مردم به دور آن جمع شده و آن را پرستیدند، سپس گیلگامش تبر را مقابل مادرش پرت کرد و ناگهان از خواب بیدار شد. او خواب خود را برای مادرش، نینسون تعریف کرد و مادر که توانایی تعبیر رویا داشت به او گفت بزودی سر و کله فردی قوی و زورمند پیدا شده و با او به نبرد خواهد پرداخت و سعی میکند او را مغلوب کند، اما موفق نمیشود. ولی در نهایت آن دو با هم دوست شده و کارهای بزرگی انجام میدهند و هرگز یکدیگر را ترک نخواهند کرد.
تعبیر خواب از دید نینسون، مادر گیلگامش در حقیقت نگرش دوران خود را نشان میدهد. نگرشی که بهواسطه آن، تبر به مفهوم مردانگی و تهاجم است و جنگی را نشان میدهد که مردی شروع میکند، اما در میانه راه به یک دوست تبدیل میشود و پرستش تبر نیز به تغییر شکل تهاجم به محبت و دوستی تعبیر میشود.
سالها بعد در بابل کتاب تعبیر رویا یا «ایسکارزکیک» که گردآوری رویاها و تعبیرشان بود، ارائه شد.
مصر باستان
تاریخ ثبت رویا در مصر باستان به 2000 سال پیش از میلاد مسیح، زمانی که مصریان رویاهایشان را روی کاغذهای پاپیروس مینوشتند، بازمیگردد. مصریان برای رویاهایشان اهمیت خاصی قائل بودند و به کسی که میتوانست رویاهای واضح یا مهم ببیند احترام میگذاشتند. در حقیقت این رویاها برایشان چنان باارزش بود که دست به ساخت معابدی برای دیدن رویاهای خاص زدند. آنها معتقد بودند اگر بیماری در یکی از این معابد استراحت کرده و بخوابد، ممکن است از سوی الههها پیامهایی حاوی شفای دردشان بیابد. تعبیرکنندگان خواب نیز جایگاه بسیار بالایی نزد مصریان داشتند و در نظر مردم افراد خاص و ویژهای بودند.
راهبان معابد علاوه بر وظایف دیگرشان به تعبیر رویاهای مردم نیز میپرداختند. آنها در معابد، مردم را پذیرفته و خوابهایشان را تعبیر میکردند. همچنین کسانی که به مشکلات جدی عاطفی یا روانشناختی مبتلا بودند نزد آنها میرفتند و با تعبیر خوابهایشان سعی میکردند حقایقی را کشف کنند. این تعابیر میتوانست بینش و آگاهی باارزشی برای آنها فراهم کرده و مشکلاتشان را تخفیف دهد. مصریها اولین کسانی بودند که فرهنگ تعبیر خواب تالیف کردند. آنها کتابی تکجلدی تالیف کردند که حاوی 200 پیام بود که ظاهرا با رویاها به انسانها الهام شده بود.
یونان باستان
یونانیهای باستان بیشتر روش تعبیر خوابشان را از مصریها گرفته بودند. آنها معتقد بودند رویاها پیامهایی از سوی خدایان یا مردگان است و از رویاها برای پیشبینی آینده و یافتن راهحلهایی برای مشکلات و تصمیمگیریهایشان استفاده میکردند. یونانیها هم مانند مصریها معابد رویا داشتند و بیماران به امید دریافت پیامی شفابخش به این معابد میرفتند. این معابد چنان محبوب بودند که سرانجام به نوعی شفاخانه یا بیمارستان تبدیل شدند. در این معابد بیمار رویایی که دیده بود، برای راهب تعریف کرده و راهب رویایش را تعبیر میکرد. سپس بیمار چند روز بعد را به دعاخوانی و برگزاری مراسم برای آمادهسازی شفا میگذراند. جالب اینکه در این مدت بسیاری از مردم کاملا درمان میشدند.
از قرن پنجم پیش از میلاد مسیح، بتدریج عقاید و باورها در مورد تعبیر رویا رو به تغییر گذاشت و یونانیها به جای این موضوع که رویاها پیامهایی از سوی الههها و نیروهای ماوراءالطبیعه و بیرون از وجود خود فرد هستند، به این باور رسیدند که رویاها کاملا ساخته و پرداخته ذهن رویا بین است. این اعتقاد اولینبار از سوی فیلسوف یونانی هراکلیتوس مطرح شد. بعدها، افلاطون به این فرضیه مطالبی افزود و گفت رویاها پیغامهایی ناشی از حالت ذهنی و روانی فرد است و به او میگویند در مورد مسائل زندگیاش چگونه فکر و تصمیمگیری کند.
بقراط بنیانگذار پزشکی مدرن باور داشت رویاها همراه خود ویژگی خاصی دارند که به فرد بیمار کمک میکنند ریشه بیماری و راه درمان خود را بیابد. ارسطو نظریه افلاطون نسبت به رویا را بسط داد و گفت تمام رویاها به خاطرات و تصاویر مربوط به زندگی بیداری خواب بیننده مربوط میشوند و علائم موجود در رویاها استعارههایی است که به رخدادها، موقعیتها و احساسات فرد خواب بیننده در لحظات بیداری ربط دارد.
چین
قرن 16 میلادی در چین، چن شیوآنگ در زمینه تعبیر خواب کتابی به نام اصول مهم تعبیر خواب نوشت که تا مدتها به عنوان مرجع از آن استفاده میشد. همچنین دیگر متفکران چینی درباره تعبیر خواب پرسشهای عمیقی مطرح کردند. سوالهایی از قبیل اینکه چگونه خواب میبینیم و اینکه از کجا مطمئن هستیم چیزی را که میبینیم رویاست و چگونه میفهمیم بیدار هستیم؟ در واقع یک شب، چوانگ تسی، فیلسوف معروف و بانفوذ چینی، خواب دید پروانه است و با شادمانی به اینسو و آنسو پرواز میکند و از شرایطش بسیار راضی است. چوانگ تسی وقتی از خواب بیدار شد، متوجه شد دیگر پروانه نیست و با خود اندیشید آیا او واقعا چوانگ تسی است؟ و شاید هم او حقیقتا یک پروانه است و الان دارد خواب میبیند چوانگ تسی است؟
این پرسشی است که هنوز هم دانشمند علم عصب شناختی دنیای مدرن نیز به آن علاقهمند و در جستجوی رسیدن به پاسخی برای آن هستند.
بومیان آمریکا
آمریکاییهای بومی ارتباطی معنوی با دنیای طبیعت داشتند. از نظر آنها هر چیزی که در طبیعت وجود داشت مقدس و الهی بود. در حالی که در قبیلههای مختلف فلسفههای تعبیر رویای بسیاری وجود داشت، در اصل به هم شبیه بودند. آنها بر این باور بودند که دنیای خواب همانند بیداری واقعیت دارد و همیشه پیامهایی باارزش برایمان دارند. در واقع آنها برای این رویاها بسیار ارزش قائل بودند و مراسم اجرا میکردند و حتی پیامهای دریافتیشان را برای درمان بیماریها به کار میبستند.
کودکانشان هنگام بلوغ باید به جستجوی دیدن رویاهای صادقه میرفتند. آنها چند روز در جنگل تنها و بدون آب و غذا میماندند تا درباره هویت معنوی و جایگاهشان در قبیله رویایی میدیدند. سپس به قبیله بازمیگشتند. البته این مراسم در تمام قبایل اجرا نمیشد.
تعبیر خواب در اروپای مدرن
در قرن هفدهم، سرتوماس براون در زمینه تعبیر رویاها داستانی کوتاه نوشت که بسیار موفق بود. بعدها در قرن نوزدهم تعبیر رویا به بخشی از روانکاوی فرد خواب بیننده تبدیل شد. در واقع محتوای خواب نشاندهنده وضع روحی و روانی پنهان خواب بیننده بود و زیگموند فروید و دیگر روانشناسان به منظور درمان بیماران خود به تعبیر و تحلیل رویاها پرداختند.
worldofdreamsymbols
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: