در خدمت و خیانت سیاستمداران

این گمانه که شبکه مستند تلویزیون جانی دوباره بخشیده به سینمای مستند و نفسی تازه داده به فیلمسازان این عرصه محل کمترین اختلاف و مناقشه در میان خبرگان و کارشناسان است.
کد خبر: ۷۶۹۵۸۲
در خدمت و خیانت سیاستمداران

این شبکه با تاسیس‌اش به صورت آزمایشی البته سال 1388 محلی شد برای عرضه و قضاوت آثار مستندسازان بخصوص جوان که علاوه بر دیده شدن و محک خوردن اثرشان، از لحاظ مالی هم منتفع شوند و هزینه‌هایی که صرف کرده‌اند تا حدودی بازگردد و راه برای ساخت آثار جدیدتر هم گشوده شود.

بهانه نگارش این نوشتار خبر ساخت مستندی دو قسمتی از زندگی اسدالله علم، وزیر دربار و نخست‌وزیر ایران در دوران محمدرضاشاه پهلوی است.

به گفته علی سلیمانی، تهیه‌کننده و کارگردان این مستند قرار است به بهانه مرور زندگی وزیر دربار شاهنشاهی، تاریخ معاصر ایران نیز بررسی شود. این مستندساز البته وعده داده که تلاش خواهد کرد تا در ساخت این مستند از نگاه سیاه و سفیدی که به تاریخ معاصر وجود دارد، فاصله بگیرد.

در سال‌های گذشته کم و بیش آثار مستندی با موضوعات مختلف تولید شده و از شبکه مستند سیما به نمایش درآمده است. در این میان، مستنداتی که با محوریت شخصیت‌های سیاسی معاصر و بخصوص دولتمردان رژیم گذشته ساخته شده باشد، اندک است.

جالب آن که شاید مجموعه‌های داستانی ـ نمایشی که درباره شخصیت‌های سیاسی متعلق به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده است از منظر کمیت و کیفیت از آثار مستند بیشتر باشد و این در حالی است که هزینه‌های ساخت یک مستند تاریخی با سریالی مشابه از لحاظ موضوعی اصلا قابل مقایسه نیست و قیاس‌ مع‌الفارق است؛ به کاهی ماند در برابر کوهی.

بسیاری از زوایای تاریخ معاصر ایران و بخصوص ابعاد شخصیت‌های سیاسی متعلق به این دوران همچنان برای افکار عمومی تاریک و مبهم است.

هنوز مردم بسیاری از سیاستمداران فعال در رژیم گذشته را فقط در حد یک نام می‌شناسند و نهایت این که مثلا فلان پست را داشته است. در حد همین اطلاعات ابتدایی و اولیه.

ساخت مستنداتی بر پایه زندگی سیاسی و حتی شخصی دولتمردان گذشته علاوه بر واکاوی بخشی از تاریخ معاصر ایران نسل جدید را نیز با آنچه بر ایران رفته است در دهه‌های گذشته آشنا می‌کند، مگر درس عبرتی باشد برای آیندگان. در عین حال تولید چنین آثاری از منظر اقتصادی نیز به صرفه است در روزگاری که عسرت‌های مالی گریبان رسانه ملی را گرفته است.

شرط تاثیرگذاری و به دل و جان نشستن مستندات تاریخ‌محور، اما صداقت با مخاطب و وفاداری به اصل وقایع است. روراستی با مخاطب و سیاه و سفید ندیدن تاریخ است که به او این اعتماد و دلگرمی را می‌دهد که با یک اثر جدی روبه‌روست و می‌تواند با طیب خاطر به آنچه می‌بیند و می‌شنود اعتماد کند و واقعیت‌ها را در منابع مشکوک و مجهول جستجو نکند و از رسانه‌های معاند و زاویه‌دار نخواهد.

مستندسازانی که علاقه‌مندند آثاری خلق کنند تاریخ‌محور، می‌توانند برای رجوع به مستندات و مدارک تاریخی بخصوص از نوع بصری و تجسمی‌اش به منبعی مراجعه کنند که در نوع خود اگر بی‌نظیر نباشد کم‌نظیر است؛ آرشیو صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. مرجعی که پر است از اسناد تاریخی و فیلم‌هایی که دیدنشان برای هر بیننده با هر خط فکری و خاستگاه اجتماعی خالی از لطف نیست.

فراموش هم نکنیم که این دنیا با کسی از باب وفا وارد نشده و گذر عمر آدم‌ها را یکی یکی می‌گیرد و به نوبت می‌برد. چه بسیار کسانی که اسناد زنده بودند از تاریخ معاصر و گواهانی که می‌توانستند شهادت دهند بر آنچه بر مردمان این سرزمین گذشته، اما کسی به سراغشان نرفت تا چهره در نقاب خاک کشیدند.

ساخت مستنداتی با محوریت تاریخ معاصر علاوه بر ثبت آنچه این شاهدان در سینه دارند در بطن تاریخ، بهانه‌ای هم می‌شود برای ماندگاری تصویری خود این شخصیت‌ها که اتفاقا بعضی‌هایشان کم تاثیر نداشته‌اند در روند اتفاقات و رویدادهایی که در چند دهه اخیر در سطوح داخلی و خارجی کشور روی داده است.

تا به امروز درباره شخصیت‌های هنری و فرهنگی ایران‌زمین آثاری تولید شده مستندوار که در حد توان و ذوق کارگردانش به زندگی شخصی و حرفه‌ای مشاهیر این مرز و بوم پرداخته شده است. چه ایراد دارد زندگی سیاستمداران کشور، خاصه آنان که در مناسبات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی نقش فعالی ایفا می‌کرده‌اند هم دستمایه ساخت مستندهایی قرار بگیرد.

شکی نیست که زندگی بسیاری از این دولتمردان سابق نه قابل دفاع که اتفاقا محل نقد است و بهانه‌ای برای جدا کردن سره از ناسره؛ پس می‌توان با اثری ساختارمند و مستدل به اسناد غیرقابل تاریخی افشا کرد خدمت و خیانت این سیاست‌پیشگان ماضی را البته با لعابی از صداقت و انصاف.

تاریخ شیرین است، شنیدنی بسیار دارد، خواندنی هم. ناگفتنی‌هایش را که پایانی نیست. همیشه سخن تازه‌ای برای گفتن دارد سخت عبرت‌آموز. تاریخ را باید خواند و شنید و به جان و دل گرفت آموزه‌هایش را و البته عبرت گرفت از زندگی پیشینیان. این بیت قصیده معروف خاقانی را دیگر همه شنیده‌اند:

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان

ایوان مدائن را آیینه‌ عبرت دان

محسن محمدی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها