یکی از روشنترین مصادیق این گذار، اوضاع و احوال این روزهای یمن است؛ کشوری که با وجود سقوط دیکتاتور وابستهاش، طی سالهای اخیر دستخوش بیثباتی بود و این روزها تلاشهای تازهای برای دستیابی به دموکراسی و پذیرش حقوق طیفهای مختلف مردم در این کشور آغاز شده است، اما این فقط یمن نیست که حرکت به سوی خواست مردم را آغاز کرده، بلکه معادلات سیاسی در بسیاری از کشورهای دیگر منطقه نیز نشان میدهد که همین گذار با حرکتی نهچندان شتابان در حال طی شدن است. این که پس از 12 سال، حکومتنظامی در بغداد ـ که از دام دیکتاتوری رها شده ـ لغو شده و با وجود همه جنگهای نیابتی در این کشور، اکنون روند توسعه سیاسی و آزادسازی اراضی عراق از چنگ تروریستها در حال انجام است، نشان میدهد که در این کشور نیز میشود امید به دستیابی به استقلال سیاسی را به وضوح شاهد بود.
شرایط لبنان، دیگر کشوری که تروریستها تلاش داشتند امنیت آن را تهدید کنند نیز جالب توجه بوده و نیروهای مقاومت افزون بر ایستادگی در برابر صهیونیستها که نمونه اخیر آن عملیات شبعا بود، در برابر داعشی ایستادند که میخواست ناامنی را به لبنان منتقل کند. با این که برخی گروههای وابسته در معادلات سیاسی لبنان میخواستند مانع از تحقق خواست مردم در این کشور شوند، اما آنچه در لبنان رخ داده، چیزی جز پیروزی مردمی نیست که خواستار پرهیز از هر گونه وابستگی سیاسی هستند.
اما شاید هیچ مثالی نتواند مانند بررسی روند تهدید و پایان تهدیدات دمشق، معادلات سیاسی در خاورمیانه را آن گونه که هست، به نمایش بگذارد. مثال سوریه برای نشان دادن چگونگی پیروزی مردم از آن جهت مهم است که در این کشور همه بازیگرانی که ادعای اثرگذاری بر منطقه را داشتند، حضور داشته و برای غلبه بر رقبا تلاش میکردند؛ از معارضان وابسته به غرب گرفته تا تروریستهای وابسته به کشورهای عربی و حتی همسایگانی که در رویای بازتولید تفکر خلیفهگرایی بودند. با این حال چهار سال پس از شروع جنگ داخلی، آنچه در صفحه شطرنج سوریه قابل مشاهده است، پیروزی مردم و دولت قانونی در این کشور و تن دادن بخش مهمی از طرفهای درگیر به مصالحه سیاسی است.
البته مثالها برای نشان دادن تغییر خطمشی کشورها در منطقه بیش از اینهاست و به نظر میرسد روند پیروزیهای مردم در کشورهایی همچون بحرین نیز دیر یا زود صف کشورهای مستقل در خاورمیانه را طولانیتر خواهد کرد.
چرا از ایران میترسند؟
با این که پیش از این برخی صاحبنظران از خزان عربی و پایان بهار دموکراتیک در منطقه سخن میگفتند، ولی امروز میتوان دید که نهال استقلالخواهی ناشی از انقلابهای مردمی در منطقه کمکم به درختی پرتوان تبدیل میشود؛ درختی که «خاورمیانه بزرگ» را به ارمغان خواهد آورد، ولی نه آن خاورمیانهای که واشنگتن در دوره بوش پسر رویای آن را در سر داشت.
همین تعارض واقعیتهای موجود در خاورمیانه با نقشهراههای طراحی شده در اندیشکدههای غربی است که این روزها باعث شده رسانههای آمریکایی و سیاستمداران غربی، با انداختن توپ تحولات منطقه در زمین ایران، برای تشدید موج ایرانهراسی تلاش کنند. هر چند این رسانهها چندان بیراه نمیگویند که استقلالطلبی کشورهای منطقه، آنها را به تنها کشور مستقل خاورمیانه یعنی ایران نزدیک کرده است، ولی سخن آنها آنگاه دچار نتیجهگیری ناصوابی میشود که میپندارند این نزدیکی به دلیل دخالت کشورمان در تحولات داخلی کشورها صورت گرفته است؛ حال آن که اگر استراتژیستهای سیاسی و رسانهای، فهمی هرچند اندک از مفهوم قدرت نرم و قدرت الهامبخشی کشورها داشتند، میدانستند آنچه منطقه با آن روبهروست، نه حاصل دخالت نظامی یا سیاسی کشورمان که نتیجه الگو شدن نظام انقلابی ایران برای جهان اسلام است؛ همان الگویی که ملتهای منطقه از آن درس «استقلال» گرفتهاند.
فرافکنی رسانهای غرب در برابر ظهور قدرت ایران
گزارشی که چندی قبل روزنامه نیویورکپست از ظهور «امپراتوری پارس» پس از 26 قرن نوشت، بخشی از هراسآفرینی غربیها از قدرت ایران را به نمایش میگذارد. در این مطلب آمده است: ایران بر غرب افغانستان مسلط شده و اگر داعش از بین برود، ایران کنترل منطقه را به دست میگیرد و نهتنها عراق، بلکه سوریه نیز به دولت همیشه وابسته به ایران تبدیل میشود... ایران از طریق حزبالله بر سیاستهای لبنان تسلط دارد و مخالفت مستقیم ما برای مسلح کردن کردها، تنها متحد ما را در میان هرج و مرج دولت اسلامی، به سمت دستان ایران هدایت میکند... ایران از حوثیها ـ که دولت طرفدار آمریکا را سرنگون کردند ـ حمایت میکند و مرزهای یمن با پادشاهی عربستان سعودی در میان بحران منطقه شاهد انتقال دولت است. عربستان مطمئنا در امور یمن مداخله میکند، اما وحشت خانواده حاکم از این است که ارتش پرهزینه عربستان خود را مانند طبل توخالی نشان دهد.
همچنین شورای سردبیری واشنگتنپست که در اختیار منتقدان دموکراتهاست، در سرمقاله چند روز قبل این روزنامه، دولت اوباما را متهم کرده که در برابر ایران رویه مدارا در پیش گرفته و به قدرتنمایی ایران در منطقه نیز تن داده است. شورای سردبیری این روزنامه نوشته است: «دستگاه سیاست خارجی باراک اوباما تمایل دارد به سهمخواهی ایران در عراق، سوریه و لبنان و دیگر کشورهای خاورمیانه تن دهد و این موضوع موجب نگرانی اسرائیل، عربستان سعودی و ترکیه است که همگی از متحدان آمریکا در خاورمیانه محسوب میشوند.» این مقاله، چیزی بیشتر از تکرار اظهارات پیش از این رقیب انتخاباتی باراک اوباما نیست. سناتور جان مککین رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا پیش از این گفته بود: «ایران اکنون در لبنان، سوریه، عراق و یمن دارای نفوذ است و در تمام نقاط خاورمیانه در حال پیشروی است.»
نیاز تحلیلگران غربی به درک ریشههای قدرت ایران
با همه اظهارنظرهایی که درباره نفوذ ایران در منطقه درمیان است، واقعیت این است که قدرت کشورمان در منطقه نه به دلیل آنچه رسانههای آمریکایی آن را ناشی از اهمال دیپلماسی اوباما میدانند، بلکه ناشی از نزدیکی تهران به ملتهای منطقه است.
راشل برونسون عضو ارشد شورای امور جهانی شیکاگو در گفتوگویی تصریح کرده است که «ایران دست بالا را در منطقه در اختیار دارد.» این نکتهای نیست که امروز برای کسی غیرقابل فهم باشد، اما آنچه مهمتر از این واقعیت میدانی است، چرایی افزایش قدرت کشورمان در منطقه است. لابیهای تندرو ضد ایران تلاش میکنند مذاکرات هستهای را دلیل قدرت گرفتن ایران معرفی کرده و از این زاویه به دولت اوباما ایراد بگیرند. با وجود این صاحبنظران مستقل تاکید دارند که مذاکرات هستهای محصول قدرت گرفتن ایران است و اوباما تنها به این دلیل که دیگر ابزاری برای تقابل با کشورمان ندارد، تن به نزدیکی و توافق احتمالی میدهد.
در واقع نهضت بیداری اسلامی در منطقه و قدرت الهامبخشی انقلاب 57 است که موقعیت کشورمان را امروز بهجایی رسانده که چه روسیه، چه آمریکا و چه هر بازیگر منطقهای و فرامنطقهای دیگری توان مهار قدرت کشورمان را نداشته و در چنین شرایطی همه کشورها باید مناسبات سیاسی خود با ایران را براساس معادلات واقعی ـ و نه توهمی ـ موجود در منطقه بازتنظیم کنند.
شاید این گزاره غلطی نباشد که قدرت ایران در آسیای غربی در حال احیای دوباره است، ولی این قدرت، نه وامگرفته از حمایت خارجی ـ چنانچه برخی قدرتهای منطقهای بیش از سه دهه است چنین رویکردی دارند ـ بلکه زاییده تحقق آرمانهای انقلابی است که حالا الگوی «استقلالطلبی» خود را به کشورهای اسلامی صادر کرده است. انقلابی که هنوز پس از 36 سال، قدرت مات کردن قدرتهای غربی و شرقی در شطرنج خاورمیانه را دارد.
محمود هرندی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد