دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
حشمت مهاجرانی، یکی از کارشناسان فوتبال و سرمربی پیشین تیم ملی بدرستی به این موضوع اشاره میکند: تیم ملی ما به این پوستاندازی نیاز داشت. اگر به بازیهای دو سه سال اخیر پس از حضور کارلوس کیروش نگاه کنید، میبینید تیم ملی ابتدا با جمعی از بازیکنان قبل از حضور او بازی میکرد و فرد تازهای برای این تیم به میدان نمیرفت. او کمکم با حضور در ایران و دقت در لیگ ما توانست بازیکنان جوانتری را به اردو دعوت کند که اغلب آنها را در آستانه اردوی اصلی تیم ملی خط میزد.
اشاره مهاجرانی درباره یکی از بازیکنان خوب این روزهای فوتبال ما در لیگ برتر صدق میکرد و آن هم کسی نیست مگر مهدی شریفی، مهاجم بیستویک ساله تیم سپاهان که وقتی دربارهاش با مهاجرانی حرف زدیم او هم به نام این بازیکن اشاره مستقیم کرد: این بازیکن و چند نفر دیگر را میتوان نام برد که کیروش با دعوت کردنشان به اردوی تیم ملی آنها را در حال و هوای بازی کنار بزرگترهای فوتبال این مملکت میگذارد، اما در بزنگاه شروع مسابقات خطشان میزند. این روش برای مردم یا طرفداران این بچهها شاید کمی عجیب و حرصآور باشد، اما این اقدام کارلوس کیروش یکی از روشهای مربیان بزرگی است که قصد دارند از این طریق ولع بازیکن برای تصاحب پیراهن تیم ملی را بالاتر ببرند.
اصغر شرفی، مربی پیشین تیم ملی هم درباره این تغییر نسل در تیم ملی به جامجم میگوید: به هر حال فکر نمیکنم جواد نکونام و مسعود شجاعی بخواهند پس از این دوره از مسابقات جام ملتهای آسیا همچنان کنار تیم ملی باشند. چون هم تا اواسط سال آینده تورنمنت دیگری باقی نمیماند و هم اینکه آنها اگر بخواهند در اوج از فوتبال کنار بروند حالا بهترین زمان برای این کار است. البته این نظر شخصی من است و اگر من در این شرایط قرار داشتم قطعا این کار را میکردم.
شرفی به یکی از نفراتی اشاره میکند که او را یک نکونام دیگر برای تیم ملی میداند: ما روی نیمکت تیم ملی و در ترکیب ثابت تیم استقلال امید ابراهیمی را داریم که خصوصیات فوتبالیاش در همان پست نکونام همان چیزی است که جواد در طول یک دهه گذشته به تیم ملی ایران داده است. آن زمان که خود جواد به تیم ملی آمد و جای نفر قبلیاش (کریم باقری) را گرفت هم همین حرف را درباره او زدم و الان هم زمان، زمان پوستاندازی تیم ملی است.
مهاجرانی اما نگاهی دیگر هم به اتفاقات در حال رخ دادن در تیم ملی دارد و آن را باز هم از درایت سرمربی تیم ملی میداند: یکی از نکات مهم در تیم ملی این است که ما الان میبینیم کیروش در بازیهای اخیر تیم ملی آمده بازیکنان جوان و باتجربه را طوری کنار هم قرار داده که نه بار تجربی تیمش را بیش از حد پایین بیاورد و نه تیمش را بیش از اندازه پیر و مسن کند. او در خط دفاع مرتضی پورعلیگنجی را در کنار بازیکنان باتجربه تیم ملی مانند سیدجلال حسینی قرار داده است. این کار دو فایده برای تیم ملی دارد؛ خط دفاع ما در قلب خود هم نیروی جوانی دارد و انگیزهای بسیار بالا که آن را میشد در بازی فداکارانه این پسر در دیدار با قطر و حتی بحرین دید که چطور سرش را مقابل توپ قرار میدهد و در لحظاتی که جلو میکشید با پروازهای خیلی بلندش به هوا سعی میکرد به توپ ضربه بزند. فایده دیگر این کار این است که پورعلیگنجی چهار نقطه ضعفی هم که دارد را کنار حسینی مراقبت میکند و از یک باتجربه که کنارش ایستاده درس میگیرد که کجا بایستد و کجا برود و کجا برگردد. این اتفاق برای وریا غفوری هم میافتد. الان همین مهرداد پولادی را ببینید که چطور با انتخاب صحیح کیروش در خط دفاع برای خودش به یک بازیکن برتر نسبت به تمام دفاع چپهای ایران و آسیا تبدیل شده است.
علاوه بر این استدلالهایی که مهاجرانی دارد و به پوستاندازی آرام و مدبرانه تیم ملی توسط کارلوس کیروش اشاره میکند، اصغر شرفی به نکته نهفته در دل این پوستاندازی هم میپردازد: الان تیم ملی ما یک تیم قویتر از تیم اصلی روی نیمکت دارد و در واقع تیم ملی ما را 12 ـ 11 بازیکن ثابت همیشگی مانند پنجشش سال پیش به قبل تشکیل نمیدهند که تحت هر شرایطی آنها برای ایران به میدان بروند. الان ما در این مسابقات دیدیم که امثال علیرضا جهانبخش روی نیمکت تیم ملی ما اجازه بازی در دو بازی اول را فقط برای دقایقی پیدا کرد.
شرفی از این مدل کاری کیروش خیلی لذت میبرد و آن را نوعی ایجاد نظم و انضباط تیمی هم میداند: رفتارهای کیروش برای همین نسل جدید میتواند درس بزرگی هم باشد که تیم ملی جای ناز کردن و لوسبازی نیست. علاوه بر این، نفراتی مانند سروش رفیعی، وحید امیری و تعدادی دیگر را هم روی نیمکت داریم و چند نفر دیگر را هم در داخل مملکت داریم که مهدی شریفی، مهرداد جماعتی، مهرداد بایرامی و امثال این بچهها جزوشان هستند و پشت خط تیم ملی مثل شیر ایستادهاند و منتظر یک اشاره کیروش هستند. کار بزرگ دیگری که کیروش کرده این است که با اعتماد کردن به همین بچههای جوان سبب شده تا کسی خودش را برتر از تیم ملی نداند و برای تیم ملی تعیین تکلیف نکند. تیم ملی باید سرباز مملکت باشد. مگر میشود یک سرباز در لحظه جنگ برای فرماندهاش تعیین تکلیف کند یا کاری را انجام دهد که خودش دوست دارد. این بچههای نسل جدید این را هم از کیروش یاد میگیرند که برای تیم ملیشان نباید تکلیف مشخص کنند و این تیم ملی است که برای آنها تکلیف مشخص میکند.
مهاجرانی به آینده این تیم امید زیادی دارد: اتفاقی که الان در تیم ملی ما در حال رخ دادن است نوید روزهای بزرگ پیش رو را میدهد. دژاگه، قوچاننژاد و آزمون به اضافه دیگر بازیکنان جوان حاضر در اردوی تیم ملی به من مهاجرانی و آن نوجوانی که در ایران یا خارج از ایران تیم ملی را میبیند، میگوید که این تیم بدرستی در حال پوستاندازی است نه احساسی و نه باعجله و این حسن حضور یک مربی کاردان است که کارش را بر اساس دانشاش انجام میدهد، نه دستور این و آن یا خواهش کسی. او کاری را میکند که هم برای خودش خوب است و آینده تیمی که احتمال میدهد حالا حالاها با آن کار کند را تامین کرده و هم اگر از ایران برود یک یادگاری خوب برای یک دهه پیش روی فوتبال ما برایمان به جا میگذارد که باید از این بابت به داشتن چنین مربی سرشناسی افتخار کرد و مربیان وطنی خودمان هم میتوانند از او یاد بگیرند که چطور میتوان به جوانان در عین درایت اعتماد کرد نه تقلید.
محمدرضا مدنی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد