در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کتاب دفتر خاطرات فضه، از لحاظ ادبیات نوشتاری دریچهای جدید را به روی مخاطبان گشوده است. شیوه آمادهسازی دفتر خاطرات اینگونه بوده که ابتدا داستانهایی که فضه به نوعی در آنها بوده و در منابع شیعه و سنی ذکر شده، جمع آوری شده است.
سپس آن ماجراها به عنوان دفتر خاطرات به صورت متکلم و اول شخص مفرد برگردان شده است. به گونهای که گویا خود فضه لحظات زندگیش را برای مخاطبان بازگو میکند، همچنین داستانها به ترتیب زمانی چینش شده تا جهتگیری دفتر خاطرات در آن معنادار شود و حالت روزشمار پیدا کند.
در شیوه ترجمه اصل داستان و محتوای آن به طور کامل حفظ شده و در بعضی فرازها که نیاز به توضیح بوده جملاتی – بدون تغییر در معنی– اضافه شده است.
فصل نخست کتاب مقدمهای درباره آمادهسازی دفتر خاطرات و همچنین بیان شخصیت فضه و زندگی شخصی اوست. در این فصل خلاصهای از سیر زندگی فضه از زمان کنیز شدنش تا رسیدن به بارگاه فاطمی و پس از آن در کربلا ذکر شده است.
فصل دوم کتاب «دفتر خاطرات فضه»، مجموعه کامل داستانهایی بوده که از لسان فضه کنیز حضرت زهرا (س) بیان شده است. اهمیت شخصیت فضه و دفتر خاطرات او به خاطر حضور وی در بسیاری از ماجراها بوده است. از جمله اینکه او در ماجرای هجوم غاصبان به خانه وحی شخصاً حاضر بوده است.
* روایت «فضه» از نحوه شکسته شدن پهلوی حضرت زهرا (س)
در فرازی از این کتاب میخوانیم: نمیدانم ماجرای حمله اهل سقیفه به خانه حضرت زهرا (س) را چگونه بگویم؟ با یادآوری آن روزهای هولناک دلم میلرزد. اما بگذارید از حساسترین صحنههای آن روز بگویم. عدهای از اهل سقیفه پشت درب خانه آمدند و به شدت در را کوبیدند.
من خدمتکار این خانه بودم و باید خود را سپر بلا میکردم. این بود که پیش از همه خود را پشت در رساندم و گفتم: کیستی؟ پاسخ داد:
به علی بگو: سخنان باطل خود را رها کن و برای طمع در خلافت با نفس خود لجاجت مکن! امر خلافت برای تو نیست، بلکه برای آن شخصی است که مسلمانان انتخاب کردهاند و بر او اتفاق نظر دارند».
من که از گستاخی و بیپروایی او ناراحت شده بودم گفتم: «امیرالمؤمنین از شما روی گردان است. اگر انصاف داشته باشید و از خدا و رسولش بترسید میدانید که حق با اوست.
اما او به من دشنام داد و گفت: این سخن را رها کن و به او بگو باید بیرون بیاید و گرنه وارد خانهاش میشویم و او را بیرون میکشیم! خدایا، چه میشنیدم؟ در مقابل این پرده دری چه باید میکردم؟ ای کاش مرا پشت در میکشتند و کار به آنجا نمیرسید که بانویم پشت در بیاید.
به هر حال من پیام آنان را به مولایم رساندم، اگرچه همه اهل خانه صدای فریاد او را از پشت در میشنیدند. اما این بار بانویم فاطمه (س) به سوی در حرکت کرد و اجازه نداد امیرالمؤمنین (ع) به استقبال مهاجمان برود.
«دفتر خاطرات فضه» نوشته محمدرضا انصاری از سوی انتشارات «دلیل ما» منتشر شده است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است