سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهرداری تهران:

ببینید | حادثه در شهربازی دریاچه خلیج فارس

حادثه اما شیرین

صدای آژیر خودروهای آتش‌نشانی به آدم‌ها می‌فهماند حادثه مهمی در گوشه‌ای از شهر اتفاق افتاده، صدایی که شاید خیلی از مواقع تن را به لرزه درآورد. برخلاف صدای ماشین‌شان، خودشان اما آرام و مسلط به کار هستند. آرامش قسمتی از رفتارشان است، آرامشی که اگر نباشد هیچ‌وقت در یاری رساندن به دیگران موفق نمی‌شوند. در کار جدی هستند، اما در زندگی نه. همه حوادثی که برای امدادرسانی اعزام می‌شوند تلخ نیست و گاهی هم با شیرینی همراه می‌شود.
کد خبر: ۷۸۱۹۴۶
حادثه اما شیرین

نجات مرد گرفتار

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی: عید هفت یا هشت سال پیش با همکارانم در پایگاه بودیم که زنگ عملیات به صدا درآمد. دست مردی در چاه دستشویی گیر کرده بود. به محل حادثه که یک خانه قدیمی بود رسیدیم و به محل حادثه رفتیم و با صحنه‌ای مواجه شدیم که شاید بیشتر در فیلم‌های کمدی دیده شود. مرد میانسالی به حالت نیم‌خیز کف دستشویی دراز کشیده بود و دستش تا کتف در چاه گیر کرده بود. بنده خدا می‌خواست گوشی تلفن همراهش را از چاه دستشویی دربیاورد ولی خودش گیر افتاده بود.قبل از رسیدن ما خانواده‌اش سعی کرده بودند با روغن و آب و صابون دستش را دربیاورند، اما شدنی نبود. به دلیل وزن سنگینی هم که داشت فشار زیادی به بدنش وارد شده بود. خانواده‌اش خیلی ترسیده بودند، ما برای عوض شدن جو حاکم شوخی می‌کردیم ولی تاثیری در کم شدن اضطراب خانواده نداشت، شاید می‌ترسیدند کمکی از دست ما بر نیاید و مجبور به قطع دست پدرشان شوند.

اقدامات زیادی کردیم؛ ولی دوستی دست و دهانه چاه پیوند ناگسستنی شده بود و دست خیال جدایی نداشت. تنها راهی که باقی مانده بود شکستن کاسه دستشویی بود. با شکسته شدن کاسه دستشویی دست مرد هم آزاد شد و به قول خودش نجات پیدا کرد.

هزینه آتش‌نشانی

فتح‌الله تیموری، آتش‌نشان باتجربه: سال‌ها قبل در ایستگاه بازار مشغول به امدادرسانی بودم. یک سال عید من شیفت بوده و همراه همکارانم در ایستگاه بودیم که زنگ عملیات به صدا درآمد. آتش‌سوزی در خانه‌ای قدیمی در محله پامنار به ما گزارش شد. خود را سریع به آنجا رساندیم. آتش‌سوزی در اتاقی رخ داده و یک دست رختخواب طعمه حریق شده بود. سریع آتش را خاموش کردیم. خوشبختانه شدت خسارت زیاد نبود. پیرمرد صاحبخانه خیلی بی‌تابی می‌کرد، به سمت او رفتم تا آرامش کنم.

پیرمرد بی‌خبر از این‌که خدمات آتش‌نشانی رایگان است، با عصبانیت خطاب به من گفت: من یک ماشین آتش‌نشانی خواسته بودم چرا چهار تا آمد. حالا پول این ماشین‌ها را از کجا بیاورم. وقتی به او اعلام کردیم که ما پولی نمی‌گیریم و خدمات رایگان است اینقدر خوشحال شد که حتی حادثه را هم فراموش کرد.

تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها