با این حال ممکن است هر کسی عادتهای خاص خودش را هم در ساعات تحویل سال داشته باشد. وقتی فکر میکنم میبینم مثلا از جمله عادتهای خودم این است که لحظاتی پیش از سال تحویل به فکر میروم: به اینکه یک سال دیگر بر سنم افزوده شده و زمین یک دور کامل دیگر به گرد خورشید چرخیده است. به اینکه 1394 سال از نوروز سالی که پیامبر (ص) از مکه به مدینه هجرت کرد گذشته و معمولا به اینجا که میرسم، شروع میکنم به شمردن: 1، 2، 3 و... کو تا 1394؟! خیلی زیاد است! چقدر آدم، حیوان، گیاه و اصلا باکتری در این مدت روی زمین آمدهاند و رفتهاند و آب هم از آب تکان نخورده! وقتی در ایام عید سفر میروم و در مسیر جاده، دشتها و کوهها را نگاه میکنم با خودم میگویم این کوهها چه روزهایی را در این سرزمین دیدهاند؛ ورود آریاییها به ایران، شکوه تمدن هخامنشیان، تاخت و تاز اسکندر و حمله مغولها در کنار کامیابیهای صفویان! این همه سال گذشته و کوهها تکان نخوردهاند؛ گویی بدرستی گفتهاند کوه به کوه نمیرسد... یعنی پایشان در زمین قفل شده و همیشه به همین شکل بودهاند؟
واقعیت این است که مطالعات زمینشناسی نشان داده کوه هم به کوه میرسد! نه فقط کوه که اصلا سرزمینها و قارهها هم ممکن است به هم برسند یا از هم دور شوند؛ نه اینکه پا داشته باشند و راه بیفتند! حتما شنیدهاید پوسته زمین ما یکپارچه نیست و از هفت یا هشت صفحه اصلی تشکیل شده است که به آرامی در امتداد هم جابهجامیشوند. روی گوشته زمین (جبه) جابهجا میشوند، از هم دور یا به هم نزدیک میشوند و زیر و روی هم میروند. این پدیده را «زمین ساخت صفحهای» میگویند. پدیدهای که موجب شده کوهها و درهها در طول تاریخ شکلگیری زمین پدید بیایند و زمینلرزهها رخ دهد و آتشفشانها فعال شوند یا از فعالیت باز ایستند و خاموش و سرد شوند.
حالا که طبیعت، نوشدن را از سر گرفته بیایید سیاره و سرزمینمان را عمیقتر نگاه کنیم. این دشتها، دریاها، کوهها، ایران ما، آیا همیشه به همین شکل بوده است؟ هیچ وقت نو نشده و تغییر نکرده است؟ از کی پهنه سرزمینی ما شکل گرفت؟ سر و کله دریای خزر و خلیج فارس از کی پیدا شد؟ از همه مهمتر این فسیلهایی که وسط کویرهای ایران هستند، از کجا آمدهاند؟ چطور ممکن است روزگاری بخش وسیعی از سرزمین ما زیرآب بوده باشد؟ یا در ساحل دریاها قرار گرفته باشد؟
البته که برای پاسخ به این پرسش باید هزاران صفحه کتاب خواند و تاریخ 4500 میلیون ساله زمین را بررسی کرد و ردی از ایران گرفت. اما برای اینکه در همین مقاله بتوانیم به پاسخ برسیم، بیایید 300 میلیون سال اخیر را در نظر بگیریم و تقویممان را از 300 میلیون سال قبل تا روزگار فعلی تندتند ورق بزنیم. برویم به زمانی که تقریبا همه خشکیهای زمین یکپارچه بودند و اقیانوس عظیمی وجود داشت. زمین ساخت ورقهای در آن روزگار آن شکل و شمایل نا آشنایی را برای سیاره ما رقم زده بود. 300 میلیون سال در برابر 1394 سال عمر تقویم ما زمان طولانی و عدد بسیار بزرگی است. کافی است به جای واحد شمارش سال در تقویم، از واحد پول استفاده کنیم: 300 میلیون تومان در برابر 1394 تومان! فکر میکنم الان درک بهتری از دور و دراز بودن یک تاریخ 300 میلیون ساله دستگیرمان شده باشد.
ایران در ابرقاره پانگهآ
پانگهآ نام ابرقارهای بود که حدود 300 میلیون سال پیش تشکیل شد. پیش از پانگهآ نیز قارهها و ابرقارههای مختلفی در طول دوران تکامل زمین در 4500 میلیون سالی که از عمر زمین میگذرد، پدید آمدهاند و از بین رفتهاند. پانگهآ را ابر اقیانوسی به نام پانتالاسا احاطه کرده بود. در آن دوران بخش عمده خشکیهای زمین برخلاف امروز در نیمکره جنوبی متمرکز شده بود، اما از حدود صد میلیون سال پیش روند تکهتکه شدن پانگهآ آغاز شد تا قارههای پنجگانه فعلی روی زمین سر و کلهشان پیدا شود.
اگر دوست دارید بدانید موقعیت سرزمینی کشورهای تقسیمبندی شده در قالب مرزهای سیاسی فعلی، حدود 300 میلیون سال پیش به چه شکلی بوده است، به نقشه همین صفحه نگاه کنید. یک طراح علمی ایتالیایی به نام ماسیمو بر اساس مطالعات و شبیهسازیهای رایانهای، موقعیت کشورهای فعلی جهان را در 300 میلیون سال پیش تصویر کرده است.
آنچه در این نقشه از همه بیشتر جلب توجه میکند، سه تکه بودن پهنه سرزمینی ایران ما در آن دوران است. قسمت مرکزی و شرق ایران در آن دوران در نیمکره شمالی زمین، قسمت غرب و جنوب غربی ایران در نیمکره جنوبی و قسمت شمال غربی و آذربایجان به صورت تکهای مجزا در سوی دیگری از خلیج کاسپین بر کناره اقیانوس تتیس قرار داشته است. اما چه اتفاقی افتاد تا ایران ما به شکل کنونیاش در بیاید و سرزمین یکپارچهای شود؟ و پرسش مهمتر اینکه که دانشمندان از کجا فهمیدهاند شکل قارههای زمین در آن دوران به چه شکل بوده است؟
شواهدی برای مطالعه اوضاع زمین در 300 میلیون سال اخیر
شواهد فسیلهای به دست آمده از دورانی که ابرقاره پانگهآ وجود داشت به گونهای است که میبینیم بسیاری از موجودات زندهای که امروزه هزاران کیلومتر دورتر از یکدیگر در سرزمینهای مختلفی زندگی میکنند، حدود 200 میلیون سال پیش در کنار یکدیگر و در سرزمینهای مشابهی بودهاند. مثلا نوعی فسیل از گروه تراپسیدا در آفریقای جنوبی، هندوستان و استرالیا یافت شده است. همچنین فسیل نوعی خزنده آب شیرین فقط در نواحی خاصی در سواحل برزیل و غرب آفریقا پیدا میشود. زمینشناسان و دیرینشناسان وقتی مجموعهای از این اطلاعات را مثل قطعات پازل کنار هم میگذارند، از بسیاری رازهای ناگشوده زمین پرده برمیدارند.
بخش دیگری از اطلاعات از راه مطالعات زمینشناسی قارههای مجاور یکدیگر به دست آمده است؛ مانند جور شدن فرم زمینشناسی سواحل شرقی آمریکای جنوبی و سواحل غربی آفریقا. بقایای دوران یخبندان با ساختار و سن تخمین زده شده مشابه در قارههای مجزا از یکدیگر دیده میشود که میتواند شواهدی از هم ریشه بودن آنها در ابر قاره پانگهآ برای ما باشد.
همچنین با مطالعه وضع مغناطیسی زمین در میلیونها سال پیش، زمینشناسان میتوانند مقدار حرکات صفحات قارهای را از طریق تخمین جهت مواد معدنی مغناطیسی در سنگها مشخص کنند؛ به این ترتیب که وقتی سنگها تشکیل میشدند، از وضع میدان مغناطیسی زمین متاثر میشدند و از این رو میتوانند به ما نشان بدهند که در آن زمان قطبها در چه جهتی نسبت به سنگها قرار داشتهاند. از آنجا که قطبهای مغناطیسی نسبت به قطبهای جغرافیایی با دوره تناوبی در حدود چند هزار سال انحراف پیدا میکنند، مطالعه گدازههای سرد شده در طول چند هزار سال میانگین کلی از موقعیت قطبها را به دست میدهد. نمونهبرداری از سنگهای رسوبی و سنگهای آذرین نفوذی در این مسیر بسیار کاراست. امتداد رشته کوهها نیز شواهدی از وضع ابر قاره پانگهآ در اختیار قرار میدهند. یک نمونه از این رشته کوهها، کوههای آپالاچی است که از جنوب شرق ایالات متحده تا تشکیلات کوهزایی کالیدونیدز در ایرلند، بریتانیا، گرینلند و کشورهای اسکاندیناوی بسط و توسعه یافته است.
ماجرای شکاف برداشتن و تجزیه پانگهآ
زمین هرگز صلب، جامد و مرده نبوده و همواره صفحات مختلف در حال تغییر و تحول و لغزیدن در کنار یکدیگر بوده است. به این ترتیب با مرور زمان پوسته جدیدتر در امتداد رشته کوهها و صفحات دور شونده از هم ایجاد شده و صفحات قدیمیتر به زیر و روی یکدیگر رفته است. در بررسی روند تکهتکه شدن ابرقاره پانگهآ سه مرحله اصلی در نظر گرفته میشود:
مرحله اول از حدود 175 میلیون سال پیش شروع شد. در آن زمان شکاف خوردن ابر قاره پانگهآ از موقعیت اقیانوس تتیس از مشرق به سوی اقیانوس آرام در مغرب شروع شد. این اتفاق در نهایت به شکلگیری دو ابر قاره لااوراسیا در نیمکره شمالی و گوندوانا در نیمکره جنوبی منجر شد. شکاف بعدی بین آمریکای شمالی و آفریقا رخ داد و به ایجاد چند شکاف دیگر منجر شد. این اتفاق نیز به پیدایش اقیانوس اطلس شمالی انجامید. تا اینجا هنوز خبری از اقیانوس اطلس جنوبی نیست. بعدها ابرقاره لااوراسیا ضمن چرخش در جهت عقربههای ساعت و همراه با قاره آمریکای شمالی حرکت در جهت شمال را آغاز کرد تا در مراحل بعد کمکم مقدمات لازم برای جدایی صفحه آفریقا از صفحه آمریکای جنوبی و شکلگیری اقیانوس اطلس جنوبی فراهم شود. چرخش ساعتگرد لااوراسیا به شروع بسته شدن اقیانوس تتیس و مقدمه پیدایش دریاچه خزر (کاسپین) و دریای سیاه منجر شد.
مرحله دوم تجزیه بخشهای دیگر قاره پانگهآ حدود 140 تا 150 میلیون سال پیش آغاز شد. در آن هنگام ابرقاره گوندوانا به چند قسمت متشکل از قاره آفریقا، آمریکای جنوبی، هند، جنوبگان و استرالیا تجزیه شد. این اتفاق به پیدایش اقیانوس اطلس جنوبی و حرکت قاره آمریکای جنوبی به سوی غرب و دور شدن از آفریقا منجر شد. جدا شدن استرالیا، آفریقا و آمریکای جنوبی در همین دوران موجب شد تا ارتباط تکاملی جانوران و گیاهان این سه قاره از هم جدا شود و به پیدایش جنسها و گونههای مختلفی به صورت مستقل در هر یک از آنها بینجامد.
اما در ادامه اقیانوس اطلس جنوبی بتنهایی به توسعه خود ادامه نداد و در امتداد جنوب به شمال شکاف خورد. در همین زمان ماداگاسکار و هند از قاره جنوبگان جدا شد و حرکت به سوی شمال را آغاز کرد تا اقیانوس هند شکل بگیرد. هند و ماداگاسکار حدود 90 تا صد میلیون سال پیش از یکدیگر جدا شد. شباهت گونههای بسیاری از موجودات زنده در شبه قاره هند با جزیره ماداگاسکار و قاره آفریقا را باید در ارتباط زمینشناختی این سرزمینها در روزگار بههم متصل بودنشان در قالب قاره پانگهآ جستجو کرد. سپس هند همراه با اوراسیا به حرکتش به سوی شمال با سرعت 15 سانتیمتر در سال ادامه داد. نیوزیلند و نیوکالیدونیا و دیگر جزایر قاره اقیانوسیه نیز در همین زمان از استرالیا جدا شد و حرکت به سوی مشرق و رو به اقیانوس آرام را آغاز کرد تا دریای کورال و دریای تاسمان شکل بگیرد.
مرحله سوم که آخرین مرحله تجزیه ابرقاره پانگهآ بود از حدود 66 میلیون سال پیش با شکاف خوردن ابر قاره لااوراسیا آغاز شد، به این ترتیب که آمریکای شمالی و گرینلند به صورت چسبیده به هم از اوراسیا جدا شد. این اتفاق به شکلگیری دریای نروژ حدود 55 تا 60 میلیون سال پیش منجر شد. در این هنگام اقیانوسهای اطلس و هند هر چه بیشتر توسعه یافت و در عوض اقیانوس تتیس رو به انقراض رفت و بسته شد تا شکل دریاچه خزر در 50 تا 60 میلیون سال پیش هر چه بیشتر به وضع امروزیاش شبیه شود. بسیاری از گونههای آبزیان اولیه مانند ماهیان خاویاری از همان دوران در محدوده دریاچه خزر باقی ماندند و ارتباطشان با دیگر ماهیان در دریاهای دیگر قطع شد. ازهمین روست که امروزه کماکان برخی از این گونهها را فقط در دریاچه خزر و تا حدودی در محدوده دریاچه سیاه و آرال میبینیم. اینها پهنههای آبی است که بقایای همان اقیانوس تتیس قدیمی محسوب میشود.
حدود 40 میلیون سال پس از جدا شدن هند از جنوبگان، استرالیا نیز از جنوبگان جدا شد و با سرعت (البته منظور از سرعت در مقیاس زمینشناسی است) رو به شمال حرکت کرد. صفحه استرالیا اکنون در حال برخورد با جنوب شرق آسیاست. صفحات قارهای استرالیا و هند، هر دو اکنون با سرعت پنج تا شش سانتیمتر در سال در حال حرکت رو به جهت شمال شرق است. جنوبگان نیز از زمان پیدایش ابرقاره پانگهآ حدود 280 میلیون سال همواره یا نزدیک به نقطه قطب جنوب بوده، یا اینکه به کلی در موقعیت قطب جنوب زمین قرار گرفته است. هند از حدود 35 میلیون سال پیش با قاره آسیا برخورد کرد و رشته کوه هیمالیا را از رهگذر این برخورد به وجود آورد. در نهایت با برخورد هند به آسیا پرونده محصور شدن اقیانوس تتیس برای همیشه بسته شد. امروزه نیز کماکان صفحه هند در حال ادامه برخورد و فشرده کردن هر چه بیشتر پوسته زمین در منطقه رشته کوههای هیمالیاست و این روند بلندتر شدن و چین خوردگی هر چه بیشتر کوههای منطقه همچنان ادامه دارد.
در همین مرحله صفحه آفریقا نیز شروع به تغییر جهت حرکت از غرب به سوی شمال غرب و رو به اروپا کرد. آمریکای جنوبی نیز حرکت به سوی شمال را آغاز کرد. این اتفاق موجب دور شدن هر چه بیشتر آمریکای جنوبی از جنوبگان میشود و برای اولین بار مقدمات نوعی چرخش اقیانوسی را به گرد جنوبگان فراهم کرد. این حرکت همزمان با کاهش غلظت دیاکسید کربن موجود در جو، موجب سردشدن هر چه بیشتر جنوبگان و پیدایش یخچالهای طبیعی در این قاره شد. این یخ زدنها تا به آنجا پیش رفته که امروزه صفحاتی از یخ با ضخامت چند صد متر را در جنوبگان شاهدیم. شکلگیری خلیج کالیفرنیا، سربرآوردن رشتهکوههای آلپ در اروپا و پیدایش دریای ژاپن از دیگر وقایع پایانی ماجرای تجزیه شدن ابرقاره پانگهآ بوده است. البته به نظر میرسد کار تجزیه ابر قاره پانگهآ هنوز تمام نشده و همچنان آن روند در محدوده دریای سرخ با جدا شدن بخش شرقی آفریقا از صفحه عربستان در حال ادامه است.
شکلگیری سرزمین ایران در آخرین مراحل تجزیه پانگهآ
در اواخر تجزیه پانگهآ، سه قسمت پهنه سرزمینی ایران که 300 میلیون سال پیش همچون پارههایی جدا از هم در فواصل بعیدی از یکدیگر در ساحل اقیانوس تتیس قرار داشت به هم پیوست تا رشته کوههای البرز و زاگرس از برخورد صفحات قارهای با یکدیگر در امتداد کمربند کوهزایی آلپ ـ هیمالیا شکل بگیرد. این کمربند از شرق اقیانوس اطلس تا غرب اقیانوس آرام گسترش یافته است. کوههای البرز را بخشی از قسمت شمالی کوهزایی آلپ ـ هیمالیا در آسیای غربی میدانند که از شمال به بلوک فرو رفته دریاچه خزر و از جنوب به فلات ایران مرکزی محدود میشود. رشتهکوههای زاگرس نیز در حقیقت حاصل برخورد دو صفحه اوراسیا و عربستان است. این چین خوردگی متوقف نشده و دگرگونی زمین در غرب ایران و منطقه زاگرس همچنان ادامه دارد و کوههای این خطه هر سال 12 میلیمتر قد میکشد. تقریبا میشود گفت که افزایش ارتفاع کوههای زاگرس تقریبا به اندازه سرعت رشد ناخن است! این در حالی است که رشته کوه قدیمی البرز روز به روز فرسودهتر و کم ارتفاعتر میشود.
در این بین خلیجفارس در مقیاس ساختارهای زمینشناسی در ایران بسیار جوان است. این خلیج حدود 500 هزار سال پیش در کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و کمکم در اثر تغییر و تحولهای زمینشناسی شکل امروزی خود را پیدا کرد. وسعت خلیج فارس در آغاز تشکیل نسبت به امروز وسیعتر بود و در آغاز شکلگیریاش دشتهای وسیعی را در برازجان و بهبهان و استان خوزستان تا کوههای زاگرس زیر آب برده بود. برخی تحقیقات اخیر حاکی است که یکی از مسیرهای احتمالی خروج انسانهای اولیه از آفریقا به آسیا از سمت شرق آفریقا آغاز و از طریق تنگه باب المندب به سوی شرق شبه جزیره عربستان و یمن و از آنجا به تنگه هرمز و جزیره قشم و در نهایت به جنوب آسیا بوده است.
اگر در ایام عید به سفر رفتید و در دشتهای کویری و در سینه کوههای واقع شده در مجاورت جادهها آثاری از فسیل صدفهای دوکفهای پیدا کردید، میتوانید حدس بزنید که شاید بقایای سنگ شده بدن جانداری آبزی بوده باشد که50 تا 250 میلیون سال پیش در این سرزمین زندگی میکرده است؛ روزگاری که ایران ما سه تکه جدا از هم بود و بخشهای وسیعی از آن در زیر آبها یا در ساحل اقیانوس تتیس قرار داشته است.
کاظم کوکرم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد