حقوق بشر در آیات و روایات

وظایف انسان نسبت به حقوق بشر اسلامی

شاید بتوان گفت فرانسه، در کنار آمریکا، مدعی‌ترین کشورها در باب حقوق بشر هستند. فرانسه به‌واسطه ایده‌های انقلاب کبیر، دعوی خود در باب حقوق بشر را عمیق و اصیل می‌داند. روح حاکم بر قانون اساسی فرانسه نیز دال بر این ادعاست.
کد خبر: ۷۷۸۶۲۰
بحران‌ «اقلیت»ها در فرانسه

فرانسه نه تنها در باب حقوق بشر در کشور خود، بلکه حتی در باب دیگر کشورها نیز خود را موظف می‌داند. موضع‌گیری در باب مسائل حقوق بشری در کشورهای مختلف جهان، از سوی فرانسه به اندازه موضع گیری‌های آمریکا در این زمینه، رنگ و بوی سیاسی ندارد.

اما امروز فرانسه از درون و بیرون با مساله حقوق بشر، و اقلیت‌ها و سیاست‌های یک بام و دو هوا مواجه است و پاسخ و حل این مسائل برای فرانسه بسیار مهم و حیثیتی است. اتهامات حقوق بشری برای کشور آمریکا به اندازه فرانسه هزینه‌بر نیست، چرا که فرانسه همچون آمریکا به قدرت نظامی و اقتصادی و صنعتی شهره نیست و بنابراین هویت فرانسه بر محور نقطه‌ای دیگر متمرکز است؛ «حقوق بشر».

فاجعه برای فرانسه زمانی بزرگ‌تر می‌شود که به این نکته توجه کنیم که اتهامات حقوق بشری علیه فرانسه، صرفا از سوی کشورهای غیر غربی و کشورهایی که علیه مدرنیته موضع دارند، مطرح نمی‌شود. کمیسیون ضدیت با نژادپرستی و عدم تساهل در شورای اروپا در سال 1998 براساس تحقیقات گزارش‌های شایان توجهی در باب وضع اقلیت‌ها و مساله «تساهل» در فرانسه مطرح کرد. این گزارش‌ها وضع نژادپرستی در فرانسه را نگران‌کننده دانستند و مراجع تاثیرگذار در فرانسه را به عدم واکنش کافی در برابر این وضع، متهم کردند.

نکته جالب این‌ که این گزارش، نگرانی‌هایی را در باب مساله «ملی‌گرایی» در فرانسه مطرح کرد. در گزارش کمیسیون مذکور، به گرایش‌های ناسیونالیستی جبهه ملی در فرانسه اشاره شده است. به عبارت دیگر، همان چیزی که فرانسه زمانی به آن می‌بالید، امروز برای او به یک اتهام بزرگ مبدل شده است. افتخار به روح متمایز قوانین و ارزش‌های فرانسوی در حمایت از حقوق بشر، امروز به شکل نوعی ملی‌گرایی در فرانسه نمود پیدا کرده است، به نحوی که فرانسوی‌ها با این مدال افتخار ذهنی برای خود، دیگر ملیت‌ها را به شکل اقوامی وحشی و عقب مانده نگاه می‌کنند. براساس گزارش مربوطه 47 درصد فرانسوی ها، به مهاجرانی که از شرق اروپا وارد فرانسه می‌شوند (مثلا مهاجران صربستانی، لهستانی، رومانیایی و...) به دیده بسیار منفی نگاه می‌کردند و سوءظن نسبت به مهاجران مسلمان و خاورمیانه‌ بیشتر بود.

بنابراین علت اصلی نگاه منفی نسبت به مسلمانان و اقلیت‌ها، حوادث 11 سپتامبر و اعمال تروریستی اسلام‌گرایان افراطی بعد از آن (مثل داعش) نیست. بلکه این مساله در فرانسه ریشه‌ای‌تر است. نکته دیگری که گزارش شورای اروپایی به ما می‌آموزد، در باب مساله «یهودیان» در فرانسه است. براساس نظرسنجی‌ای که به آن اشاره شد، گرایش‌های ضدیهودی در فرانسه، بسیار کمتر از گرایش‌های ضد اسلامی است و فقط 11 درصد از افراد، احساس نامطلوب نسبت به یهودیان داشته‌اند. و جالب تر این‌که برخی از همین 11 درصد هم نگاهی سیاسی به مساله یهودیان داشته‌اند. این فرانسوی‌ها نگاه انتقادی به سیاست‌های دولت آمریکا داشتند و معتقد بودند ‌ یهودیان بر سیاست‌های این دولت تاثیر می‌گذارند.

بنابراین باوجود تبلیغاتی که امروز در حوزه سیاسی صورت می‌گیرد و سعی می‌شود گرایش‌های ضدیهودی در بین مسلمانان اروپا بزرگنمایی شود، گرایش‌های نژادپرستانه بیشتر علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، نه علیه یهودیان. از سوی دیگر، با توجه به این‌که سیاستمداران اروپایی نیز در برابر گرایش‌های ضد اسلامی حساسیت لازم را به خرج نمی‌دهند، طبیعی است مسلمانان فرانسه نیز هر روز بیش از قبل احساس بیگانگی کنند و روح ملیت فرانسوی را آن‌قدر دارای گنجایش ندانند که خود را نیز عضوی از آن تلقی کنند.

ظهور خشونت از سوی برخی مسلمانان، پدیده‌ای نامطلوب است، ولی فرانسه به مثابه یک دولت ـ ملت‌باید از خود سوال کند که چرا توان این را نداشته است که طیف زیادی از مسلمانانی را که حتی در این کشور متولد شدند، درون خود، مانند فرزندانش بپذیرد؟ تا چه زمانی، باید طیف‌های زیادی از افراد ساکن در فرانسه، خود را یک ‌اقلیت‌ بدانند و نه یک فرانسوی؟ تا چه زمانی ‌باید این اقلیت‌ها، ارزش‌های فرانسوی را ‌دشمن‌ خود بدانند و نه ‌دوست‌ خود؟ و سوال مهم‌تر این‌که، چه زمانی روح ملت ـ دولت فرانسوی حاضر خواهد بود با توجه به تجربیات منفی دو دهه اخیر، در ارزش‌های خود تجدیدنظر کرده و آنها را اصلاح کند؟

هوشنگ شکری / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها