید در حد و اندازهای نیستندکه کار آنها را نقد کنند. حالا مردم مستقیم و بدون واسطه نظر خود را درباره سریالها و فیلمها منتشر میکنند. سازندگان این آثار هم باید از این موقعیتی که فناوری در اختیار آنها گذاشته استفاده کرده و کار خود را به نظر منطقی مردم نزدیک کنند.
از همین دو قسمتی که از سریالها پخش شده و نظرات مردم که در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرده میتوان به این نتیجه رسید، مخاطبان سریال دردسرهای عظیم به عاقبت زندگی لطیف و بهار علاقهمندند و جواد عزتی محبوبیت خوبی بین مردم دارد. محبوبیت او مربوط به نوع بازیاش است که صداقت لطیف را باورپذیر کرده و از طرفی طنز به اصطلاح زیرپوستی که در بازی دارد، نظر مردم را جلب کرده است. دردسرهای عظیم خوب شروع شد و در همین قسمت اول نشان داد که ماجراهای زیادی در انتظار شخصیتهای اصلی و فرعی سریال است.
سیروس مقدم اما «پایتخت 4» را با نماهایی آشنا آغاز کرد. شلوغی و مهمانی و اینکه جماعت زیادی دور هم نشستهاند و به شکل خیلی طبیعی وسط حرف هم میپرند و حرف یکدیگر را قطع میکنند و...
محسن تنابنده که تجربه بازی در سریالهای شاهگوش و ابله را با گریمهای مختلف دارد و در سریال پایتخت هم مشاور کارگردان و طراح قصه است، تجربه گریم متفاوت را به پایتخت هم آورده و برای اولین قسمت برای نقی و ارسطو گریمهای متفاوتی در نظر گرفته است؛ گریمهایی که به گفته برخی آنها را شبیه میرزا کوچکخان کرده و به نظر برخی شبیه رابینسون کروزوئه! اما هر چه هست توجه به این نکته مهم است که باید با مخاطب و نظر او همراه شد.
طاهره آشیانی / دبیر گروه رادیو و تلویزیون
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه