موافقان و مخالفان از مجاز شدن متوالی خوانندگان زیرزمینی می‌گویند

صدا همون صدا بود...

روز به روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، خوانندگان مجاز را می‌گویم. خوانندگانی که پیش از این به‌صورت غیرقانونی یا زیرزمینی فعالیت داشته‌اند، اما تعهد می‌دهند که از این به بعد در چارچوب قوانین کشورمان فعالیت کرده و با تائید دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آلبوم‌ها و قطعات خود را منتشر کنند.
کد خبر: ۷۵۴۶۳۹
صدا همون صدا بود...

این روند سال گذشته با مجاز شدن زانیار خسروی و مجید خراطها آغاز شد و بعدتر نام‌های متعددی در فهرست خوانندگان مجاز دیده شد. نام‌هایی که در مواردی برخی از آنها مایه تعجب هم بودند و فعالیت‌های گذشته‌شان تا حدی از استانداردها فاصله داشت که تصور فعالیت آنها در یک چارچوب کاملا متفاوت کمی سخت بود.

در هر صورت نام‌های متعددی به فهرست خوانندگان مجاز پیوستند؛ سیامک عباسی، سینا حجازی، کاوه آفاق، رستاک حلاج، عماد طالب‌زاده، سعید کرمانی، نریمان، سامان جلیلی، متین معارفی، مهدی مقدم، حامد هاکان و امید جهان بخشی از این نام‌ها بودند که در این هفته سینا حجازی هم به آنها پیوست تا از این پس در عرصه موسیقی به شکل قانونی فعالیت کند.

اسباب‌کشی خوانندگانی که اغلب هم جوان هستند از زیرزمین به روی زمین و داشتن فعالیت در چارچوب قانون را می‌توان از اتفاقات خوب دوره مدیریت پیروز ارجمند، مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد به حساب آورد، اما آیا باید ماجرا را فقط از جنبه تاثیرگذاری‌های مثبت آن نگاه و به این بسنده کرد که فعالیت موسیقی در کشور قانونی‌تر شده یا باید به ابعاد منفی ماجرا هم نگریست و به این فکر کرد که آیا تعداد زیاد خوانندگانی که ممکن است آثارشان کیفیت لازم را نداشته باشد و برچسب مجاز بودن و قانونی شدن موجب اطمینان مردم به آنها بشود و کالایشان را - هرچند فاقد ارزش باشد- اثری منطبق بر استانداردها و ارزش‌های جامعه معرفی کند.

هرچند پیروز ارجمند در شرایطی که تعداد خوانندگان غیرمجاز زیاد بوده و امکان بررسی و اعمال هیچ‌گونه فیلتر فنی و کیفی و تکنیکی روی آنها نبود، تصمیم درستی گرفت، اما باید ماجرا را امروز از ابعاد دیگری هم بررسی کرد. در این مدت واکنش‌های متفاوتی از سوی افراد متعدد درباره مجاز شدن تعداد زیادی از خواننده‌ها ارائه شده است. یکی از نخستین خوانندگانی که به این روند اعتراض کرد، مرد همیشه معترض موسیقی پاپ حمید حامی بود.

فرزاد فرزین یکی از خوانندگانی است که هرچند از مجاز شدن برخی خواننده‌ها دفاع می‌کند، اما به نوعی در لفافه انتقادات خود را به برخی جریان‌های موجود هم اعلام می‌کند.

او می‌گوید: مجوز دادن به هر کسی که ادعای خوانندگی دارد، کار درستی نیست و این کار به بررسی‌های منطقی و دقیق نیاز دارد. خوشحالم که در دولت تدبیر و امید خوانند‌ه‌‌ای مانند زانیار خسروی مجوز گرفت و مجاز شد چراکه هیچ دلیلی برای غیرمجاز بودن او وجود نداشت. دادن مجوز باید براساس یک چارچوب معین انجام شود و سلیقه افراد نباید در دادن مجوزها‌ تاثیرگذار باشد، زیرا هر خواننده سبک کاری مختص به خود را دارد.

او درباره وجود کتاب‌های آموزش موسیقی و استفاده آن از سوی خوانندگان گفت: زمانی که من مجوز گرفتم، ارشاد به افرادی مجوز می‌داد که بتوانند در امتحان خوانندگی قبول شوند و به نوعی افراد را می‌سنجید و این طرح به‌صورت صحیح انجام نمی‌شد، اما افراد را وادار می‌کرد که روی موسیقی مطالعه داشته باشند، متاسفانه چند سال است که این طرح حذف شده‌ و همان مقدار مطالعه اندک هم از بین رفته، البته من مخالف سختگیری غیرمنطقی هستم اما باید سطح علمی افراد سنجیده شود.

چاره‌ای جز مجوز دادن نیست

علیرضا میرعلینقی، پژوهشگر و مورخ موسیقی معاصر نگاهی متفاوت با خواننده‌های پاپ نسبت به این موضوع دارد و می‌گوید: وقتی تعداد خواننده‌ها از حدی بیشتر شود، می‌توانند به واسطه پیشرفت تکنولوژیک، بدون این‌که کارشان را از فیلترهای رسمی عبور دهند، در تیراژهای غیرقابل پیش‌بینی ضبط و منتشر کنند. بعد کارشان خیلی راحت به دست مردم می‌رسد و در خانه‌ها و ماشین‌ها پخش می‌شود. بنابراین دولت مجبور است به خاطر جلوگیری از اغتشاش‌های احتمالی این جریان تدابیری بیندیشد. یکی از این تدابیر این است که به این خوانندگان مجوز بدهد و آنها را به رسمیت بشناسد تا از طریق فعالیت رسمی آنها آثارشان را کنترل کند.

او ادامه می‌دهد: غیر از بخش سفارشی و دولتی موسیقی که در همه کشورها وجود دارد و البته در ایران بیشتر است، می‌توان گفت موسیقی در یک جامعه به ‌صورت خودجوش تولید و منتشر می‌شود و در نهایت این جامعه است که انتخاب می‌کند کدام صدا ماندگار است و کدام نیست.

این پژوهشگر درباره آزمون‌هایی که در دوره‌های قبل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از خوانندگان می‌گرفته، این‌گونه توضیح می‌دهد: زمانی که وزارت ارشاد و دفتر موسیقی آزمون‌هایی می‌گذاشت، جو جامعه با امروز خیلی فرق می‌کرد و انفجار جمعیتی که اکنون به موسیقی پاپ روی آورده، اصلا با آن زمان قابل مقایسه نیست. بنابراین آن زمان می‌شد چارچوب و فیلتری گذاشت، اما اکنون با این حجمی که مثل آب پشت سد جمع و متراکم شده فکر نمی‌کنم امکان چنین چیزی باشد.

اگر قرار باشد دفتر موسیقی وزارت ارشاد دوباره این آزمون‌ها را برگزار کند چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا نتیجه‌ای خواهد داشت یا نه؟ میرعلینقی به این پرسش این‌گونه پاسخ می‌دهد: تصور کنید اعلام شود صدای فلان شخص به درد نمی‌خورد. آن فرد به خاطر این اظهار نظر نمی‌رود فعالیتش را تعطیل کند، بلکه به‌صورت غیرمجاز فعالیت کرده و آثارش را پخش زیرزمینی می‌کند. بنابراین دولت می‌تواند شعرها را کنترل کند، چون در ایران عملا کسی به ذات خود موسیقی اهمیت نمی‌دهد و همه به شعر و ترانه توجه می‌کنند.

او در پایان سخنانش می‌گوید: این است که دولت، ترانه را کنترل می‌کند و وظیفه‌اش کنترل محتوای ترانه‌هاست؛ چراکه موسیقی به خودی خود نه قابل کنترل است و نه قابل مجوز دادن و ندادن.

صداهای دپو شده

رضا مهدوی پژوهشگر، آهنگساز و ناشر موسیقی دیگر کارشناسی است که موضوع را با او درمیان می‌گذاریم. او کمی به عقب برمی‌گردد و موضوع را از چند سال گذشته و سختگیری‌هایی که در اعطای مجوز به خوانندگان جوان می‌شده، بررسی می‌کند.

این کارشناس می‌گوید: اصولا جلوگیری از فعالیت این خواننده‌ها در گذشته چندان منطقی نبود. ما اکنون با حجم زیادی از صداهایی روبه‌رو هستیم که در دوره‌های مختلف مدیریتی دپو شده بود و حالا باید به‌تدریج آزاد شود. البته این آزادسازی به این معنی نیست که دفتر موسیقی برنامه‌های مشخصی برای این موضوع دارد.

او ادامه می‌دهد: در حقیقت این موضوع به این برمی‌گردد که فشارهای روحی - روانی که از گذشته باقی مانده دولت اعتدال باید به آن پاسخ بدهد. هرچند که من معتقد نیستم همچنان این شیب با سرعت ادامه پیدا کند، اما انجام این کار اجتناب‌ناپذیر است.

مهدوی می‌گوید: همه جوانان باید بتوانند فعالیت کنند و از این مجوز بهره ببرند. این مردم هستند که در نهایت تصمیم می‌گیرند خواننده‌ای را دوست داشته باشند یا نه. حالا این‌که این روند هرج و مرج ایجاد کرده و فضای موسیقی کشور را خراب می‌کند یا نه برمی‌گردد به سیاست‌هایی که باید دولت برای موسیقی داشته باشد.

او ادامه می‌دهد: زمانی که موسیقیدانان سنتی و کلاسیک کنار گذاشته می‌شوند و به آنها توجه نمی‌شود، نمی‌توان شاهد اتفاقات بزرگی در موسیقی کشور بود. به یاد دارم،زنده‌یاد خورشیدفر نقدهایی داشت، اما اهل مصاحبه نبود و حرف‌هایش شنیده نشد. از تعطیل ارکستر سمفونیک و ملی خیلی گلایه داشت.

مهدوی اظهار می‌کند: تا زمانی که برای موسیقیدانان هنرمند واقعی (البته نمی‌گویم موسیقی علمی چون قائل به این نوع موسیقی نیستم و معتقدم اصلا موسیقی علمی وجود ندارد) و به هنرمندانی که در عرصه‌های اصالت‌مدارانه موسیقی جدی کار می‌کنند، بها داده نمی‌شود و مرکزیت و صنف مشخصی ندارند کلاف موسیقی در کشورمان سر در گم‌تر هم خواهد شد.

او در ادامه بیان می‌کند: وقتی بزرگان به حاشیه بروند جوانه‌هایی از جوان‌ها سر بر می‌آورد که می‌خواهند خودشان را معرفی کنند. چه کاری ساده‌تر از موسیقی پاپ که به‌واسطه رشد تکنولوژی کار کردن در آن خیلی راحت شده و با اندک پولی می‌توان به شهرت رسید. متاسفانه می‌بینیم خود دفتر موسیقی هم از برنامه‌هایی که جمعیت انبوهی از آن استقبال می‌کنند، حمایت می‌کند.

مهدوی معتقد است: تقصیر جوان‌ها هم نیست. اگر درست هدایت شوند و مدارس موسیقی ما درست عمل کنند، موسیقی در آموزش و پرورش نهادینه شود و دانشکده‌ها نیازسنجی درست بکنند، خروجی‌های اصیل و تحصیلکرده موسیقی به جای این‌که از کشور بروند، می‌مانند و کار می‌کنند.

این ناشر موسیقی می‌گوید: جوانان با استعدادی هستند که آثارشان را منتشر کرده‌ام و بیش از 200 تا 300 نسخه فروش نرفته است و بعد هم از ایران رفته‌اند. همه جوانانی که موسیقی جدی کار می‌کنند از ایران می‌روند. می‌دانید چرا؟ چون ایمان پیدا کرده‌اند که هیچ یک از متولیان کار جدی موسیقی پیگیرش نیستند و برایش سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. امروز به جای متولیان امر و نخبگان، شرایط موسیقی را مردم تعیین می‌کنند.

او در پایان می‌گوید: قدیم‌تر می‌گفتند متولیان خطوط‌شان را از لاله‌زار می‌گیرند، اما امروز این خط‌دهنده‌ها در کل پایتخت پخش شده‌اند و زمینه‌ساز اقتصاد فلج موسیقی در آینده می‌شوند.

زینب مرتضایی‌فرد‌ /‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها