گفت‌وگو با بهرام توکلی، نویسنده و کارگردان «من دیه‌گو مارادونا هستم»

توانایی بازیگر مهم است نه چهره بودنش

بهرام توکلی را می‌توانیم جزو کارگردانان جوان، خوشفکر و خلاق سینمای ایران بدانیم. در تمام آثارش می‌توان ردی از مضامینی مشترک را دنبال کرد، هر چند خودش معتقد است به دنبال ثبت امضا در کارهایش نیست. فیلم من دیه‌گو مارادونا هستم کمدی شاد و مفرحی است که انبوهی از بازیگران حرفه‌ای سینمای ایران در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. داستان این فیلم میان دو خانواده پولدار و فقیر روایت می‌شود؛ داستانی رئال با شخصیت‌های ناملموس.
کد خبر: ۸۰۰۳۹۳

در بیشتر فیلم‌هایتان در ساختار یا در نوع بازی بازیگران، به نقاط مشترکی می‌رسیم. این تعمدی است و شما به دنبال ثبت امضا در کارهایتان هستید؟

هیچ‌وقت به ثبت امضا فکر نمی‌کنم، من فقط فیلم‌هایم را آن‌طور که دوست دارم می‌سازم. اگر نقاط مشترکی وجود دارد قطعا ناخودآگاه است.

وقتی به فیلم‌های شما نگاه می‌کردم این سوال در ذهن من به وجود آمد که چرا بهرام توکلی در بیشتر فیلم‌هایش از بازیگران چهره استفاده می‌کند؟

همیشه سعی می‌کنم از بهترین‌ها متناسب با نقشی که به عهده دارند استفاده کنم. هیچ وقت به این که چقدر شناخته‌شده هستند یا نه، فکر نمی‌کنم. برای من بحث توانایی بازیگران مهم است نه میزان چهره بودن آنها. طبعا بعضی از این بازیگران توانا چهره هم هستند. مقاومتی در استفاده از چهره‌ها ندارم، اما اصراری هم بر چهره بودن بازیگران ندارم.

یعنی به برگشت سرمایه توجه ندارید؟

بحث برگشت سرمایه با این موضوع فرق دارد، هر کارگردانی باید به آن فکر کند، اما در زمان انتخاب بازیگران نه. بازیگران برای من هنرمندانی هستند که اثر را همپای من شکل می‌دهند، آنها ابزاری برای گیشه نیستند.

این که در فیلم من دیه‌گو مارادونا هستم از این تعداد بالای بازیگران حتی در کوچک‌ترین نقش‌ها استفاده کردید، چه بود؟

فیلمنامه از ابتدا پر پرسوناژ بود و من هم سعی کردم برای هر نقش بر اساس توانایی بازیگران، از آنها استفاده کنم. خب طبیعی است وقتی شخصیت‌های قصه تعدادشان زیاد می‌شود تعداد بازیگران هم بالا می‌رود.

این را از این جهت که کار ساختار کمدی مفرح دارد، پرسیدم. در کنار کمدی بودن، از بازیگران چهره هم استفاده کردید که به گفته منتقدان به جنبه اقتصادی کار هم کمک شود. معمول کارهای سینمایی هم این گونه است که از بازیگران چهره به منظور تامین گیشه بهره می‌برند.

من این طور فکر نمی‌کنم. ماجرای برگشت هزینه فیلم در گیشه در ایران معادلات دیگری دارد که استفاده از بازیگران درصد کوچکی از آن را تشکیل می‌دهد.

یعنی از نظر شما انتخاب بازیگر ستاره لزوما نمی‌تواند تامین‌کننده گیشه باشد؟

نه، قصه و فرم هنوز برای مخاطبان در مقیاس گسترده، اولین دلیل انتخاب یک فیلم است و البته چیزهای دیگری که اینجا مجال پرداختن به آنها نیست و اصلا ربطی به سینما ندارد.

عده‌ای معتقدند استفاده از اسم من دیه‌گو مارادونا هستم به نحوی در جهت فریب مخاطب و جذب آن به سالن سینماست. خودتان چه عقیده‌ای دارید؟

مخاطبی که فیلم را دیده باشد قطعا چنین نظری ندارد. کسی که فیلم را دیده می‌داند چرا از نام مارادونا استفاده شده است.

در کارهای گذشته به اقتباس توجه داشتید. در این فیلم هم توجه شما به ادبیات دیده می‌شود، اما از اقتباس استفاده نکردید.

من از شش فیلمی که ساختم دو فیلمم اقتباسی است. نمی‌دانم چرا همیشه درباره من بحث سینمای اقتباسی مطرح می‌شود.

این که شما را به عنوان کارگردان اقتباسی بدانند مگر بد است؟ شاید به دلیل پرداخت درست و دانشی است که شما در مقوله اقتباس دارید.

بسیار هم خوب است، فقط من دلیلش را نمی‌فهمم، منظور من خوب بودن یا بد بودن نیست. هر زمان ایده‌ای به ذهن من برسد، قطعا از اقتباس استفاده می‌کنم و اگر ایده‌ای اورجینال داشته باشم، طبعا از آن ایده استفاده می‌کنم، مثل هر فیلمساز دیگری.

چه شد که قالب کمدی را برای روایت انتخاب کردید؟

من به همه گونه‌های سینمایی علاقه‌مندم. زمانی هم که در تئاتر بودم کمدی کار کرده بودم. اگر تا الان فیلمی کمدی از من ندیدید دلیلش این بود که شرایط ساخت فیلم کمدی برای من فراهم نشده بود. من به کار کردن در ژانر جنگی و پلیسی هم علاقه‌مندم و امیدوارم بتوانم روزی این گونه‌های سینمایی را هم تجربه کنم.

به نظر شما چرا کارگردانان در شرایط حاضر تن به ساخت فیلم کمدی که فاخر باشد نمی‌دهند؟

ساختن کار با لحظات کمیک که به مخاطب توهین نکند در ایران کار سختی است. سینمای کمدی جا افتاده در ایران البته لوده بازی و کج و کوله کردن سر و صورت و استفاده از خط قرمزهای جنسی و مبتذل است، این سینما جای سینمای کمدی واقعی را گرفته و فضایی برای نفس کشیدن کمدی قابل تامل نگذاشته است.

بعد از ساخت فیلم من دیه‌گو مارادونا هستم فکر می‌کنید روحیه کاری شما با فیلم‌های اجتماعی بیشتر همخوانی دارد یا کمدی؟

من در حال تجربه‌کردن هستم. درباره حال و روز خودم در آینده که نمی‌توانم پیش‌بینی کنم، فقط می‌دانم بی‌نهایت خسته‌ام و احساس کسی را دارم که دیگر دوست ندارد کار کند. البته کسانی که فیلم‌های مرا دوست ندارند زیاد خوشحال نباشند؛ چون من معمولا زود خوب می‌شوم و برمی‌گردم سر کاری که دوستش دارم و از آن لذت می‌برم؛ یعنی فیلم ساختن و فیلمنامه نوشتن.

وقتی به کارنامه شما نگاه می‌کنیم جزو کارگردانان پر کار هستید و این که تقریبا هرسال فیلم می‌سازید. هراسی از این که فیلمتان در مقطعی با استقبال مواجه نشود، ندارید؟

من خیلی به واکنش فیلم‌ها نگاه نمی‌کنم. وقتی بسیاری از واکنش‌ها چه مثبت و چه منفی به دلایل غیر سینمایی و غیرصادقانه است، من فقط سعی می‌کنم کارم را انجام دهم.

نظر مخاطبان و منتقدان برای شما اهمیت ندارد؟

قطعا اهمیت دارد، اما شغل من فیلمسازی است. سعی می‌کنم صادقانه و با تمام وجود کارم را انجام دهم، بعد از آن دیگر ربطی به من ندارد. فیلم‌ها بعد از ساخت دیگر متعلق به فیلمساز نیست، متعلق است به بیننده‌ها؛ بنابراین بیننده‌ها هر نظری دارند محترم است.

فیلم من دیه‌گو مارادونا هستم در بستر رئال روایت می‌شود، اما چرا شخصیت‌ها عجیب و غیرواقعی هستند و کمی به سمت اغراق پیش می‌روند؟

به نظر من این میزان از اغراق برای کارهایی با لحظات کمیک طبیعی است. آدم‌ها باید متفاوت باشند تا لحظات کمیک خلق شود. آدم‌های معقول قطعا شرایط را کنترل می‌کنند. در صورت کنترل شرایط، کمدی اتفاق نمی‌افتد،کمدی برای من موقعی اتفاق می‌افتد که آدها از کنترل خارج می‌شوند.

کمی هم درباره پایان‌بندی فیلم بگویید.

ما در واقع خواستیم با انواع پایان‌بندی شوخی داشته باشیم. یک شوخی با پایان تراژیک و یک شوخی هم با پایان کمیک.

ارتباط مخاطب با فیلم را چگونه دیدید؟

خوشبختانه ارتباط از آن حدی که فکر می‌کردم بهتر است. با توجه به این که فیلم برای سینمای ایران کمدی نامتعارفی است. این مدل کمدی کمتر در سینمای ایران ساخته می‌شود، ارتباط مخاطب خوب بوده. امیدوارم بتوانم در فیلم‌های بعدی‌ام ارتباط بهتری با عامه مخاطبان برقرار کنم. این مهم‌ترین دغدغه‌ام در این روزهاست.

معصومه جلالی ‌‌/‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها