در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
اولین ضربه را به توپ میزند، مسافتی را که طی کرده نگاه و موقعیت را ارزیابی میکند، یک ضربه دیگر به توپ میزند و با گامهای بلند به جلو حرکت میکند. این کودک با یک دریبل دو طرفه، مدافعان تصور شده را از پیش بر میدارد و حالا فقط یک دروازهبان خیالی را در پیش دارد. توپ را روی پای راستش میآورد و به خیالش دروازه حریف را فرو میریزد، اما این شیشه خانهشان بوده که فرو ریخته و فریادی که مادرش به سر او میزند. او گوش شنیدن این فریادها را ندارد، چراکه فقط به شادی پس از گلش فکر میکند. او برای تیم ملی کشورش در جام جهانی گلزنی کرده و سودای رسیدن به جام ژول ریمه را دارد.
اگرچه آدرنالینی که در بدنش رها شده زیاد است، اما یک لحظه به خودش میآید و میبیند زیر نور آفتاب و روی چمنهای حیاط نشسته است. هرکدام از ما که رویای فوتبالیست شدن داشتیم، خودمان را یکبار در چنین صحنهای دیدهایم. شاید این صحنه در خیابانهای باریک شهر یا زمینهایی در کوهستان اتفاق افتاده باشد، اما رنگ فانتزی آن یکسان بوده است. قهرمانی در جام جهانی، بزرگترین افتخار و احساسیترین لحظه برای یک فوتبالیست است که هیچ افتخار دیگری قابل مقایسه با آن نیست. در عین حال تعداد اندکی از بازیکنان در تاریخ فوتبال این حس را درک کردهاند، چراکه ذات فوتبال بینالمللی اینگونه است که تنها قسمت کوچکی از بازیکنان میتوانند در سطح ممتاز حضور داشته باشند. در این میان بازیکنانی بودهاند که اگرچه در راه موفقیت کشورشان نقش داشتهاند، اما هرکدام به دلیلی پس از فتح جام زیر سایه بازیکن دیگری رفتهاند. برخی از آنها را بیشتر میشناسیم.
کلبرسون
ترکیب برزیل در جام جهانی همیشه بر پایه حضور بازیکنانی بوده که برای ادامه فوتبال به اروپا مهاجرت کردهاند. کلبرسون یکی از این بازیکنان بود که در تیم سال 2002 لوئیز اسکولاری حضور داشت و در آن مقطع در تیم اتلتیکو پاراننزه بازی میکرد. او تا بازی یکچهارم نهایی مقابل انگلیس، در ترکیب برزیل جایی نداشت، اما پس از این بازی مقابل ترکیه و آلمان هم در مراحل بعدی به میدان رفت. اثرگذاری او در این سه بازی به حدی بود که یک سال بعد منچستر یونایتد او را به خدمت گرفت، اما در این تیم جایی برایش باز نشد و این عدم موفقیت در تیم باشگاهی او را از تصویر تیم ملی برزیل هم محو کرد. حالا کلبرسون کجاست؟ در سن سی و پنج سالگی در تیم ایندی الون در لیگ دسته دو آمریکا بازی میکند.
وینچنزو یاکوئینتا
یکی از چند بازیکن سرشناسی که در سالهای افول اودینزه در این تیم رشد کرد، وینچنزو یاکوئینتا بود که در فصل 2006 ـ 2005 با به ثمر رساندن 16 گل در همه مسابقات، جایش را در ترکیب ایتالیا پیدا کرد. او بهعنوان یکی از سلاحهای روی نیمکت مارچلو لیپی به آلمان رفت و در همان بازی ابتدایی بهعنوان بازیکن تعویضی، گل ایتالیا را به ثمر رساند تا این موضوع را تائید کند. یک سال پس از موفقیت او در جام جهانی، یوونتوسیها او را به تورین بردند و در این تیم یاکوئینتا به اولین موفقیت خود در سطح باشگاهی رسید. او پس از زدن 27 گل در دو فصل برای یووه، کارش با این تیم تمام شد و این در حالی بود که فقط 30 سال داشت. سوالی که اکنون رسانههای ایتالیایی بهدنبال پاسخی برای آن هستند، این است که چرا عمر مفید فوتبالی او آنقدر کوتاه بود.
رائول آلبیول
او هنوز هم به طور حرفهای فوتبال بازی میکند. در طول دوران فوتبالش بیش از 50 بازی برای تیم ملی اسپانیا انجام داد و در تیمهایی همچون والنسیا، رئال مادرید و ناولی حضور داشته و بهعنوان یک بازیکن به همه چیز رسیده است، اما هیچ کس او را بهعنوان یکی از اعضای تیم ملی اسپانیا در قهرمانی یورو 2008 و بهدنبال آن رسیدن به اولین قهرمانی جهان در آفریقای جنوبی به یاد نمیآورد. آلبیول در جام جهانی 2010 که در آن اسپانیا فقط دو گل دریافت کرد، یک دقیقه هم بازی نکرد و از بیرون به زوج موفق کارلوس پویول و جرارد پیکه نگاه میکرد. او هنوز برای بازی کردن در تیم ملی اسپانیا فرصت دارد، اما به نظر میرسد او در ایتالیا به یک بازیکن فراموش شده تبدیل شده است.
آلن بوقوسیان
بهترین خاطرهای که میتوانیم از او به یاد بیاوریم مربوط به زمان حضورش در تیم پارمایی است که بازیکنانی همچون بوفون، کرسپو، ورون، کاناوارو و تورام را در خود داشت. بوقوسیان اگرچه به مدال قهرمانی جام جهانی 1998 رسید، اما نمیتوان او را نیروی بالقوه در پس موفقیت فرانسه در آن سال دانست. امه ژاکه فقط در بازی مقابل عربستان از ابتدا از وی استفاده کرد. قهرمانی در جام یوفا در ماه می همان سال دیگر نقطه قابل دفاع کارنامه فوتبالی اوست. در سال 2003 در حالی که بوقوسیان دائم با مصدومیت دست و پنجه نرم میکرد، ناچار شد در سی و دو سالگی با دنیای فوتبال خداحافظی کند.
جولین بلتی
در سال 2001 بازیهایش را برای تیم ملی برزیل شروع کرد و در حالی که بهعنوان یک هافبک مطرح شده بود، در جام جهانی 2002 بهعنوان محافظ میراث کافو در سمت راست خط دفاعی سلهسائو معرفی شد. او در جام جهانی 2002 کره ـ ژاپن از روی نیمکت شاهد درخشش کافو و قهرمانی تیم ملی کشورش بود، اما توانست در بازی مقابل ترکیه در مرحله نیمهنهایی پنج دقیقه به میدان برود. دو سال بعد به بارسلونا پیوست و پیش از اینکه راهی چلسی شود، گل قهرمانی بارسا را در فینال لیگ قهرمانان سال 2006 به ثمر رساند. او که اکنون در والنسیا حضور دارد، هیچگاه بهعنوان یکی از دارندگان مدال طلای جام جهانی در ذهن هواداران تیم هایش نقش نبست.
آنجلو پروتزی
ضعیفترین شرایط او را همیشه در رقابتهای ملی شاهد بودیم و هیچگاه نتوانست در مسابقات بینالمللی بهعنوان دروازهبان اول ایتالیا خودش را معرفی کند. مصدومیتهایی که در روزهای پایانی به سراغش آمد، باعث شد او در جام جهانی 1998 و یورو 2000 جایی در ترکیب اصلی نداشته باشد. برای جام جهانی 2002 هم شانسی حتی برای پوشیدن پیراهن دروازهبان سوم آتزوری نداشت و برای یورو 2004 نیز از حضور تولدو و بوفون در دروازه تیم ملی کشورش حمایت کرد، اما در جام جهانی 2006 در سی و شش سالگی بهعنوان دروازهبان سوم انتخاب شد تا اینگونه به مدال طلای جام جهانی دست پیدا کند.
کارلوس مارچنا
در یورو 2008 او بهعنوان یکی از مدافعان اصلی تیم اسپانیا کارش را شروع کرد و در تیم منتخب جام قرار گرفت، اما با آمدن جرارد پیکه این مدافع بیست و نه ساله رفته رفته جایگاهش را در تیم ملی از دست داد. در جام جهانی 2010 مارچنا به نیمکت ذخیرهها منتقل شد. در این مسابقات او سه بار توسط ویسنته دلبوسکه به میدان فرستاده شد و مقابل تیمهای پرتغال و آلمان فقط یک دقیقه بازی کرد و مقابل پاراگوئه در مرحله حذفی شش دقیقه به میدان رفت. در آن مسابقات اگرچه پویول و پیکه بهعنوان عناصر اصلی خط دفاعی اسپانیا شناخته شدند، اما در عکس قهرمانی، مارچنا هم حضور دارد.
اسپورت استر / مترجم: عرفان آذر
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد