سکانس اول
افسر اداره آگاهی در حال رسیدگی به پروندهها بود که زن میانسالی همراه دخترش پروندهای را به او دادند. افسر جوان پرونده را بررسی کرد. بر اساس محتویات پرونده، پدر خانواده به نام محسن چند روز قبل برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. چند روز بعد از ناپدید شدن این مرد، همسرش به کلانتری محل مراجعه کرده و با طرح شکایتی خواستار رسیدگی به پرونده شده بود.
بازپرس جنایی هم با توجه به مشکوک بودن ماجرا، پرونده را برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار داده بود. افسر پرونده به تحقیق از زن میانسال و دخترش پرداخت. مینا چند هفته پس از ناپدید شدن شوهرش شکایت کرده بود که این موضوع باعث شک مامور پلیس شد. از سوی دیگر زن میانسال مدعی بود که سابقه داشته شوهرش به دلیل کارش چند روزی را بیرون از خانه باشد.
پس از تحقیقات، مادر و دختر اداره آگاهی را ترک کردند و تحقیقات برای شناسایی سرنوشت مرد میانسال آغاز شد. افسر پرونده ابتدا از سازمان زندانها، بیمارستانها و پزشکی قانونی استعلام گرفت اما محسن نه در بیمارستان بستری بود و نه در زندان در حال گذراندن دوره محکومیت بود.
در مرحله بعد بررسی اجساد مجهولالهویه آغاز شد که در بررسیها مشخصات مردی با محسن شباهت داشت. مرد ناشناس به قتل رسیده و دست و پایش با طناب بسته شده بود. بر اساس گزارش پزشکی قانونی، اصابت جسم سخت به سر علت مرگ بوده است. مقتول هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت.
مینا و دخترش به پزشکی قانونی احضار شده و پس از مشاهده جسد اعلام کردند، جنازه متعلق به محسن نیست. این رفتار آنها باعث شک پلیس شد و افسر جنایی این بار برادر محسن را به پزشکی قانونی کشاند که او با مشاهده جسد اعلام کرد، مقتول برادرم است و نمیدانم چرا مینا و برادرزادهام منکر این موضوع شدهاند.
سکانس دوم
با شناسایی هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازهای شد. برادر مقتول در اداره آگاهی مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: محسن و مینا با هم اختلافاتی داشتند اما تصور نکنم مینا دست به قتل زده باشد. چندی قبل مینا و دخترش نزد من آمده و موضوع ناپدید شدن محسن را اعلام کردند. بعد هم خانه خود را تغییر دادند. مینا ادعا کرد که به دلیل مشکلات مالی خانهای کوچکتر را اجاره کردهاند. بازپرس ویژه قتل تهران سپس دستور بازداشت مادر و دختر را صادر کرد. مینا و دخترش در بازجوییها همچنان منکر قتل بودند اما در ادامه لب به اعتراف گشوده و به ارتکاب جنایت اعتراف کردند.
سکانس سوم
مینا در این باره گفت: همسرم مرد بسیار خشنی بود و هر وقت عصبانی میشد من و فرزندانمان را کتک میزد. وقتی صاحب دو فرزند شدیم، انتظار داشتم رفتارش را تغییر دهد اما او بچهها را هم کتک میزد. با همه این مشکلات به خاطر آینده فرزندانم ساختم و اعتراضی نکردم اما محسن هیچ تغییری در رفتارش نمیداد. دخترم وارد دانشگاه شد و شوهرم همچنان او را کتک میزد. روز حادثه او دوباره عصبانی شد و به جان دخترم افتاد و او را کتک زد. هیچ کنترلی بر رفتارش نداشت. از آشپزخانه چاقویی برداشت و به سمت دخترمان رفت. ترسیده بودم و با خودم گفتم این بار دخترم را میکشد. جلو رفتم تا سد راهش شوم. محسن به طرفم حمله کرد و برای دفاع با میله بارفیکس ضربهای به سر او زدم. روی زمین افتاد و بیهوش شد. ترسیدم دوباره به هوش بیاید و من و فرزندانم را کتک بزند. طنابی برداشتم و دور گردنش گره زدم. آنقدر طناب را کشیدم تا خفه شد. با همان طناب دست و پایش را بستم. با کمک دخترم جسد را در صندوقعقب خودرو گذاشتیم و به سمت جاده چالوس حرکت کرده و شبانه جنازه را در گوشهای از جاده رها کردیم.
دختر مقتول هم با تائید حرفهای مادرش گفت: من در قتل هیچ نقشی نداشتم و فقط جسد را به جاده چالوس منتقل کردم. من فقط راننده بودم. پس از اعتراف مینا به این جنایت و بازسازی صحنه جنایت، برای او قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر شد. پرونده هم برای محاکمه به دادگاه ارسال شد. هرچند اولیایدم ابتدا درخواست قصاص کرده بودند، اما قبل از جلسه دادگاه رضایت خود را اعلام کردند.
سکانس چهارم
هفته گذشته این زن برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: متهم در جریان تحقیقات به ارتکاب این قتل اعتراف کرده که در جریان تحقیقات اولیای دم رضایت خود را اعلام کردند. باتوجه به نوع جرم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
قاضی اصغر عبداللهی، رئیس شعبه با تفهیم اتهام به مینا از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
مینا هم پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و همه بستگان و دوستان هم این موضوع را میدانند. رفتارهایش غیرقابل تحمل بود و خسته شده بودم. روز حادثه هم عصبانی شد، خیلی ترسیده بودم و مجبور به قتل شدم. بعد از قتل هم، دخترم را مجبور کردم در انتقال جسد کمکم کند. او تمایلی به این کار نداشت و با اصرارهای من این کار را انجام داد. حالا هم از کار خود پشیمانم و از قضات میخواهم مانند اولیای دم مرا ببخشند.
پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه وارد شور شده و با توجه به اینکه متهم دو سال در زندان بوده، او را به مدت حبسی که کشیده محکوم کردند تا از زندان آزاد شود. پس از ارسال حکم به زندان، زن قاتل از زندان آزاد میشود و به خانه بازمیگردد.
امیر علی حقیقت طلب / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد