کیهان:رویاهای سلطان اردوغان فاتح!
«رویاهای سلطان اردوغان فاتح!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری است که در آن میخوانید؛از آغاز «فتنه» در سوریه- که بیتردید تضعیف مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهمترین اهداف آن است- دولت ترکیه به طور مداوم در این فتنهانگیزی حضوری پررنگ داشته است. این حضور گاهی آنقدر «شور» شده که حتی، صدای طراحان اصلی فتنه یعنی آمریکا را هم در آورده است. طرح ترکیه برای حمله مستقیم نظامی به خاک سوریه و تشکیل منطقه حائل در مرز ترکیه و سوریه، تنها دو مورد از ماجراجوئیهایی است که ترکیه برای اجرا شدن آنها هر کاری که توانست کرد اما با مخالفت عاقلانه متحدینش مواجه شد و در نهایت به در بسته خورد.
اوایل هفته جاری اما، ارتش ترکیه علیه سوریه دست به یک ماجراجویی تازه و در عین حال عجیب و مضحک زد: لشکرکشی گسترده به خاک ترکیه. در نخستین ساعات روز یکشنبه بود که خبر رسید، ارتش ترکیه با 50 دستگاه تانک، جتهای جنگنده، خودروهای زرهی و صدها نیروی ویژه از شهر مرزی «عینالعرب» (کوبانی) وارد خاک سوریه شده است. برخی رسانههای ترکیه نیز بلافاصله با آب و تاب فراوان همراه با مقامات این کشور به تشریح چگونگی انجام عملیات «شاه فرات» پرداخته و با افتخار اعلام کردند، این حمله را بدون اینکه با کشوری در میان گذاشته باشند انجام دادهاند!
اما آنچه در این رویداد مضحکتر مینمود، هدف اعلامی از انجام چنین عملیاتی بود. بیرون کشیدن بقایای یک جسد؛ آن هم جسد پدربزرگ بنیانگذار سلسله عثمانی و انتقال موقت آن به خاک ترکیه. این هدف اعلامی مقامات ترکیه برای توجیه این تجاوز بود. آنکارا دلیل این لشگرکشی بیسابقه را، ممانعت از حمله احتمالی داعش به مقبره و در نتیجه اهانت به مرحوم سلیمان شاه عنوان کرده است! اما آیا حقیقتا هدف ترکیه از این لشگرکشی پر سروصدا همین بود که اعلام شد؟!
همان طور که در ابتدا اشاره شد، سرنگونی دولت بشار اسد بنا به دلایلی-که بررسی آن در این وجیزه نمیگنجد- برای آقای اردوغان هدفی است حیاتی. او برای رسیدن به این توهم، پیش از این هم ماجراجویی کرده و هزینههای آن را هم داده است. بنابر این، منطق حکم میکند پاسخ رسمی اعلام شده از سوی ترکیه را باور نکنیم و برای یافتن هدف یا اهداف واقعی این حرکت، به تبعات این عملیات روانی نیز نگاهی بیندازیم. به نظر میرسد، این اقدام در چارچوب همان هدف نهایی و توهمآلود اردوغان، یعنی سرنگونی اسد، صورت گرفته است. بخوانید:
با وجود اهمیت فوقالعاده زیاد سرنگونی نظام اسد برای اردوغان، وی در 4 سال گذشته هرگز جرات نکرده اقدام مستقیم نظامی جدی علیه دولت سوریه ترتیب دهد. احتمالا دلیل این امر در ناتوانی ارتش این کشور یا برخی ملاحظات داخلی و منطقهای بوده است. اردوغان سه پیروزی پی در پی خود در انتخابات را مرهون «ثبات اقتصادی و امنیتی» حاکم بر کشورش میداند. دو مقولهای که امروز در اتحادیه اروپا به کالایی کمیاب مبدل شده و مردم ترکیه آن را میدانند.
بنابراین هرگونه مداخله گسترده یا واقعی نظامی - صرفنظر از اینکه به موفقیت ختم شود یا نشود- میتواند این دو فاکتور مهم را از اردوغان برای همیشه بگیرد. از طرفی ارتش ترکیه بدون حمایت کشورهای غربی و ناتو- که مخالف دخالت نظامیاند- قادر به پیش بردن یک جنگ واقعی و آشکار با ارتش سوریه نیست. حزب حاکم ترکیه با پذیرفتن این ضعفها به این نتیجه رسیده که کشورش، تحمل تبعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی حاصل از یک «جنگ آشکار» را ندارد... فراموش نکنیم جامعه 500 هزار نفری علویان ترکیه را که غالبا در جنوبیترین استان این کشور یعنی «هاتای» (اسکندرون) زندگی میکنند. این پتانسیل انسانی، با علویهای سوری که نشان دادهاند در حمایت از اسد ثابتقدمند، رابطهای قوی و قبیلهای دارند!
بنابر این شاید استراتژیستهای ترکیه با درآوردن ادای جنگ و گرفتن عکسهای یادگاری از برافراشتن پرچم در خاک ترکیه، به دنبال پوشاندن این ضعفها باشند! به عبارتی اردوغان برای حفظ آبرو و پرستیژ هم که شده، به اینگونه بازیهای سیاسی نیاز دارد تا اولا به حریف-اینجا سوریه- و ثانیا به رقبای منطقهای القا کند، کشوری که مستحق رهبری جهان اسلام است ترکیه است! غافل از اینکه، تجاوز هر چند محدود به کشوری با مختصات سوریه که با ظرفیت تمام درگیر جنگی تمامعیار با تکفیریهای آدمخوار است، افتخار که ندارد هیچ، مایه شرمساری نیز هست، نیست؟
اما این عملیات، میتواند اهداف دیگری را نیز دنبال کند. ترکیه بارها تصریح کرده به دنبال ایجاد منطقه حائل در مناطق جنوبی و هممرز خود با سوریه است. کسی نمیداند آنچه نظامیان ترکیه در 35 کیلومتری خاک سوریه انجام داده، فقط جابهجایی نگهبانان مقبره و جسد سلیمان شاه بوده است. این حضور غیرقانونی میتواند با هدف آمادهسازی مقدمات ایجاد طرح «منطقه حائل»، برای ضربه زدن به پیروزیهای مهم ارتش سوریه به ویژه در استان حلب باشد. ارتش سوریه مدتی است این استان را محاصره کرده و طی روزهای گذشته حتی، خبرهایی از نفوذ افسران سوری به این استان که برای تکفیریها بسیار حیاتی است، منتشر شده است. هیچ بعید نیست طی هفتهها یا ماههای آینده، خبر آزادی این استان نیز مثل پتک بر سر تکفیریها فرود بیاید و کمر داعش و ترکیه را همانطور که در کوبانی شکست، در اینجا نیز بشکند. ترکیهای که برای جلوگیری از شکست تکفیریها در کوبانی حتی حاضر نشد، به زنان و کودکان این شهر که از ترس جنایات داعش به مرزهای ترکیه پناه آورده بودند، اجازه عبور دهد.
«توهم احیای امپراتوری عثمانی»، شاید دلیل سومی باشد برای انجام نمایش اخیر اردوغان. رئیس جمهوری که پیش از این با مقایسه علنی خود با «سلطان محمد فاتح» (هفتمین و بزرگترین پادشاه دولت عثمانی) یا استقبال عجیب از محمود عباس در کاخ جدید ریاست جمهوری، آرزوهایش را به نمایش گذاشته است. اواخر دیماه سال جاری اردوغان در کاخ جدید ریاست جمهوریاش، با گارد عجیب و غریبی متشکل از 16 نظامی نیزه و شمشیر و سپر به دست به استقبال رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین رفت!
واقعیت این است که، سه توهم «برکناری بشار اسد»، «رهبری بر جهان اسلام» و «احیای امپراتوری عثمانی»، با آغاز انقلابهای منطقهای به سراغ جناب اردوغان آمد. آمریکاییها که از خیزش انقلابهای منطقه به وحشت افتاده و با نگرانی وصف ناشدنی، به تقلای کشورهای درگیر انقلاب برای «الگویابی»، مینگریستند، با معرفی دولت اسلامگرا و سکولار اردوغان به عنوان «الگو»، به این توهمات دامن زدند. در بحبوحه انقلابهای منطقه، «استفان جی هادلی»، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت «جرج بوش» در گفت وگو با سایت شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود: «اکنون رهبران جدید (کشورهای عربی) به دنبال بهبود اوضاع اقتصادی و ساختن کشورهای خود هستند و در این مسیر ترکیه الگوی مناسبی است.»
غرب پس از اینکه با هزار خدعه و نیرنگ توانست در برخی از کشورهای انقلابی منطقه، به طور موقت هم که شده، انقلابها را به محاق برده و امثال ژنرال سیسیها را روی کار بیاورد، دست از توهمزایی برای اردوغان برداشت؛ اما گویا، اردوغان هنوز نتوانسته یا نخواسته از این توهمات خارج شود؛ به قول هنرمندان سینما و تلویزیون، رئیس جمهور محترم ترکیه انگار هنور نتوانسته از «حس» خارج شود و همچنان در رویای «امپراتوری»، «رهبری» و «سرنگونی» مقاومت سیر میکند.
خراسان:نگاهی متفاوت به رزمایش پیامبر اعظم(ص)
«نگاهی متفاوت به رزمایش پیامبر اعظم(ص)»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امید ادیب است که در آن میخوانید؛این روزها یکی از بزرگترین رزمایش های نظامی ایران در حالی برگزار می شود که برخی تحریم های نظامی علیه ایران از 34 سال پیش تا کنون ادامه داشته است. نقطه آغاز تحریم ها در بعد نظامی را ابتدای جنگ تحمیلی ذکر کرده اند، شرایطی که رساندن 3 کامیون سیم خاردار خریداری شده از یوگسلاوی سابق به کشور با پیگیری چند ماهه میسر می شد، زمانی که «لشکر» زرهی خوزستان تنها با 2 تانک کار خود را آغاز کرد! کشوری که روزگاری ابتدایی ترین ابزارآلات جنگی را وارد می کرد امروز در اکثر آنها خودکفا شده است.
این وضعیت مختص توان نظامی ایران نیست. همین چند روز پیش بود که رئیس جمهور در مراسم گرامیداشت روز ملی مهندسی، جریان دستیابی ایران به غنی سازی را تشریح کرد و تلویحا گفت اگر کشورهای غربی این فناوری را می دادند شاید ما خود به سمت آن نمی رفتیم.
نکته جالب، ارتباط مستقیم پیشرفت های نظامی و هسته ای با میزان تحریم هاست. پیشرفت در عین تحریم منحصر به ابعاد نظامی و هسته ای هم نیست، نانو، پزشکی، فضایی و چندین حوزه دیگر نیز طعم پیشرفت در شرایط تحریم را چشیده اند. اما سوال اساسی اینجاست که با توجه به تجربه های اینچنینی، آیا تحریم های اقتصادی نمی تواند فرصتی برای رشد اقتصادی تلقی شود؟ آن هم اقتصادی که مزیت های نسبی آن از داشته های اولیه ما در زمینه های هسته ای و نظامی بیشتر است؛ نقاط امیدی مانند ذخایر طبیعی، منابع انسانی غنی، قرار گرفتن در ژئوپلتیک ترین نقطه دنیا و ظرفیت گردشگری.
البته هیچ کس منکر آثار سوء تحریم ها در کوتاه مدت نبوده و از آن استقبال نمی کند، اما تا تحریم هست باید از آن بهترین استفاده را برد. به نظر می رسد یکی از موانع تبدیل شدن تحریم اقتصادی به فرصت، عدم درک این ضرورت توسط برخی مسئولین است که بارها مورد هشدار رهبری در دو دولت دهم و یازدهم بوده است. این نکته وقتی روشن تر می شود که بدانیم «توجه به ظرفیت های درونی کشور» در عمر دولت فعلی حدود 21 مرتبه در جلسات عمومی توسط رهبری تأکید شده است.
اما به نظر می رسد به غیر از عزم غیرجزم قاطبه مسئولین برای پیاده سازی الگوی اقتصاد مقاومتی، دومین تفاوتی که در نظام اقتصادی کشور مشاهده می شود و می توان از آن به عنوان وجه تمایز حوزه اقتصاد با مقوله هایی مانند انرژی هسته ای و نظامی یاد کرد، فقدان عنصری کلیدی و بسیار مؤثر به نام مدیریت جهادی است که اتفاقاً این امر هم مورد تأکید سالیان اخیر رهبری است. آنچه گفته شد قبل از آن که یک تحلیل باشد، تذکر این نکته بدیهی بود که تجربه پیشرفت در دل تحریم نظامی و هسته ای گرانقدرترین سرمایه ای است که باید برای حل مشکلات اقتصادی به آن توجه کرد، چرا که امیر المومنین (ع) می فرمایند: «رمز پیروزی، حفظ و به کارگیری تجربه است».
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 طی هفته جاری دور تازهای را پشت سر گذاشت و مطابق ادوار گذشته گزارش روشنی از سوی مقامات مذاکرهکننده به رسانهها داده نشد. مذاکره کنندگان که در این دور چهرههای جدیدی از جمله برادر رئیس جمهوری ایران و رئیس سازمانهای انرژی اتمی ایران و آمریکا نیز در میان آنها بودند، ترجیح دادند به گفتن کلیاتی از آنچه در مذاکرات گذشت اکتفا کنند. با این حال، گزارشهای رسانههای نزدیک به گفتگوها در کشورهای غربی خصوصا آمریکا، نتایج مذاکرات را مثبت و حاوی قدمهایی رو به جلو ارزیابی کردهاند و این دقیقا همان نکتهای بود که وزیر امورر خارجه کشورمان نیز ترجیح داد از جمع بندی خود درباره این دوره از مذاکرات به آن بسنده کند. به گفته محمدجواد ظریف مذاکرات پیشرفتهای خوبی داشته ولی همچنان مسیرهایی در پیش رو وجود دارد.
ادامه دور جدید مذاکرات در هفته اخیر و همزمانی آن با سالگرد ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر انقلاب، بهانهای شد تا رسانهها و تحیلگران توجه ویژهای به این مقوله داشته باشند. رهبری نیز در سخنانی که در این باره داشتند با تاکید دوباره بر ضرورت اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، تکرار زبانی این مقوله را بیفایده دانستند و بر برداشتن گامهای عملی در راستای تحقق محتوای این سیاستها تاکیدی چندباره کردند.
سالروز میلاد حضرت زینب کبری، سلامالله علیها در روز سه شنبه هفته جاری علاوه بر اینکه با برپایی مجالس ذکر مناقب و مقامات بانوی بزرگ پیامرسان نهضت حسینی همراه بود، مسائل و مشکلات پرستاران را نیز در کانون توجه رسانهها قرار داد. وزیر بهداشت و درمان نیز به همین بهانه وعده داد تا با تمام توان مسائل و مشکلات این قشر زحمتکش جامعه را پیگیری کند؛ وعدهای که با استناد به عملکرد مثبت آقای وزیر و تحقق وعدههای سابق وی میتوان امیدوار بود این بار نیز محقق شود.
در این هفته پهنه آبراههای جنوبی کشور شاهد برگزاری رزمایش بزرگ «پیامبر اعظم – 9» توسط قرارگاه دریایی خاتم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. در این رزمایش، شناورها، بالگردها، سامانههای ساحلی دریایی و موشکی سپاه در عرصهای به وسعت خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز حضور داشتند و قدرت تدافعی و تاکتیکی نیروها در مواقع بحرانی علیه تهدیدات احتمالی را به نمایش گذاشتند. این رزمایش بازدارنده که با هدف برقراری امنیت منطقه و نشان دادن اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران به دشمنان فرامنطقهای برگزار شد، بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و توان رزمندگان سپاه را در جهت حفاظت از منافع ملی و حاکمیت کشور به اثبات رساند. این موضع اقتداری رزمایش موجب گردید در عین اینکه پیام صلح و دوستی به همسایگان منتقل شود، دشمنان فرامنطقهای انقلاب حساب ویژهای روی قدرت نظامی منطقهای ایران باز کرده و بدانند که با افزایش ناوهای جنگی که اکنون ضربهپذیری آنها بیش از پیش آشکار شده، توان تغییر شرایط منطقه را ندارند.
در مسائل خارجی، تحولات سه کشور یمن، لیبی و اوکراین در صدر رویدادهای خبری هفته قرار داشت. در یمن، تلاش کشورهای مرتجع منطقه برای به شکست کشاندن انقلاب مردم تشدید شد چرا که این کشورها روند تحولات یمن را به نفع خود نمیبینند. «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهور برکنار شده یمن که به عدن گریخته تحرکات تازهای را آغاز کرده است. وی مدعی شد که همچنان رئیسجمهور قانونی یمن است.
منصور هادی که چهار سال قبل نیز با حمایت برخی دولتهای خارجی قدرت را دردست گرفت، با برخوردی از همین حمایتها اکنون درصدد است روند و مسیر تحولات یمن را منحرف سازد و انقلاب این کشور را که در آستانه پیروزی کامل است بهزعم خود، به شکست بکشاند و اوضاع را به شرایط گذشته باز گرداند. حامیان منصور هادی و در راس آنها، دولت عربستان، اکنون تلاش میکنند با تزریق اعتبار ساختگی به وی، انقلابیون را که هم اکنون صنعا، مرکز حکومتی یمن را در کنترل دارند به انزوا بکشانند. انقلابیون یمن به رهبری جنبش انصارالله وابسته به حوثیها، ابتکار عمل را دردست دارند.انصارالله پس از آنکه تلاشها برای تشکیل دولت ملی را به دلیل کارشکنی و خلف وعده منصور هادی بیفایده دید، کاخ ریاست جمهوری را تحت کنترل در آورد و با انحلال مجلس، تشکیل شورای ریاست جمهوری را اعلام کرد.
انصارالله چهار ماه قبل با هدف پیگیری مطالبات برجای مانده مردم در انقلاب و مبارزه با فساد حکومتی حرکت خود را آغاز کرد و با کسب حمایت قاطبه مردم به سرعت بر شهرهای مهم یمن از جمله صنعا مسلط شد. طرح این جنبش این بود که دولتی فراگیر با مشارکت گروههای سیاسی از جمله حوثیها که وزنه سیاسی مهمی هستند تشکیل شود ولی دولت منصور هادی با وجود قبول این طرح و امضای توافقنامه، هرگز به وعده خود عمل نکرد.
اکنون نیز حامیان خارجی منصور هادی با تمام قوا وارد میدان شدهاند تا از پیروزی کامل مردم انقلابی یمن جلوگیری کنند ولی براساس شواهد موجود و تجربه تحولات سالهای اخیر منطقه، این تلاشها راه به جایی نخواهد برد و آنها، همچنانکه در سایر کشورها، از جمله عراق و سوریه شکست خوردند در یمن نیز ناکام خواهند ماند.
این هفته، لیبی نیز شاهد اوج گرفتن بحران بود. تنشها تا قبل از رقابت دو گروه یعنی اسلامگرایان افراطی و گروه وابسته به دولت محدود بود ولی اکنون طرف سومی نیز وارد معرکه شده و داعیه حکومت دارد. گروه داعش که با گرد آوردن افراطیهای مذهبی برای خود در شهر «درنه» پایگاه ایجاد کرده است، این هفته در شهر «سرت» به خودنمایی پرداخت. این گروه هفته قبل با قتل وحشیانه 21 مسیحی مصری تلاش کرد نظرها را به موجودیت خود جلب کند. در پی این جنایت، دولت مصر اقدام به حملات هوایی به قرارگاههای این گروه در داخل لیبی کرد. روز گذشته، مجلس لیبی، «ژنرال حفتر» را به عنوان فرمانده ارتش تعیین کرد با این امید که این ژنرال بتواند ثبات و امنیت را برای دولت منتخب که اکنون در شهر «طبرق» مستقر است فراهم سازد. نیروهای وابسته به دولت پس از درگیریهای چند ماهه با شبه نظامیان گروه «فجر لیبی» که از افراطیون تشکیل شده است، مجبور شد از طرابلس عقبنشینی و در شهر «طبرق» مستقر شوند.
فضای متشنج در صحنه سیاسی داخلی به همراه مداخلاتی که از خارج صورت میگیرد و همچنین وجود انبوه سلاح، شرایط در این کشور را به شدت وخیم کرده و آینده نامعلومی را پیش روی آن قرار داده است. به خصوص اینکه این کشور از ارتش منسجم و با قدرتی نیز برخوردار نیست و همین بیدر و پیکر بودن، شرایط را برای ورود افراطیهای بیشتر به این کشور مهیا ساخته است.
این هفته اوضاع در اوکراین نیز بحرانیتر شد و شورشیان جداییطلب اکثر مناطق شهر استراتژیک «دبالتسوا» را به تصرف در آوردند.دولت اوکراین مدعی شد که این حادثه پس از اعلام آتش بس اتفاق افتاده و جدایی طلبان و روسیه را متهم کرد که از آتش بس سوءاستفاده کردهاند. در جریان این اتفاقات، شمار زیادی از نیروهای دولتی کشته شده و صدها نفر نیز به اسارت جداییطلبان در آمدهاند.
کشورهای اروپایی و در راس آنها آلمان و فرانسه تلاش میکنند تا آتش بس اعلام شده را تقویت کنند و تمایلی ندارند که ابعاد بحران اوکراین گسترش یابد چرا که از آن بیم دارند تبعات آن، بیش از پیش دامن اروپائیها را بگیرد ولی خود آنها آگاه هستند که توان آنها برای اجرای طرحهای خود در اوکراین محدود است. با توجه به این مسائل، هیچ گشایشی در معضل اوکراین، دست کم در آینده نزدیک مشاهده نمیشود.
رسالت:شبیه معجزه!
«شبیه معجزه!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛رئیس جمهور محترم در همایش اقتصاد مقاومتی در روابط منطقهای گفته است: "خوشبختانه تورم بالای 40 درصد امروز به کمتر از 16 درصد رسیده، این کار از لحاظ اقتصادی همانطور که صاحب نظران داخلی و خارجی نوشتهاند شبیه معجزه است." امروزه عملکرد اقتصادی دولت زیر چکش نقد اقتصاددانان است. حتی اقتصاددانانی که با دولت زاویه ندارند و در درون دولت و با دولت هستند، به این سخن تفوه نداشتهاند که دولت یازدهم کاری شبیه معجزه کرده است.
خوشبینترین افراد هر از چندی نقد مشفقانهای در حوزه اقتصاد مطرح میکنند که معمولا با بیمهری و بیاعتنایی رو به رو می شوند.
برخی از دولتمردان که در حوزه اقتصادی کار میکنند اخیراً به جای ارائه عملکرد و توجیه سیاستها به طرح مسائلی بدون سند و مدرک در حوزه فساد اقتصادی در دولت گذشته برای تشویش اذهان عمومی روی آوردهاند، که حتی صدای مقامات قضائی و نهادهای نظارتی را هم درآوردهاند.
قرار بوده دولت بر اساس ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری، کارهای مهم و کلیدی انجام دهد که برخی از این کارها "اعمالی" بوده نه "اعلامی" اما در حد اعلام هم به سمت آن نرفته است.
دولت در سال 92 فقط 35 درصد احکام بودجه را بر اساس سند رسمی تفریغ بودجه این سال عمل کرده و بقیه را بر خلاف قانون نه عمل کرده و نه به اهداف آن رسیده است. دولت در باب مدیریت منابع قرار بوده یارانه ثروتمندان را حذف کند و به هزار زخم خود در حوزه بیکاری و توانمندسازی تولید در داخل و حمایت از صادرات بزند اما به این سمت نرفته است. دولت اصلیترین وظیفه خود را که گرفتن مالیات حقه است فراموش کرده و بر اساس اعلام و برآورد اقتصاددانان بیش از 80 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داشته است. این مبلغ بیش از یک سوم کل بودجه عمومی دولت در سال 94 است.
سالانه 20 میلیارد دلار قاچاق کالا از مبادی ورودی و غیرورودی، وارد کشور میشود. این حجم از قاچاق کمر تولید را میشکند، اما دولت راه حلی برای مقابله با آن ندارد.
دولت میتوانست در همین یکسال و نیم اخیر با اهتمام به اتمام پالایشگاه آناهیتا و پالایشگاه ستاره خلیج فارس گام بزرگی برای عبور از خام فروشی نفت بردارد و رکورد تازهای از فروش فرآوردههای نفتی از جمله بنزین به جای بگذارد. در این مورد ما نه کمبود منابع مالی داشتیم و نه ضعفی از نظر فنی و مهندسی! اما به این سمت نرفتیم. یک عزم و کار جهادی میتوانست به این آرزو جامه عمل بپوشاند.
اهتمام به ارتقای بهرهوری یکی از مهمترین سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی بود. دولت در این باره چه کارنامهای دارد؟
رفع مشکل کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی فقط یک توجه جدی را میطلبید که تولید در داخل جان بگیرد و روح تازهای به اقتصاد کشور دمیده شود اما به این سمت نرفتیم.
این جهتگیریها میتوانست در حوزه اقتصاد، معجزه به وجود بیاورد، هیچ هزینهای هم برای کشور و هیچ ربطی به تحریمهای ظالمانه آمریکا هم نداشت. اما چرا نرفتیم؟ معلوم نیست.
طرح مسکن مهر را مزخرف نامیدند. اما از مواهب افتتاح و واگذاری و رضایت مردم برخوردار شدند. بازپرداخت منابع عظیمی که از بانکها در اختیار مسکن مهر گذاشته شده با شروع دولت یازدهم، آغاز شده و اکنون میلیاردها تومان از این منابع در حال بازگشت به بانکها است. همین خود باعث جمعآوری نقدینگی موجود در بازار است. اگر تورمی کاهش یافته و معجزهای رخ داده بخشی از آن مربوط به جمع آوری نقدینگی و آغاز بازپرداخت وامها به بانکهاست.
اما چرا این معجزه رضایت مردم و به تبع آن بازپرداخت وامها را مزخرف میدانیم؟ معلوم نیست. در عین اینکه هیچ طرح عملی و هیچ حرف درست و درمانی هم برای رفع معضل مسکن نداریم.
چه اصراری داریم وضعیت اقتصادی کشور را گل و بلبل بدانیم و آن را در حد معجزه توصیف کنیم؟ چه اصراری وجود دارد وقتی مرکز آمار ایران تورم را در ماه بهمن 2/15 درصد اعلام کرده است، آقای روحانی بگوید؛ "تورم بهمن ماه صفر بود!"
در حالیکه مشاور محترم اقتصادی رئیس جمهور و مغز متفکر تئوریهای اقتصادی دولت یازدهم میگوید: شرایط رفاهی مردم بدترشده است. وی تصریح میکند: تغییر نکردن خالص اشتغال کشور در سال 83 تا 93 و روند بدتر شدن شرایط رفاهی خانوارها از دغدغههای اقتصاد ایران است.
دولت یارانهها را بدون هیچ افزایشی به نرخ سال اول قانون هدفمندی یارانهها پرداخت میکند. چگونه با همین ادعای مهار تورم در حد24 درصد معتقد است معجزهای رخ داده است؟
مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت روز ملی مهندسین فرمودند:
- ما می توانیم را در عمل به مردم نشان دهید.
- فشار واردات، کشور را دارد از پا درمیآورد.
- تولیدات جوانهای مؤمن نباید مقهور واردات شود.
- با تکرار زبانی اقتصاد مقاومتی، هیچ اتفاقی نمی افتد.
دولت قدری باید دغدغههای مردم و رهبری در حوزه اقتصاد مقاومتی بخصوص ساماندهی تولید ملی و مبارزه با قاچاق کالا را پاسخ دهد و اجازه دهد اگر معجزهای رخ داده در عمل برای مردم رونمایی شود.
قدس:درخانه کدام مدیرمملکت کالای ایرانی است؟
«درخانه کدام مدیرمملکت کالای ایرانی است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم سعید کوشافر است که در آن میخوانید؛چندی قبل مقام معظم رهبری طی سخنان مهمی به برخی مشکلات اقتصادی کشور اشاره داشتند، استفاده از تولیدات داخلی اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: مردم و همه کسانی که علاقمند به ایران و آینده آن هستند و همچنین دستگاههای دولتی باید کالاهای خارجی را که مشابه داخلی آن وجود دارد، استفاده نکنند.
این رهنمود مقام معظم رهبری تا انجا که بخاطر دارم برای چندمین بار است که طی سالجاری بیان میشود و ریشه درمسایل زیادی دارد .
درنگاه نگارنده اولین مساله ای که باید مورد توجه قرار گیرد تکیه بر توانایی داخل کشورمان است ؛ اکنون صنعتگران ایرانی میتوانند با استفاده از مهندسان و کارگران متعهد ایرانی کالاهای زیادی که مورد نیازمردم و سازمانهای دولتی است را با کیفیتی مناسب تولید کنند اما طی سالهای اخیر به دلیل واردات بی رویه که خیلی از انها حتی کیفیت کالای ایرانی را هم ندارند بازار فروش خود را از دست بدهند.
این درحالی است که این تنها مشکل تولید کننده ایرانی نیست و نداشتن سرمایه درگردش و دریافت وام باسودهای بالا بعلاوه برخی کاستی ها دربهره وری و افزایش هزینه های انرژی ودستمزد کارگران باعث شده تا هزینه های ساخت و تولید هر روز بالاتر برود و او باید با کالایی رقابت کند که با دریافت وامهای بسیار کم سود وکارگران یک دلاری چینی و هندی ساخته شده است و هیچ ضمانت درست وحسابی هم ندارد.
اما این تنها دلیل نبود رونق کارخانجاتی که با کمتر از نصف ظرفیت کار میکنند نیست ؛ طی سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دولتمردان رژیم پهلوی تلاش میکردند که اینگونه وانمود کنند که ایرانی قادر به ساختن هیچ کالایی نیست و این رویه که حدود یک قرن ادامه داشت یعنی از بعد صدارت امیرکبیر شروع شده و تا پهلوی دوم تداوم یافت باعث بروز یک ضدفرهنگ علیه تولید داخل شده است که امروز باید این رویه تغییر کند.
درعین حال که دردوره پهلوی افزایش چند برابری قیمت نفت باعث شد تا دلارهای نفتی فراوانی وارد کشور شود که بقول نخست وزیر زمان حتی نمیدانستند این دلارها را چگونه خرج کنند وهمین امر باعث شده بود تا واردات حتی درمواردیکه درکشورمان امکان تولید وجود داشت نظیرمحصولات کشاورزی راحت ترین کار باشد که البته سود خوبی هم درپی داشت اما این روند طی سالهای گذشته یعنی دولتهای نهم ودهم یکبار دیگر تکرار شدو افزایش قیمت نفت به بیش از صد دلار سبب شد تا دولت سراغ واردات برود و بازار را مملواز کالاهای چینی بی کیفیتی کند که بزرگترین ضربه را به تولید داخل زد.
گذشته از اینها بزرگترین مانع سر راه تولید داخل همان ضدفرهنگی است که هنوز در افکار بسیاری از مردمان باقی مانده است که به کالای خارجی برتری میدهدو این درحالی است که درصورت اصلاح این فرهنگ میتوان بر بسیاری از دیگر مشکلات فائق امد.
اما نکته دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد این است که کشورما اکنون درشرایط عادی قرار ندارد ، دشمنان به بهانه انرژی هسته ای که کشورمان جز استفاده صلح امیز هدف دیگری از داشتن چرخه کامل ان ندارد و به فتوای مقام معظم رهبری که از هر حکمی برای مردم ایران محکم ترتلقی میشود داشتن سلاح هسته ای حرام است ، تحریمهای ظالمانه ای علیه مردم وضع کرده اند و همین امر باعث شده تا ارتباط پولی و مالی بسیار دشوار شود و ورود ارز حاصل از صادرات وحتی فروش نفت با دشواری انجام شده وهزینه ها را افزایش دهد.
درچنین شرایطی که طی سالجای و ماههای اخیر با کاهش سیاسی قیمت نفت باعث دشوارترشدن درامد های ارزی شده است اینکه بخواهیم دلارهایی که با تلاشهای زیادی وارد کشور شده صرف واردات غیر ضروری کنیم ، نه تنها غیر منصفانه است که شاید بتوان انرا خیانت به مردمی دانست که این همه سختی را تحمل کرده و ذره ای از ارمانهای خود کوتاه نیامده و هنوز نیز برغم این همه دشواری پشت سر رهبر و دولت منتخبشان محکم ایستاده اند وبارها وبارها اعلام کرده اند حاضرند همچنان سختی ها را تحمل کنند اما زیر بار زور قدرتهای سلطه گر دنیا نروند.
دراین میان مقامهای مسوول دردولت وحتی بخش خصوصی وظیفه سنگینی به دوش دارند که دردرجه اول باید تا میتوانند از تولیدکننده داخلی حمایت کنند ؛ به گونه ای که تولید کننده داخلی بتواند کالایی درحد وشان ایرانی با کیفیتی مناسب و قیمتی مناسب روانه بازار کندو درعین حال اگر نگوییم واردات کالای مشابه را به طور صددرصد ممنوع کنند اما حداقل با وضع تعرفه های مناسب رقابتی منصفانه میان تولید داخل وواردات ایجاد کنند .
اما نکته کلیدی همان است که مقام معظم رهبری بر ان تاکید دارند یعنی مصرف کالای ایرانی از سوی مردم و سازمانهاو دستگاههای دولتی ، که بهترین حمایت از تولید ایرانی و ایجاد انگیزه درتولید کننده ایرانی است ؛ این چرخه به همین جا ختم نمیشود و باعث ایجاد بازار کار واشتغال شده و جوانان ایرانی را راهی کارخانه ها وکارگاهها خواهد کرد و متعاقب ان هزار جور اسیب اجتماعی از انها دور خواهد شد ؛ ازدواج رونق گرفته و خانواده ها پربارتر خواهند شدو درنهایت نیز ثروت افرینی درکل کشور باعث ایجاد یک رفاه اجتماعی نسبی برای همه اقشار جامعه میگردد.
اما تاکید میکنم که این ضد فرهنگ ترجیح کالای خارجی بر ایرانی را باید از بین برد و چه بسا بهترین راهکار ان این باشد که مقامهای مسوول درکشور پیشقدم شوند تا مردم نیز به تبعیت از انها وارد گود شوند.
بدنیست دراین راه سران سه قوه و دولتمردان ؛ نمایندگان مجلس و قضات ومقامهای عالیرتبه قضایی پیشگام شوند ؛ هنرمندان مطرح ؛ ورزشکاران وچهرهای محبوب مردم از هر صنف و رسته ای همپای انها حرکت کرده و با خرید کالای ایرانی یا تبلیغ برای خرید کالای ایرانی و استفاده از ان دراین راه نقش الگو بودن خود را به منصه ظهور برسانند.
واقعیت این است که اکنون درمنزل کمتر مدیری از مدیران عالیرتبه سه قوه یا منازل چهره های شناخته شده و محبوب مردم میتوان ردی از کالای ایرانی پیدا کرد،کما اینکه حتی نوع پوشش واستفاده انها از خودرو نشان میدهد که این سفارشات از سوی انها جدی گرفته نشده و دراین شرایط اگر ازمردم بخواهیم سراغ کالای ایرانی بروند ماجرای رطب خورده ومنع رطب خواهد بود ، کما اینکه انهایی که با مقام معظم رهبری وبیت ایشان مرتبطند میدانند که ایشان خود همواره هم از کالای ایرانی استفاده کرده وهم بر استفاده از ان به اطرافیان ونزدیکانشان تاکید دارند و حتی برای خانواده خود دراین مساله سختگیری هم دارند.
اما این رویه باید به سایر ارکان ومدیران ومسوولان هم تسری یابد ؛ کسانی که حتی برای تزیین دفتر کارشان سراغ کفپوشهای خارجی و کاغذ دیواری ودیوار پوشهای خارجی میروند ؛ تمام ابزار وحتی مبلمان دفترشان خارجی است وخودروهای خارجی سوار میشود ؛ دراین شرایط چکونه میتوان از مردم انتظار داشت که کالای داخلی بخرند .
براستی چند نماینده مجلس یا مدیر دولتی عالیرتبه دولتی و قضایی سراغ دارید که کت وشلوار ایرانی بپوشد یا سوار خودروهای ایرانی شود یا درخانه اش از یخچال و اجاق گازو لباسشویی ایرانی استفاده کند که میزان انطباق حرف با عمل انها را نشان دهد و از مردم توقع داشته باشیم مانند انها عمل کنند ؟
سیاست روز:السیسی و مولفههای قدرت
«السیسی و مولفههای قدرت»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که ر آن میخوانید؛السیسی رئیسجمهور مصر سهشنبه قانون جدید مبارزه با تروریسم را ابلاغ نمود. براساس این قانون جریانهای اجتماعی و سیاسی دستهبندی گردیده و هر گروهی که مخل امنیت مصر معرفی گردد، با شدیدترین برخوردهای امنیتی مواجه خواهد شد.
حال این سئوال مطرح میشود که این دستهبندی از چه طریقی صورت میگیرد و ملاک تهدید بودن از نظر السیسی چیست؟ پاسخ به این پرسش در رفتارهای ماههای اخیر نیروهای امنیتی مصر قابل مشاهده است.
در سالگرد قیام ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ مردم مصر، در حالی جریانهای مخالف السیسی به خیابان آمدند که وی در مصاحبههای خود ضمن بیان این جمله که اعتراض حق مردم است، تاکید کرد که راهپیماییها مخل اقتصاد کشور است و وی اجازه نمیدهد که معیشت مردم دستخوش این اعتراضها شود.
با این گفتار میتوان دریافت بخشی از جریانهای تروریستی و عاملان ناامنی گروههایی خواهند بود که تظاهرات برپا کرده و اقتصاد کشور را مختل میکنند. بعد دیگر در حوزه امنیتی مصر تحرکات صورت گرفته در صحرای سینا است. این منطقه در ماههای اخیر شاهد حملاتی به ارتش مصر بوده که قاهره آنها را گروههای تروریستی و البته گروههای تحت حمایت فلسطین نامیده است. در کنار عملیات ارتش در برابر تروریستها در سینا، بسته بودن گذرگاه رفح و استمرار محاصره غزه نیز صورت میگیرد.
اتهام همکاری با تروریستها بخشی از گزینههای السیسی در حوزه حذف مخالفان است. سربریدن ۲۱ مصری در لیبی به دست داعش بهانه دیگری برای السیسی شد تا ضمن انجمن عملیات نظامی در لیبی و معرفی خود به عنوان قهرمان ملی، سناریوی حذف مخالفان به عنوان حامیان تروریستها در لیبی اجرایی گردد.
در این میان دو نکته مهم در رفتار مصر مشاهده میشود و آن اتهامزنی به برخی کشورها از جمله قطر و ترکیه است. قاهره در فضای رسانهای چنان عنوان میکند که این کشورها در امور مصر دخالت کرده و باید با آن برخورد نماید. افراد بسیاری به اتهام همکاری با ترکیه و قطر بازداشت گردیدهاند وحتی یکی از پروندههای مرسی رئیسجمهور سرنگون شده مصر روابط با قطر و ترکیه عنوان گردیده است.
مجموع این تحولات نشان میدهد که السیسی زنجیرهای از مولفههای داخلی و جهانی را برای توجیه تشدید فضای امنیتی را طراحی کرده است تا در نهایت با حذف تمام مخالفان مصر را برای انتخابات پارلمان آماده سازد. نکته قابل توجه آنکه کشورهای غربی و عربی نیز به کمک وی آمده و با پروندهسازی علیه اخوان، برآنند تا سرکوب اخوان توسط السیسی را اقدامی مورد تایید جهانی وانمود سازند.
اعلام قانون جدید مبارزه با تروریسم برگ دیگری از اقدامات السیسی برای حذف مخالفان به ویژه جریان اخوان میباشد در حالی که با برجسته شدن تهدیدات گروههای تروریستی و نیز حمایتهای جهانی از السیسی، این سرکوبها توجیه و اجرایی میگردد. السیسی همزمان تلاش میکند تا خود را قهرمان ملی معرفی نماید که همچون جمال عبدالناصر میتواند ارتقادهنده جایگاه جهانی مصر باشد تا در ورای این تحرکات بتواند تمام مخالفان را حذف و ساختاری یک دست از نزدیکانش را ایجاد نماید که ضامن حکومت وی برای بلندمدت باشد.
وطن امروز:قدرت الهی «حزبالله»
«قدرت الهی حزبالله»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم محمد ایرانی است که در آن میخوانید؛ بسیاری از تحلیلگران، ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده ناتو در جنگ کوزوو را میشناسند؛ فرماندهی که با دستور به نیروهای انگلیسی تحت امر خود به منظور تیراندازی به سوی حافظان صلح روس که در پریشتینا مرکز کوزوو با هواپیما به زمین نشسته بودند، سرآغاز نبردی شد که هنوز هم در اذهان باقی مانده و ژنرال «مایک جکسون» فرمانده انگلیسی نیروهای بینالمللی حافظ صلح در کوزوو موسوم به «کیفور» را به واکنش واداشت که خطاب به کلارک گفت: «حاضر نیستم به خاطر تو، جنگ سوم جهانی را آغاز کنم».
هنوز مصاحبه این ژنرال چهار ستاره و فرمانده ناتو در جنگ 1999 یوگسلاوی (سابق) با «امی گودمن» مجری برنامه تلویزیونی و پربیننده «دموکراسی اکنون» آمریکا در سال 2007 دیدنی است که طی آن وی فاش کرد یکی از ژنرالهای ارشد پنتاگون به وی یادداشتی منتسب به دونالد رامسفلد، وزیر وقت دفاع آمریکا کمی پس از حوادث 11 سپتامبر را نشان داده که طی آن این ژنرال به کلارک گفته است: ما بر آنیم طی 5 سال، 7 کشور را مورد حمله قرار دهیم که این حملات با عراق آغاز میشود؛ سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی و سودان مورد تهاجم قرار خواهند گرفت و در نهایت ایران را دربرمیگیرد».
اما افشاگری اخیر کلارک درباره داعش، در نوع خود بیانگر طرحی است که آمریکا مدتهای مدیدی در غرب آسیا دنبال میکرده و آن از بین بردن گروه مقاومت «حزبالله» است. این ژنرال بازنشسته آمریکایی که چند روز پیش درباره درخواست باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا از کنگره برای دریافت مجوز مبارزه با داعش، با شبکه سیانان گفتوگو میکرد، گفت: «داعش با منابع مالی ما [آمریکا]، دوستان و متحدان ما شکل گرفت... چراکه وقتی شما کسانی را میخواهید که باید تا پای مرگ با حزبالله بجنگند، نمیتوانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیایید در جنگ ثبتنام کنید، چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند». اما کلارک اشارهای نکرد که کدام «متحدان و دوستان» در شکلگیری داعش نقش داشتهاند؛ ولی اذعان کردگروهک تروریستیای که آمریکا و متحدانش برای مبارزه با آن میلیاردها دلار صرف کردهاند، ساخته خود آمریکا و متحدان آن برای مقابله با حزبالله است!
با اینکه این ژنرال چهارستاره نامی از هیات موسس داعش نبرده اما برای رسیدن به نامهای رژیم صهیونیستی، عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس که مدتهاست کمر همت به نابودی جنبش حزبالله و البته بشار اسد بستهاند، نیاز به صرف انرژی بسیاری نیست. بیش از یک دهه است از جنگ با به اصطلاح تروریسم میگذرد اما نه القاعده از صحنه روزگار محو شده است و نه آمریکا و متحدانش به اهداف خود در به راه انداختن جنگهای نیابتی با ایجاد و حمایت گسترده مالی و لجستیکی از گروههایی چون القاعده و گروههای کوچک و بزرگی نظیر جبهه النصره، بوکوحرام، داعش و... که همفکر آن هستند، نایل شدهاند.
اکنون شاهدیم فردی در حد و اندازههای وسلی کلارک که قطعا دسترسی به اطلاعات موثق و دست اولی درباره اهداف و برنامههای آمریکا و متحدانش در خاورمیانه دارد، در حالی که آمریکا مبارزه با داعش را در بوق و کرنا کرده است، فاش میکند همه این هزینههای میلیاردی برای ایجاد گروهک تروریستی چون داعش بوده تا با حزبالله به مبارزه برخیزد. این جمله کلارک مبنی بر اینکه «... چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند»،بهخوبی حاکی از آن است که آمریکا هنوز به این درک و فهم نرسیده که حزبالله بیش از آنکه یک گروه باشد، یک ایدئولوژی است، تفکری است که قابلیت حذف فیزیکی ندارد و صرفاً با هدف زمینهسازی جهانی عاری از خشونت و جنگ تلاش میکند. حزبالله نام خود را به مقاومت مزین کرده و همچون گروهکهای تروریستیای چون القاعده و داعش نیست که بهعنوان آلت دست کشورهای قدرتمند و برای تامین منافع آنها عمل میکنند. حزبالله بهعنوان یک جنبش عقیدتی به الگویی برای مقاومت در منطقه پرتنش غرب آسیا تبدیل شده است. کمتر کسی است که نسبت به تواناییهای رزمی و نظامی حزبالله تردید داشته باشد. تجربه حزبالله در نبرد با رژیم صهیونیستی، به کمک مبارزان آن در نبرد با گروههای سازمانیافته و تا دندان مسلحی آمد که با بشار اسد در حال نبرد هستند. با نگاهی به پیروزیهای این جنبش در القصیر و یبرود میتوان به تواناییهای حزبالله در دفاع از دولت بشار اسد پی برد به گونهای که برخی تحلیلگران اینگونه استدلال کردند در صورتی که حزبالله وارد معادلات داخلی سوریه نمیشد، دولت اسد مدتها پیش سرنگون شده بود. حزبالله در عین حال که در آموزش و ارائه مشورتها به نیروهای مردمی در سوریه و عراق ایفای نقش میکند، اکنون بهعنوان نیرویی تاثیرگذار در معادلات غرب آسیا ایفای نقش کرده و حوزه نفوذ خود را به سراسر منطقه گسترش داده و در کشورهایی چون یمن و بحرین نیز مورد استقبال و پذیرش دیگر جنبشهای مقاومت چون حوثیها و الوفاق قرار گرفته است.
حزبالله در شبهجزیره عربستان نیز خواهان بسیاری در میان اقلیت شیعی این کشور به دست آورده است اما این جنبش در عین حال که در منطقه بهعنوان نیرویی تاثیرگذار شناخته میشود، در تحولات داخلی لبنان نیز تاثیر بسیاری در ایجاد ثبات در این کشور داشته و مذاکرات به بنبست رسیده درباره انتخاب نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری لبنان را به نحوی هدایت کرد که چالشهای پیش رو برداشته شده و اکنون شاهدیم رهبران حزبالله در حال انجام مذاکرات در سطوح بلندپایه با دیپلماتهای خارجی هستند که دیدار میخائیل بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه و نوری مالکی، معاون رئیسجمهوری عراق با حضرت حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل محبوب این حزب خدایی، از جمله این فعالیتهای دیپلماتیک حزبالله است در عین حال که حزبالله در کاهش تنشها در مصر نیز ایفای نقش میکند. این تلاشها حاکی از آن است که حزبالله از آزادی عمل و توانمندی بسیاری برای مقابله با هرگونه تهدیدی برخوردار است که امنیت ملی این کشور را به خطر اندازد. این حزب، نیرویی محسوب میشود که در تامین امنیت لبنان، جایگاهی رفیع داشته و با وجود تلاشهای قدرتهای بزرگ و در راس آن آمریکا در سایه قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل برای «خلع سلاح همه گروههای مسلح» در لبنان، ارتش لبنان از هرگونه تحقیق درباره سلاحهای حزبالله سر باز زد چرا که آن را گروه مقاومتی مشروعی میداند برای حفظ تمامیت ارضی این کشور در برابر دستاندازیها و تعرضات دشمنان بویژه رژیم غاصب صهیونیستی که با وجود شکستهای پیدرپی و رقتبار، همچنان بهعنوان ماری زخمخورده به دنبال آسیب رساندن به کیان لبنان است.
طبیعی است حزبالله با این همه محبوبیت و موفقیت، خار چشم دشمنانش باشد اما داعش که هیچ، اگر همه ارتشهای بزرگ جهان نیز متحد شوند- چه بسا اکنون هستند- نمیتوانند کوچکترین آسیبی به حزبالله وارد کنند، چرا که ایدئولوژی حزبالله که بر پایه «شهادت طلبی» است، قابل نابودی نیست. حزبالله یاور ملتهای ستمدیدهای است که از دستان اربابان دستنشانده خود، آزادی و رهایی را فریاد میزنند.
دست خدا بالای همه دستهاست.
جوان:اقتصاد ترازمحور یا برنامهمحور!
«اقتصاد ترازمحور یا برنامهمحور!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان است که در آن میخوانید؛اینکه بازی با واژه اقتصاد مقاومتی دردی از مشکلات کشور را حل نمیکند نه فقط از شرایط موجود در کوچه و خیابان که بر اساس نگاه به شاخصهای کل نیز قابل اثبات است، از همین رو است که باید گلایه رهبری را جدی گرفت و دربرنامهریزی و اجرای آن کوشا بود اما گویا تصمیمات سیاسی اجازه این موضوع را نه به مسئولان اجرایی و نه به نمایندگان ما در قوه مقننه نمیدهد. در ماههای گذشته دولتمردان و مجلسیان از ضرورت اصلاح قیمتها، کسری 10 هزار میلیارد تومانی ناشی از اجرای غلط هدفمندکردن یارانهها، اجرای طرح جامع مالیاتی و در دام انداختن فراریان مالیاتی و حذف ثروتمندان از لیست یارانههای نقدی گفتند و بحق هم گلایه کردند که: دولت قبلی اشتباه کرده است !
ما نمیتوانیم ادعای اقتصاد مقاومتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی را داشته باشیم، بیآنکه دست به تصمیمات سخت بزنیم و این تصمیمات سخت نیز نه با شخم زدن پروندههای غلط قبلی بدون بازنگری و نه با گلایه رفتارهای گذشتگان، نه با دنبال کردن اهداف جناجی و کوتاه مدت یا خدای ناکرده به گفته برخی از نمایندگان با هدف کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی بلکه با رو راست بودن با مردم و طرح مسئله و همراه کردن مردم در جهت اهداف متعالی در اقتصاد میسر میشود. ما اگر میخواهیم اقتصاد مقاومتی را اجرا کنیم، باید اقتصاد را از تراز کردن هزینهها و درآمدها برهانیم و با برنامههای منطقی و البته سخت و دردآور به فکر بهبود اقتصاد باشیم وگرنه همان راهی را رفتهایم که گذشتگان رفتهاند و شعارهای انقلابی و انتخاباتی خود را فراموش کردهایم.
روز گذشته در استدلالی عجیب نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی در توجیه عدماجرای قانون هدفمندی یارانهها گفت: «اجازه بدهید ما با تدبیر بودجه را هدایت کنیم.» این چه تدبیری است که تمام حرفهای قبلی خودمان را نقض میکند و حاضر است با پرداخت یارانه به ثروتمندان و به دلیل کسری بودجه 10 هزار میلیارد تومانی یارانههای نقدی به عموم مردم فشار نامحسوس وارد کند؟
این چه تدبیری است که بودجه مالیات هر سال افزایش مییابد، بیآنکه جرئت کنیم تعداد مؤدیان را افزایش دهیم؟ آیا این افزایش درآمدها به غیر از سیاست «ترازمحوری» در اقتصاد است؟ چرا جرئت نمیکنیم دست به اصلاح ساختارها بزنیم و اجرای قانون جامع مالیاتی را براساس برنامهای اجرایی که تجربه آن از 40 سال پیش در خیلی کشورها اجرا شده، عملیاتی کنیم. باور کنید اقتصاد مقاومتی تنها به معنی تراز درآمدها و هزینهها همزمان با کاهش اجباری قیمت نفت نیست. اقتصاد مقاومتی حتی بازی با واژه مقاومت و اقتصاد و برگزاری همایش هم تحقق نمییابد بلکه اقتصاد مقاومتی رسیدن به استقرار یک نظام اقتصادی باثبات است که میتوان بدون فشار به اقشار ضعیف آن را اداره کرد، این میسر نمیشود مگر با شفافسازی اقتصاد و یافتن فراریان مالیاتی و اخذ مالیات بر اساس عدالت، نه افزایش درآمدهای مالیاتی به هر قیمتی و با فشار آوردن به کارمندان و کارگران و فعالان اقتصادیای که خود را مؤدی سازمان امور مالیاتی میدانند. اقتصاد را از ترازمحوری و سیاست برهانید.
حمایت:ضربه در وقت مقتضی
«ضربه در وقت مقتضی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکترمحمد خوش چهره است که در آن میخوانید؛مقام معظم رهبری چندی پیش در دیدار با مردم تبریز بر توانایی ایران برای به کارگیری ابزار تحریم گاز علیه غرب اشاره نموده و بر اعمال تحریم ها در «فرصتی که مناسب باشد» تاکید کردند. سخنانی که کارشناسان غربی به آن واکنش عقلانی نشان دادند. به عنوان نمونه «استفان لیوات» کارشناس روابط بین الملل مانند بسیاری دیگر از کارشناسان غربی در گفتگو با یکی از نشریات مطرح آمریکایی می گوید: «تحریم گازی اروپا از سوی جمهوری اسلامی ایران اقدامی است محتمل و در عین حال خطرناک. اگر ایران اراده کند می تواند بدون کمترین هزینه ممکن، اقتصاد اروپا را فلج کند. در شرایط فعلی ایران این قدرت را دارد که بخواهد اروپا را در سرمایی سخت و عمیق فرو ببرد. محمد الجوهری کارشناس سابق سرویس عرب زبان نشریه لورتسا نیز هشدار داد: «بسیار سخت خواهد بود اگر ایران بخواهد از ابزار تحریم گازی خود استفاده کند. به اعتقاد من غرب باید سخنان اخیر رهبر عالی ایران را جدی بگیرد.» یکی از محورهای کلیدی سخنان مسئولین غرب به رهبری آمریکا در طول سالهای پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برای کسب امتیاز و تحصیل اهداف استعماری، تاکید بر افزایش و یا تغییر در شکل تحریم هاست.
راهکارهای زیادی تاکنون از سوی کارشناسان و متخصصان برای مقابله با این فشار و تهدید ارائه شده است. از جمله این راهکارها، قطع وابستگی اقتصاد به نفت، رونق تولید داخلی، مبارزه با فساد و اهتمام جدی به رفع رکود تورمی حاضر در کشور است. طی تمام این مسیر و رسیدن به نقطه مطلوب، یقیناً زمانبر و نیازمند برنامه ریزی دقیق و عزم جدی است تا به جایگاهی برسیم که چشم طمع دشمن از نقطه ضعف ما که همانا اقتصاد است برای همیشه برداشته شود.
اما در شرایط فعلی که فشار آنان در مذاکرات هسته ای برای بهره برداری های سیاسی و بین المللی بر تحریم ها متمرکز است، باید راهکارهایی در جهت مقابله با آن اندیشید که منبعث از نقاط ضعف حریف باشد. این روزها در عرصه بین المللی شاهد کش و قوس بین اروپا و فدراسیون روسیه هستیم که نگرانی اصلی، به تصمیم روسیه برای قطع و یا کاهش صادرات گاز به این قاره معطوف گردیده است. آمریکا و اتحادیه اروپا ۲۱ مقام و ۱۷ شرکت روسیه را پیشتر تحریم کرده بودند و در مقابل، روسیه نیز ورود مواد غذایی از اروپا و آمریکا را تحریم نمود. بنابراین اروپا، ناچار خواهد بود که در صورت عملی شدن این تهدید و قطع گاز اروپا توسط روسیه، به دیگر کشورهای بزرگ تولیدکننده گاز از جمله ایران و قطر چشم بدوزد.
ایران در حال حاضر بعد از روسیه در زمینه مخازن گازی در رتبه دوم جهان قرار دارد. قطر نیز در سال های اخیر پیشرفت های قابل توجهی در زمینه برداشت گازی داشته است اما ایران همچنان یکی از قدرت های برتر به شمار می رود و بدون شک طی سال های آینده این پیشرفت به صورت چشمگیری افزایش خواهد داشت. قطر در حالی صادرات گاز به بازار اروپا را هدف قرار داده است که با توجه به ساخت چندین خط لوله در خاک ترکیه از مبدا میدان شاه دنیز، سوریه تنها مسیر دستیابی قطری ها به قاره سبز خواهد بود و با عنایت به تامین مالی آشکار تروریست های سوریه توسط قطر، این امکان تقریباً محال است. در نتیجه مسئولین قطری به فکر تامین گاز اروپا از طریق کشتی افتاده اند که از این طریق نیز قیمت تمام شده گاز برای اروپا بسیار گران خواهد بود.در نتیجه لازم است برای فشار بر اروپا، بسترهای لازم برای انتقال و تامین گاز این قاره فراهم گردد. برای رسیدن به برداشت روزانه یک میلیارد متر مکعب گاز در روز، یک پیش نیاز نیز وجود دارد و آن، پیشرفت پروژه پارس جنوبی است که در فازهای 17 و 18 نیز راه اندازی و نهایی گردد و در فاز 25 به بهره برداری کامل برسد.
قراردادهای گازی جدید بین ایران و کشورهایی مانند ژاپن، ایتالیا، سوئیس، عراق و هند در حال امضا شدن است که به احتمال فراوان در سال آینده بر تعداد قراردادهای گازی ایران با سایر کشورهای اروپایی افزوده خواهد شد.نکته دیگر، موقعیت شناسی و تعیین زمان مقتضی و مناسبی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره فرموده اند. این تحریم ها باید در زمانی عملی شود که مقامات اروپایی قادر به تصمیم گیری نیستند. فصل زمستان، زمان بسیار مناسبی است زیرا تقاضای گاز در مرحله اوج (اصطلاحاً در نقطه پیک) خود قرار دارد و نقطه مطلوب فشار آوردن به اروپاست. مصرف صنعتی و خانگی نیاز به تقاضای گاز را افزایش داده و چنانچه از عرضه گاز کاسته شود، سیاستمداران اروپایی در تنگنا قرار خواهد گرفت.
این امکان وجود دارد که اروپا برای تامین نیاز موقت گاز خود در فصل سرما که حدود 2 ماه دیگر به پایان می رسد، تقاضای خرید به ایران ارائه کند که در اینجا لازم است مسئولین در صورت دریافت پیشنهاد خرید حتی به قیمت بالا و مناسب، آن را با هوشمندی رد کنند.چنانچه این پیشنهاد موقت بسیار خوب و اغواگرانه پذیرفته شود، تصمیمات و سیاست های روسیه در قبال غرب نیز تضعیف می شود که در نهایت به سود سیاست های کلان کشور ما هم نیست. در این مقطع حساس، مسئولین ما با عدم فروش گاز به اروپا و تحریم آنها، علاوه بر فشار بر غرب در موضوعات راهبردی، قادرند از یک سو از روسیه در زمینه های گوناگون مانند انرژی هسته ای و سامانه پدافندی اس 300 امتیازگیری کنند و از سوی دیگر، چنانچه مایل نباشیم که چنین روندی را در قبال روسیه اتخاذ کنیم، با تحریم گازی اروپا، روسیه را وامدار و بدهکار خود نماییم. این نگاهی راهبردی و استراتژیک است که تهدیدات و ضعف های دشمن را به صورت موازی لحاظ می کند و در فرصت مناسب می تواند ضربه کاری را بر دشمن وارد کرده و نظام سلطه را دچار انفعال نماید.
آفرینش:عدم عدالت در کسب درآمد و مالیاتهای اقتصادی
«عدم عدالت در کسب درآمد و مالیاتهای اقتصادی»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛اساسا تحصیل مال با استفاده از امکانات عمومی و ملی، و بدون تمکین از مقررات اقتصادی کشور، نوعی تخلف محسوب می شود که به لحاظ شرعی و حقوقی قابل پذیرش نیست. بسیاری از پروندههایی که امروز با عنوان مفاسد اقتصادی در دستگاه قضا مورد بررسی قرار گرفته، به سبب کسب مال و سودهای غیر قانونی از طریق سو استفاده از بیت المال و امکانات ملی کشور بوده است.
اما یکی از مصادیق تخلف و تعدی در سرمایههای ملی، بحث "فرار مالیاتی" است که به طرق مختلف در کشورمان شاهد آن هستیم. درتعریفی ساده، مالیات به مثابه یک نوع هزینه اجتماعی است که آحاد یک ملت در راستای بهرهوری از امکانات و منابع یک کشور موظفند آنرا پرداخت نمایند تا توانائیهای جایگزینی این امکانات و منابع فراهم شود. مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمدهای جامعه به دولت و یا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی است که نصیب دولت میگردد زیرا ابزار و امکانات دست یابی به درآمد و سودها را دولت فراهم ساخته و باید برای تامین و فراهم سازی امکانات مصرف شده و ارتقای آن در سطح کشور اقدام کند.
شاید بسیاری از عامه مردم، کسبه، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی، از شنیدن نام مالیات ابراز نارضایتی کنند و آن را هزینهای غیراصولی بردرآمدهای جزئی و کلی خود بدانند. چرا که براساس آنچه از تعریف مالیات در بالا گفته شد، نمودی ازآن را در زندگی خود مشاهده نمیکنند و یا برایشان قابل لمس نیست. بروز چنین دیدگاهی ریشه در فرهنگ کسب و کار و عواملی همچون ناکارآمدی سیستم مالیاتی کشور دارد که براساس آن عدالت به صورت جمعی و مساوی برای همه رعایت نمیشود و برخوردهای سلبی این سیستم صرفاً با مردم عادی، کسبه و واحدهای تجاری و تولیدی است که به صورت قانونی درحال انجام فعالیت اقتصادی هستند.
لذا فشار ناشی ازافزایش مداوم نرخهای مالیاتی صرفاً برگروهی خاص وارد میشود و فعالیتهای تجاری آنها را دچار مشکل نموده است. همانطور که گفته شد دولت برای فراهم و جایگزینی امکانات مصرف شده در کشور باید از درآمدهای مالیاتی استفاده کند، اما از آنجا که بسیاری از افراد، گروهها، تشکلها و نهادها در ازای استفاده از امکانات عمومی، مالیاتی پرداخت نمیکنند، تامین کسری هزینهها دامن مردم و فعالان اقتصادی را میگیرد. لذا شاهدیم که بسیاری از عامه مردم از پرداخت مالیات رضایت ندارند و بخش عمدهای از تولیدکنندگان نیز به سبب افزایش هزینه دست از کارکشیده و یا بصورت بسیار محدود فعالیت میکنند.
البته این عدم رعایت عدالت در اخذ مالیات سبب گسترش فرارهای مالیاتی نیز گردیده است. لذا عدهای از کاسبان وتجار برای رهایی از مالیاتهای سنگین به صورت مخفی و واسطهای فعالیت میکنند که این خود ضربهای بر بنیه اقتصادی کشور میباشد. اما با تمام این اوصاف مبالغ این دست فرارهای مالیاتی، در مقایسه با فعالیتها و درآمدهای کلان مالی برخی تشکلها، نهادها ودستگاههای حکومتی که خود را موظف به پرداخت مالیات نمیدانند، هیچ است. بسیاری از واحدهای یادشده جدای از استفاده از امکانات و پتانسیلهای کشور که به منزله بیت المال تلقی میشود، دارای ردیف بودجه بوده و هرساله مبالغ کلانی را از دولت برای انجام امورات خود به صورت بودجه سالیانه دریافت میکنند و هرسال این مبلغ نیز افزایش مییابد.
قصد نگاه سیاسی به این مسئله را نداریم، اما برخی از واحدهایی که درکشورمان از دادن مالیات معاف شدهاند ویا از پرداخت آن خود داری میکنند، اصلا ماهیت تجاری و اقتصادی ندارند و بعضاً حوزه فعالیتشان مسائل فرهنگی، ارزشی، اجتماعی، امنیتی و... است. باتمام این اوصاف قصد خرده گرفتن به این موضوع را نداریم، اما براین نکته تاکید داریم که هر شخص، گروه یا نهادی که از امکانات ملی کشور برای فعالیت تجاری و کسب درآمد استفاده میکند، باید تحت لوای قوانین اقتصادی میزان مالیات قانونی فعالیتهای تجاری خود را بپردازند.
شاید گفته شود که فعالیت برخی از این واحدها در راستای تامین امور عام المنفعه قرار دارد، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که درآمدهای مالیاتی نیز به صورت مستقیم صرف بهبود وضعیت زندگی مردم در سطح ملی میگردد.
نمیتوان پذیرفت که عدهای با ادعای داشتن ماهیتی مردمی، فرهنگی و یا مذهبی از امکانات ملی کشور که متعلق به فرد، فرد، مردم می باشد استفاده و تحصیل مال نمایند و بدون پاسخگویی به دستگاه نظارتی و مالیاتی خود را از پرداخت هزینههای قانونی معاف کنند.
ضرورت اعمال این رویکرد قانونی را میتوان در تاکیدات اخیرمقام معظم رهبری در "فریضه " دانستن پرداخت مالیات و جلوگیری از فرارهای مالیاتی، به عینه مشاهده کرد. لذا این توقع وجود دارد تا دستگاههای نظارتی با رویکردی عدالت محور تمام بخشها و نهادهایی که فعالیتی اقتصادی دارند را موظف به پرداخت سهم و مالیات درامدهای حاصله از قبل استفاده از امکانات و بیت المال نمایند. اگرپرداخت مالیات برای تمام اقشار تکلیف شود، مسلماً با افزایش درآمدهای حاصله از یکسو شاهد کاهش نرخ مالیات خواهیم بود، و از سوی دیگر میتوان با اتکا به این درآمدها وضعیت عمومی کشور و شهروندان جامعه را ارتقا بخشید.
اما نکته آخر را باید خطاب به خود دستگاههای نظارتی و مالیاتی اذعان داشت. چراکه سیستم تعیین مالیات برای بسیاری از مشاغل نیازمند بازنگری است و همه سال شاهدیم که جمع کثیری از مردم نسبت به مالیات تعیین شده ابراز نارضایتی دارند و پروندههای بسیاری برای تجدید نظر تشکیل میشود ونوبتهای رسیدگی به سال بعد نیز کشیده می شود!. حتی آن دسته از کسانی که همه ساله برای پرداخت مالیات خود به موقع مراجعه میکنند، باید چندین ماه در کش و قوس بوروکراسی عریض و طویل مالیاتی قرار بگیرند تا سیکل کاریشان به سرانجام برسد.
جدای از این موضوع باید ساختار نظام مالیاتی به گونهای باشد که براساس درآمد واقعی مردم از آنها مالیات اخذ شود. به عنوان مثال درطی سالهای اخیر روند کسب و کار به شدت با رکود مواجه بوده، اما نرخ مالیاتها به طورتساعدی افزایش یافته است. اینگونه انگیزه مردم برای پرداخت مالیات از بین میرود و زمینه بروز معضلاتی چون رشوه، سندسازی و جعل اطلاعات اقتصادی رواج پیدا خواهد کرد.
امیدواریم جدای از اقدامات دستگاههای نظارتی و مالیاتی، آن دسته از افراد، کاسبان، فعالان اقتصادی و تمامی نهادها و تشکلهای رسمی، با نصب العین قرار دادن رهنمودهای رهبری و مسول دانستن خود در مقابل بیت المال کشور، به صورت داوطلبانه به پرداخت سهم خود از مالیات عمومی، اقدام نمایند.
مردم سالاری:مرگ همسایه
«مرگ همسایه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم احسان کیانی است که در آن میخوانید؛مطالعه نامه جمعی از نمایندگان مجلس به رییسجمهور در خصوص سلب آزادی بیان منتقدان دولت، هر انسان منصفی را به خنده وامیدارد؛ خنده تلخی که از گریه غمانگیزتر است. البته ما خوشحالیم اغلب برادران اصولگرا که تاکنون آزادی بیان جایی در زاویه دیدشان نداشت، بالاخره به اهمیت این مسأله پی بردهاند. ولی ماجرا اینجاست که چرا اکنون؟ آیا توقیف دو نشریه «رمز عبور» و «نُهم دی» این برادران را برآشفته کرده است؟ اگر اینگونه است باید توضیح داد که این دو نشریه توسط هیأت نظارت بر مطبوعات به محاق توقیف رفتهاند و از جمع هفت نفره این هیأت، تنها سه نفر وابسته به قوه مجریه هستند و اکثریت در اختیار اصولگرایان است. اما حتی اگر دولت مسئول توقیف این نشریات و سلب آزادی بیان اصولگرایان باشد، باز هم نویسندگان این نامه نشان دادهاند فقط وقتی آزادی بیان آنها و دوستانشان به خطر بیفتد نگران میشوند.
ما نیز از توقیف هیچ نشریهای خوشحال نمیشویم و امیدواریم این دو نشریه نیز به زودی به عرصه مطبوعاتی بازگردند ولی ای کاش نویسندگان این نامه همین نگرانی و اعتراض را نسبت به مسدود شدن فضای آزادی رقیب نیز مطرح میکردند. آیا طی سالهای گذشته و به خصوص در دوره هشتساله حاکمیت یکپارچه اصولگرایی، هیچ نشریهای توقیف نشد؟ هیچ منتقدی محکوم نشد؟ فضای آزادی بیان مطلوب بود؟ چرا در این دوره، هر گاه مطبوعات اصلاحطلب زیر تیغ قرار میگرفتند، جز معدودی اصولگرای راستین مانند علی مطهری و احمد توکلی صدایی از مجلس برنخاست؟ چرا این برادران در همین یک سال و نیمی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، از توقیف سه روزنامه اصلاحطلب و سلب آزادی بیان منتقدانشان نگران نشدند؟ چون مرگ خوب است ولی برای همسایه!
در این نامه خطاب به دکتر روحانی آمده است:«جنابعالی به جای استقبال از انتقادات دلسوزانه منتقدان به عنوان حق قانونی آنها در نطقهای مختلف خود، توهینهای متعددی را نثار آنها کردهاید. توهینهایی مانند نسبت دادن کمسواد، بیشناسنامه، بزدل، بروند جهنم، تازه به دوران رسیدهها، نداشتن عقل سالم» این از جمله انتقاداتی است که برخی دلسوزان و حامیان رییسجمهوری نیز به او وارد دانستهاند که چرا وی خود مستقیماً پاسخ منتقدانش را میدهد. شأن و جایگاه وی اجل از آن است که پاسخ مقالات یا نطقهای برخی مخالفان را علناً مطرح کند. ولی این مسأله روی دیگر سکه عدم آزادی بیان حامیان دولت در عرصه عمومی و به خصوص مطبوعات است.
سخن اینجاست که اگر کسی جز رییسجمهور با این صراحت و تندی پاسخ برخی مخالفان دولت را میداد، چه سرنوشتی پیدا میکرد؟! آیا کسی جز ایشان میتوانست به صراحت بگوید: «اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد فاسد میشود» مگر وقتی یک وبسایت خبری نزدیک به اصولگرایان، در یادداشتی تحلیلی به این مسأله پرداخت، به سرعت مجبور به حذف آن نگردید. سپس برخی از همین نمایندگان نیز در مصاحبههای متوالی خواستار برخورد با مسببان انتشار آن تحلیل شدند.
اما نکته پایانی که در نامه مذکور آمده، اشارتی به سخنان اخیر رییسجمهور بود که:«اگر کسی اعتقاد به رأی مردم ندارد، نمیتواند مدیر سطح بالای کشور باشد» نویسندگان این نامه، این بخش از سخنان دکتر روحانی را نشانه «حذف اصولگرایان» میدانند حال آنکه رییسجمهور در ادامه سخنانش گفته بود: «به سوابق، وابستگی سیاسی و جناحی افراد کار ندارم» این سخن رییسجمهور اصل وجودی مردمسالاری است. اگر قرار باشد اکثریت جامعه به یک فرد و جریان سیاسی رأی دهند ولی همچنان پیشینیان را بر مصدر امور بینند، پس چرا رأی دادند؟! این دولت با هدف حل معضلات دیپلماتیک و اقتصادی جامعه مستقر شده و کسانی که در این دو زمینه نمیتوانند با برنامههای دولت همراهی کنند بروند در جای دیگری خدمت کنند. چیزی که زیاد است مقام و جایگاه!
شرق:تاکتیک مصاحبه
«تاکتیک مصاحبه»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صباح زنگنه است که در آن میخوانید؛ مذاکراتهستهای ایران و گروه١+٥ به مراحل کاملا جدی و حساس خود رسیده است. در چنین مواقعی براساس یکقاعده مرسوم در مذاکرات بینالمللی، همه طرفهای مذاکره از تاکتیکهای خاصی بهره میبرند که بهدلیل انعکاس بیرونی، رسانه یکی از بهترین ابزارهای آن است. بعضا دیدهشده طرفین از احتمال بههمخوردن مذاکرات سخن میگویند، درحالیکه در دل مباحث غیررسانهای، آخرین رایزنیها درحال انجام است. دلیل این امر فرستادن پیام بهطرف مقابل و محیط درگیر مذاکرات است.
وقتی ایران صراحتا اعلام میکند اگر خواستههای قانونی کشورمان پذیرفته نشود، دلیلی برای ادامه مذاکرات وجود ندارد، ارایه پیام صریح بهطرف آمریکایی، محیط آن کشور و حامیانش، مدنظر قرار دارد. گفتههای وزیر خارجه ایالاتمتحده را نیز باید بهعنوان تاکتیک مراحل پایانی تلقی کرد که هدف آن، تضعیف روحیه طرف مقابل و کسب حداکثر امتیاز از ایران است. برای دیپلماتهای باسابقه جمهوریاسلامیایران، این نوع روشها کاملا شناختهشده بوده و بخشی از آن ناشی از استحکام مواضع درطول ماراتن گفتوگوهاست.
حمایت مقاممعظمرهبری، رییسجمهور و همه سطوح مدیریتی کشور از مذاکرات، سببشده وزیرخارجه و سایر مذاکرهکنندگان ایرانی تاکید کنند خارج از چارچوبهای معمول یکتوافق جامع، گامی برنخواهند داشت و هیچنوع وقتکشی را هم برنخواهند تابید. تعیین سریع زمان دور بعدی مذاکرات را باید در چنین فضایی ارزیابی کرد. اضافهشدن رییس سازمان انرژی اتمی و وزیر انرژی آمریکا بهمنظور تسهیل در مراودات فنی نیز بهدلیل پرهیز از هرنوع اتلاف وقت است تا بهجای رفتوبرگشت به پایتختها، با چهرههای ارشد هر دوکشور در این حوزه نیز تبادلنظر صورت گیرد.
اینکه پس از مباحث سیاسی و حقوقی، حالا جزییات مباحث فنی اتمی هم به بحث گذاشته میشود، بیتردید نشانه ورود مذاکرات به فاز تازهای است. به باور نگارنده حضور مقامات اقتصادی کشورمان در مذاکرات که در بحث تحریمهای بانکی و قوانین پولی و مالی جهانی خبره و صاحبنظر هستند، هم میتواند تضمینکننده نوع لغو تحریمها درراستای حرکت آزاد اقتصادی کشور در ابعاد مختلف باشد.
شاید این مثال، روشنکننده بهتر شرایط امروز مذاکرات باشد. دیدهایم که قطار پیش از رسیدن به مقصد، شاهد اوجگیری سرعت در نزدیکی ایستگاه مقصد است. از مواضع روز گذشته مسوولان دیپلماسی دوکشور میتوان این استنباط را داشت که مسایل کلی و برخی مسایل جزیی، تا حدی پاسخهای لازم را دریافت کرده است و اندکمسایل باقیمانده نیز درحال بررسی است. فضای تحولات جهانی، اهمیت رسیدن ششکشور طرف مذاکره با ایران، به یکتوافق خوب را محتملتر ساخته است.
آرمان:آقای احمدینژاد نوبت سفر شما رسید!
«آقای احمدینژاد نوبت سفر شما رسید!»عنوان یاداشت روز روزنامه آرمان به قلم صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛وقتی روسای جمهور دوره هشت ساله خود را به اتمام میرسانند این حق برای آنها وجود دارد که در جهت ترویج و پیگیری اندیشههای خود اقدامات و فعالیتهایی را انجام دهند. روسای جمهور سابق میتوانند به هر کشوری که تمایل دارند سفر کرده و با مقامات سیاسی آن کشورها و دیگر اقشار آنها صحبت داشته باشند همان طور که آقای جک استراو به ایران آمد و با مقامات رسمی و غیررسمی کشورمان دیدار کرد. گویا آن طور که از خبر سایت حامیان رئیس جمهور قبلی برمیآید، آقای احمدینژاد هم قصد سفر به کشور ترکیه را دارد.
هر چند این سفر به معنی سفر نماینده رسمی دولت نیست و مقامات ترک هم آقای احمدینژاد را به هیچ عنوان یک شخصیت رسمی تلقی نمیکنند اما موضوع مهم و قابل بحث این است که آقای احمدینژاد قصد سفر به ترکیه را دارند و مانعی برای این سفر نمیبیند ولی نباید فراموش کرد که آقای احمدینژاد زمانی که رئیسجمهور بود و آیتا... هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام قصد داشتند از یک نقطهای به نقطه دیگر سفر کنند، به استانداران و مسئولین محلی دستور داده میشد که هیچ گونه هماهنگی و استقبالی از آیتا... هاشمی صورت نگیرد وجالب اینکه آقای احمدینژاد در یک مقطع زمانی، استاندار کرمان را به دلیل اینکه در فرودگاه از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام استقبال کرده بود، عزل کرد. همچنین زمانی که آیتا... هاشمی قصد سفر به کربلا و عربستان برای دیدار با آیتا... سیستانی و ملک عبدا... را داشت، آقای احمدینژاد در آن زمان رسما علیه سفرهای آیتا... هاشمی موضعگیری و اعلام کرد که ایشان نباید سفر خارجی یا داخلی داشته باشد.
حالا آقای احمدینژاد قصد سفر خارجی دارد و سفرهای داخلی خود را نیز بهراحتی انجام میدهد و این بسیار پسندیده است که آقای روحانی و دیگران اجازه میدهند آقای احمدینژاد به ترکیه یا هر کشوری که تمایل دارد سفر کند و باید در خاطر داشت که احمدینژاد و اصولگرایان و جبهه پایداریها معلم اخلاق اصلاحطلبان نیستند. اصلاحطلبان اخلاق و آزادی را یقینا ازاصولگرایان تندرو یاد نگرفته و نمیگیرند و فردی را به عنوان معلم اخلاق خود برمیگزینند که متخلق به صفت اعتدال و میانهروی باشد و نه فردی که مقامات محلی را در ایران به دلیل استقبال از آیتا... هاشمی توبیخ میکرد.
باید این گونه درسها را به آنها آموخت تا یاد بگیرند توسعه سیاسی به چه معناست و بیاموزند دموکراسی به چه معناست. چرا که آموزش رکن رکین جامعه مدنی است و زمانی که عملا مشاهده میشود برخی با این مفاهیم آشنایی ندارند پس هم اکنون که زمان لازم وجود دارد باید به این گونه افراد آموزش داد تا بدانند احترام به حقوق اقلیت و دمو کراسی و آزادگی چه ثمراتی دارد.
ابتکار:روحانی لباس رزم پوشیده است
«روحانی لباس رزم پوشیده است»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم مصطفی داننده است که ر آن میخوانید؛بسیاری از مردم رئیس جمهور روحانی را با آن لبخندهای معروفش میشناسند. لبخندهایی که در میانه سخنرانی، در حال شنیدن سوال خبرنگاران، در صحن علنی مجلس و در سفرهای استانی بر روی لبان او نقش میبندد. اما چند صباحی است که رئیس دولت تدبیر و امید در کنار این لبخندها، سخنان بی پروایی را نیز نثار منتقدان خود میکند. طی ماهها و هفتههای اخیر شاهد این شیوه سخن گفتن تازه روحانی هستیم. رئیس جمهور شاید در روزها و ماههای ابتدایی رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری تصور نمیکرد که مخالفینش در انتخابات، اینقدر از پیروزی او عصبانی باشند که فضای رقابت را به ماهها و حتی سالهای بعد از آن بکشانند و هرکاری کنند تا دولت روحانی در خدمت به مردم ناموفق باشد.
مخالفان روحانی تمام تلاش خود را از آغازین روزهای دولت تا به امروز که در حال نگارش این یادداشت هستم، این بوده است که دولت روحانی را در بین مردم ناکارآمد، غرب زده و وا داده در مقابل کشورهای غربی نشان دهند. همین فشارها و تلاشهای بی وقفه مخالفان برای به شکست کشاندن دولت روحانی باعث شده است تا رئیس جمهور رسما به عنوان رئیس دولت وارد کارزار شود و یک تنه مقابل مخالفان بایستد. رئیس جمهور پیش از این فشارها سخن نگفته بود و تنها گاهی مخالفان را مورد نقد قرار داده بود و از آنان خواسته بود با شناسنامه سخن بگویند.
به نظر میرسد فشارهای فراوان جریانهای مختلف به روحانی زمینه ساز فعال شدن آتش فشان درونی روحانی در قبال مخالفان شده است.
رئیس جمهور روحانی روز گذشته در جریان سفر قم به خود نیز مخالفان را با لحنی خاص مورد خطاب قرار داد و گفت:« تخریب در این کشور جایی نداردو تخریبگران خانه کهنه خود را ویران میکنند. مگر آمار اقتصادی این 18 ماهه را خبر ندارند! مگر کنترل تورم را نمیبینند! مگر رشد اقتصادی را نمیبینند! باید نسبت به همه منصفانه قضاوت کنیم.»
این سخنان روحانی نشان میدهد که رئیس جمهور از رفتار منتقدان گلایه دارد و به گونهای این انتقادها را کاملا سیاسی میداند. به نظر میرسد رئیس جمهور روحانی تصمیم گرفته است از فشارها با مردم سخن بگوید و آنان را در جریان امور بگذارد. رئیس دولت به این نتیجه رسیده است که تنها راه مقابله با جریان که همه مسائل را سیاسی نگاه میکند، ورود مردم به صحنه اداره کشور است. سخنان روحانی طی هفتهها و ماههای اخیر نشان میدهد که دیگر شاید به پایان عصر روحانی خندان در قبال منتقدان رسیدهایم. شیخ دیپلمات برای مقابله با مخالفان، لباس رزم پوشیده است تا مردم بی پروا ترین روحانی دوران را ببیند.
دنیای اقتصاد:تحریم و پس از آن
«تحریم و پس از آن»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن میخوانید؛از فعل و انفعالات بینالمللی و عکسالعمل خصوصا غیرمنطقی حزب حاکم رژیم صهیونیستی و بعضی از کشورهای منطقه میتوان احساس کرد مذاکرات هستهای در شرایط حساس و تعیینکنندهای قرار گرفته است. ملت بزرگ ایران با استقامت در این صحنه آرامآرام به حقوق خود نزدیک میشود. امید است غرب با دوری از نظرات گروههای تندرو حقانیت ایران زمین را به رسمیت بشناسد.
آنچه مهم است داشتن برنامه برای استفاده از فرصتهای به وجود آمده خواهد بود. فراموش نکنیم در دورهای بدون تحریم و با منابع عظیم درآمدی، به علت بیبرنامگی یک فرصت تاریخی را برای ساختن کشور از دست دادیم. ثمره آن بیکاری و تورم گسترده بود.
1- از جمله مزیتهای بزرگ کشور سرمایهپذیر بودن آن است؛ در صنایع گوناگون و زیرساختها امکان سرمایهگذاری بسیار وجود دارد. بسیاری از کشورها به علت رشد اقتصادی طی دهههای گذشته این امکان را نداشتند. سرمایهپذیری یک فرصت بزرگ پس از تحریم است.
2- بزرگترین چالش کشور فقدان یک استراتژی توسعه است؛ این امر خصوصا در حوزه صنعت و تولید تاثیرات نامطلوبی به همراه داشته است. ظرفیتهای غیراقتصادی و مکانیابیهای نامناسب باعث شده صدها سرمایهگذاری بزرگ با ابهام مواجه شوند. با استفاده از تجارب گذشته و بینالمللی میتوان به سرعت در حوزههای مختلف استراتژی مذکور را با یک فرآیند جمعی تعریف کرد. تعصبات قومی نباید در این امر تاثیرگذار باشند. استانهای کشور هرکدام مزیتهای مهم خدادادی دارند که میتوان با تکیه بر آنها نقشه راه توسعه منطقه را تعریف کرد. اتفاقات بسیار غیرمنطقی طی سالهای اخیر به وجود آمده که ادامه آن با توجه به شرایط اقتصادی کشور غیرممکن است.
3- یکی از مشکلات جدی کشور طی چند دهه گذشته تمرکزگرایی در اداره بوده است. بودجه سنگینی صرف اداره هزاران واحد دولتی در استانها میشود بدون آنکه این واحدها نقش جدی در توسعه داشته باشند. عموم تصمیمگیریها در درآمد و هزینه و طرحها به صورت متمرکز انجام میشود. این امر باعث میشود هم سازمانهای استانی در حداقل بهرهوری قرار گیرند و هم به اولویتهای منطقهای بیتوجهی شود. علاوه بر برنامهریزی در حل مشکلات نیز تمرکز حاکم است؛ برای مثال در رسیدگی به هزاران واحد تولیدی و آماده کردن آنها برای تولید و اشتغال عمده تصمیمات باید در پایتخت اتخاذ شود. در اکثر کشورها اموری همچون امنیت ملی، سیاست خارجی، سیاستگذاریهای کلان متمرکز و سایر امور به ایالات واگذار میشود. این امر باعث سرعت در حل مشکلات، امکان رصد کردن منطقی و مآلا رقابت سالم اقتصادی فیمابین استانها است. در شرایط فعلی به علت کاهش بودجههای عمرانی عملا ساختارهای انسانی با بهرهوری پایین کار میکنند. تحول مذکور میتواند پس از تحریمها سرعت رشد اقتصادی کشور را افزایش دهد. مشکل دیگر در این باب درگیر شدن مرکز با اجرائیات و بیتوجهی به مسائل کلان و استراتژیک است.
4- اشتغال: طی سالهای گذشته به علت اجرای ناقص طرح هدفمندی، تزریق میلیاردها دلار در امر واردات و ثبات نرخ ارز در مقابل تورم، تولید کشور آسیب جدی متحمل شده است. بعضی از گزارشها نشان میدهد حدود 50 درصد ظرفیت واحدهای تولیدی کشور (در حوزه خصوصی) فعال هستند. شرکتهای بزرگ دولتی به علت شرایط خاص ملی خود و حمایت دولت بهرغم حجم بدهیها محدودیت جدی ندارند. رکود ایجاد شده باعث تعطیلی هزاران واحد تولیدی شد و بانکها را نیز با مشکلات عدیده در امر معوقات مواجه کرده است. اولویت اول باید تامین منابع لازم برای بازگرداندن اشتغال از دست رفته در صنایع متوسط و کوچک باشد. این امر نیازمند واگذاری اختیارات به استانها جهت رصد کردن واقعیت و تصمیمگیریهای میدانی است. سرمایه بزرگی در کشور راکد مانده که بدون نیاز به سرمایهگذاری جدید و صرفا با پذیرش هزینههای ایجاد شده برای تولید، میتوان حداقل 2 میلیون شغل را به چرخه اقتصادی کشور بازگرداند. کارآفرینی که به علت شرایط تحمیل شده و نه قصور خویش بدهکار شده باید یاری شود.
در هر حال باید از تجارب پرهزینه گذشته بیاموزیم و آن را تبدیل به برنامههای کلان و خرد کرده تا بتوانیم پاسخگوی میلیونها جوان جویای کار و خدمت باشیم. وظیفه دولت امری راهبردی و وظیفه مردم حضور در صحنههای اجرایی است. مردم خوب ایران زمین نشان دادهاند عاشق خدمت به کشور و هموطنان خویش هستند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد