اهمیت و جایگاه تصویر در آثار تلویزیونی

تصویربرداری خلاقیت می‌خواهد

صدا، بازی و حرکت در کنار تصویر است که معنا پیدا می‌کند. در واقع همه این عناصر وقتی در چارچوب تصویری فاخری و جذاب قرار می‌گیرند، قابل اعتنا می‌شوند. در عصر حاضر و با استفاده از انواع فناوری‌های روز، تصویربرداری و فیلمبرداری هم در سینما و تلویزیون رنگ و لعابی دیگر گرفته است؛ رنگ و لعابی متفاوت که مخاطب را متحیر آنچه می‌بیند، کرده است.
کد خبر: ۷۵۳۰۶۷
تصویربرداری خلاقیت می‌خواهد

در کنار استفاده از فناوری روز، تصویربرداران و فیلمبردارانی هم هستند که در سینما و تلویزیون سبک خاص خود را دارند. برخی دیگر هم اصرار به تعامل و همفکری با کارگردان دارند تا موفقیتشان همسو با درخشش خود اثر باشد. اما در نهایت جمع این شاخصه‌ها و ویژگی‌های متفاوت است که یک فیلمبردار و تصویربردار حرفه‌ای و کاربلد در حوزه سینما و تلویزیون را می‌سازد. البته فیلمبرداری مناسب و مورد پسند که رای مثبت مخاطب را هم داشته باشد بستگی به عوامل دیگری هم دارد؛ نورپردازی و صدابرداری مناسب، دکوپاژ‌های حرفه‌ای و همچنین اصل آخر و مهم تدوین مناسب اثر. تدوین و ادیت راش سکانس‌های مختلف یک فیلم هم به عهده صاحب میز تدوین است؛ کسی که در خلق یک اثر خصوصا حفظ ریتم آن نقش مهمی دارد. پس می‌توان گفت تصویربرداری یک اثر ملزومات خاص خودش را دارد. پرونده این هفته درباره جایگاه تصویربرداری در آثار تلویزیونی است، به همین بهانه سراغ چند فیلمبردار، تدوینگر و کارگردان صاحب سبک رفتیم تا نحوه فیلمبرداری و تصویربرداری و اهمیت آن را در خلق یک اثر از زبان آنها بشنویم.

نقاشی؛ نقطه طلایی دست‌های زرین

علیرضا زرین‌دست یکی از فیلمبرداران مطرح در حوزه سینما و تلویزیون است. کم نیست چهار دهه حضور در سینمای ایران، آن هم با تجربه فراز و نشیب‌های بسیار. زرین‌دست آثار زیادی را در حوزه سینما و تلویزیون در پرونده کاری خود دارد که در این آثار بوضوح سبک کاری او مشخص است. از نوع قاب‌بندی، کمپوزیسیون و نورپردازی‌اش.

او درباره این‌که خودش چگونه تبدیل به یک فیلمبردار شده، می‌گوید: من از کودکی در خانواده‌ای اهل سینما، تئاتر و فرهنگ بزرگ شده‌ام. بسیاری از تئاترها را از پشت صحنه دیده‌ام. چون برادر بزرگ‌ترم، بازیگر تئاتر بود. با او به تئاتر می‌رفتم و نمایش‌ها را می‌دیدم. من در کودکی تحت نظر یکی از بزرگ‌ترین و بهترین نقاش‌های ایران آموزش دیدم و همیشه به نوع ترکیب‌بندی و زوایای مختلف نقاشی دقت می‌کردم. اصلا نقطه طلایی را من از نقاشی شناختم. ساعت‌ها به نقاشی کردن استاد روی بوم نقاشی نگاه می‌کردم. در نتیجه این نگاه کردن‌ها آگاهی‌های بی‌نظیری را در من زنده کرد.

این فیلمبردار باسابقه در ادامه به جایگاه فیلمنامه در استفاده از نوع فیلمبرداری اشاره می‌کند و می‌گوید: فیلمنامه همان قدر مهم است که خود کارگردان اهمیت دارد. چون فیلمنامه باید دارای ویژگی‌هایی باشد که بتواند انگیزه‌ای را در شما به وجود آورد و با هر سکانسی که جلو می‌روید بیشتر به آن اثر احساس تعلق ‌کنید. این مسائل همه به ذات فیلمنامه بازمی‌گردد. کارگردان نیز باید به همان اندازه که من به او انگیزه می‌دهم، بتواند به من انگیزه دهد و پنجره‌های حسی من را باز و بسته و من را ترغیب به انجام دادن اثری ماندگار کند.

زرین‌دست تصریح می‌کند: تلاش من این است که پس از خواندن فیلمنامه ساعت مناسبی را برای فیلمبرداری هر نما پیدا کنم. مثل جهت تابش نور آفتاب نسبت به سوژه که حتما باید در زاویه 45 تا 90 درجه باشد. تمامی اینها باعث می‌شود تا تمرکز تصویربردار برای خلق یک اثر افزایش یابد.

وی درباره ورود دوربین‌های دیجیتال هم می‌گوید: این موضوع را بارها مطرح کرده‌ام که عنوان سینمای دیجیتال عنوان خوبی نیست. می‌توان به شما گفت دیجیتالی فکر کنید؟ یا دیجیتالی نقاشی بکشید؟ یا شعر بگویید؟ دوربین‌های دیجیتال یک دوره فنی است. وقتی این دوره تکنیکی هم بگذرد هنرمندان بازهم به دوران گذشته بازمی‌گردند.

این تصویربردار در توضیح بیشتر این موضوع می‌گوید: یادم می‌آید زمانی که ماهواره‌ها و فیلم‌های وی.اچ.اس وارد بازار شد، یک بحران به وجود آمد. دیگر کسی سینما نمی‌رفت. اما این دوره هم خیلی طول نکشید. تنها دوسال بعد مردم باز هم روی صندلی سینماها نشستند. این خصوصیت انسان است که چیزهای تازه ذهنش را مشغول می‌کند. دوربین‌های دیجیتال هم همین طور است. من معنای سینمای دیجیتال را نمی‌فهمم. مثلا بگوییم که روش فیلمبرداری دیجیتال هم وجود دارد. اما هیچ‌کس دوست ندارد فیلمی را ببیند که شبیه فیلم‌های خانوادگی باشد. به طور حتم و به شکل بارزی قدرت سینما و تلویزیون در مرعوب کردن آن است و اگر آن را از این رسانه‌ها بگیریم دیگر چیزی باقی نمی‌ماند.

زرین‌دست در ادامه می‌گوید: فیلمبرداری صنعتی است که از نکات ریز و پیچیده‌ای تشکیل شده که متاسفانه امروزه با ورود دوربین‌های دیجیتال که تنها به فروش خود توجه دارند در این سیستم دگردیسی را وارد و پای افراد غیرحرفه‌ای را به این عرصه باز کرده است. ارزش‌هایی را که تصویربردار می‌تواند به تصویر اضافه کند همه به اطلاعات و دانشی است که در طول زندگی آن را تجربه و کسب کرده است. به عقیده من رنگ، نور، نقاشی و حتی نگاه کردن فرد روی تصویربرداری‌اش تاثیر دارد.

با دوربین به دل ماجرا می‌روم

سیروس مقدم، کارگردان سه‌گانه «پایتخت» که او نیز سبک خاص فیلمبرداری‌اش زبانزد خاص و عام شده در این خصوص می‌گوید: دنیا، سینما و تلویزیون رو به پیشرفت است و روش‌های کلاسیک و قدیمی مثل همه رشته‌های هنری در تکامل است. دنیای تصویر باید خود را از طبیعت‌گرایی محض به واقعیت‌گرایی بکشاند تا بتواند واقعیت درون را نشان بدهد. وقتی می‌خواهیم واقعیت‌ها را به تصویر بکشیم، نمی‌توانیم متحرک نباشیم. باید دوربین به دل ماجرا قدم گذارد تا بتواند خنده، گریه و حتی تنفس را بدرستی به تصویر بکشد.

مقدم درباره شیوه تصویربرداری آثار خود هم می‌گوید: شیوه تصویربرداری من در آثارم سبکی است که داستان را از بیرون و درون ماجرا برای مخاطب به تصویر می‌کشد. این داستان‌ها به این شکل تصویری برای مخاطبان بشدت قابل درک و باور است.

او درخصوص رابطه نوع فیلمبرداری یا تصویربرداری با روحیات ایرانی‌ها هم تصریح می‌کند: اساس و ابزارکار صنعت سینما و تلویزیون، ایرانی نیست و این ابزار و امکانات از خارج از ایران می‌آید و ما مخترع آن نیستیم. این محوریت داستان است که روحیات ایرانی بودن را در کار ایجاد می‌کند. عواطف و احساسات در تمامی کشورها عمومیت دارد و این مسائل و مشکلات موجود است که روحیات ایرانی بودن را شکل می‌دهد.

کارگردان مجموعه‌های پایتخت درباره روش‌های تصویربرداری آثارش می‌گوید: باید بپذیریم که روش ساخت هر کارگردان با کارگردان دیگر متفاوت است و این تفاوت‌هاست که باعث خاص بودن کار می‌شود. این روش‌ها به مرور اتفاق می‌افتد و نمی‌توان گفت تنها ابداع شخص است. مردم هم به مرور زمان از دیدن فیلم و سریال‌هایی که به شیوه 30 سال پیش تولید می‌شود، خسته شده‌اند. دیگر وقت آن رسیده است که خودمان را به روز کنیم. تنوع در نوع تصویربرداری احساس خوبی را درون مخاطب ایجاد می‌کند. سریال‌های موفق را ببینید، تمام اشیا در آن دارای اهمیت و ارزش هستند. رشته تحصیلی من نقاشی بوده و در نقاشی تمام اشیا دارای ارزش هستند. به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم این اصل مهم را به‌گونه‌ای در ساخت آثارم رعایت کنم و همین شد سبک سیروس مقدم.

نحوه تصویربرداری «اغماء» بدعت بود

کارگردان مجموعه تلویزیونی «اغماء» درباره استفاده از بدعت خود در تصویربرداری می‌گوید: کلید اصلی این ماجرا با ساخت مجموعه «اغما» شکل گرفت. دکوپاژ، نور، تصویر، لنز دوربین و میزانسن‌ها پخته‌تر شد و به نوعی امضای کاری سیروس مقدم در قاب تلویزیون. او ادامه می‌دهد: من اعتقادی به کپی ندارم. اما معتقدم هنر و اندیشه چیزی است که در تمام دنیا عمومیت دارد و ما قادریم از دستاوردهای دنیا بهترین استفاده و بهره‌برداری را کنیم و آموزه‌های خود را به‌روز کنیم. مقدم در ادامه به نورپردازی در سریال‌ها هم اشاره می‌کند و می‌گوید: نورپردازی هویت بخشیدن به زندگی است و اگر این نور به شکلی درست و قطره‌ای اتفاق بیفتد، اهمیت و ارزش همه چیز را به تصویر می‌کشد. با نورپردازی می‌توان فضایی شاد یا دلهره‌آور ایجاد کرد و حتی اهمیت داشتن برخی چیزها را از بین برد و اینها همه لازمه یک روان‌شناسی درست از محیط اطراف است.

قصه‌محوری از روحیات ایرانیان است

فرشاد گل‌سفیدی تصویربردار بسیاری از آثار تلویزیونی هم در این‌باره می‌گوید: حرفه فیلمبرداری نیازمند پنج‌ویژگی از قبیل سرعت، اخلاق حرفه‌ای، نورپردازی، حرکت دوربین و قاب‌بندی است. فیلمبردار نسبت به قابی که می‌بندد باید حس خوبی داشته باشد و به نوعی با آن ارتباط برقرار کند تا تصویر برای مخاطبان قابل درک و نسبت به آن دارای احساس شود. وی می‌افزاید: من تصویربردار باتکنیکی هستم؛ اما چند سالی است که شیوه‌ام را تغییر دادم و به سبک ایرانی فیلمبرداری می‌کنم. چون مردم ایران قصه‌محور هستند و بیشتر بازی بازیگران و محوریت داستان برایشان مهم است و فضای کار نیازمند فیلمبرداری غیرتکنیکال است.

گل‌سفیدی درباره نورپردازی که اساس کار تصویربرداری است نیز می‌گوید: نور‌پرداز عضوی از گروه فیلمبرداری است و کارش را در هماهنگی با مدیر تصویربرداری یا تصویربردار انجام می‌دهد. او پس از طراحی نماها از سوی کارگردان و روشن شدن جزئیات و فضای هر سکانس یا نما، در‌ جهت اهداف کارگردان و با هماهنگی و نظر مدیر تصویربرداری نور مناسب را به صحنه می‌تاباند. طبیعی است یک نورپرداز باید درباره تاثیر حسی نور، شدت و زوایای تابشی نور و ابزار نورپردازی اطلاعات کافی داشته باشد. او با اشاره به دشواری‌های کار می‌گوید: استفاده از پروژکتورهایی که به برق متصل می‌شود و برخی از آنها به اندازه کافی ایمن نیست از سختی‌های کار نورپردازان است. همچنین گاهی برای تاباندن نور از زاویه مورد نظر کارگردان لازم است پروژکتورها در جایی قرار گیرد که قرار گرفتن و نصب پروژکتور در آنجا ساده نیست. البته در اغلب گروه‌های تولید، نورپرداز یا طراح نور دستیارانی دارند که این کارهای اجرایی دشوار را به آنها می‌سپارند. درنهایت قاب دوربین براساس محوریت قصه و نورپردازی بسته می‌شود و نحوه نورپردازی می‌تواند تاثیر بسزایی بر جذب مخاطب داشته باشد. این یکی از مهم‌ترین کارهایی است که فیلمبردار باید به آن اشراف کامل داشته باشد.

او در ادامه به ویژگی کار تصویربرداری اشاره می‌کند و می‌گوید: من با دوربین روی دست زندگی می‌کنم و معتقدم این مساله به باور بیننده و انتقال حس سکانس‌ها به مخاطب کمک ویژه‌ای می‌کند. دوربین روی دست، چشم سوم میان من و مخاطب است که در انتقال حس بی‌نظیر عمل می‌کند. این روش از کار به هیچ عنوان مرا خسته نکرد؛ البته گاهی به لحاظ جسمی احساس خستگی داشتم؛ اما خوشبختانه کار با سیروس مقدم خستگی را از تن همه ما بیرون می‌آورد و هدایت به جایش، همه را در مسیر درست قرار می‌داد.

گل‌سفیدی به یکی از صحنه‌هایی مجموعه تلویزیونی «پایتخت 2» که با این روش حس را بخوبی به مخاطب منتقل کرده اشاره می‌کند و می‌گوید: در صحنه‌ای از این سریال که نزدیک بود «بابا پنجعلی» از دره پرت شود، دوربین روی دست بود که توانست حس پرتاب و استرس را بخوبی به مخاطب منتقل کند.

تاثیر متقابل عوامل سریال

تدوینگر، آخرین روایتگر داستان برای فیلم یا مجموعه تلویزیونی است و می‌توان گفت تدوین، کارگردانی اثر برای بار دوم است و این هنر می‌تواند حیطه‌ جدیدی را در برابر قدرت انتخاب کارگردان بگشاید که البته نقش بسیار مهمی در دیده شدن سبک فیلمبردار هم دارد. یکی از تدوینگرانی که سال‌ها در این حوزه فعالیت کرده هایده صفی‌یاری است که تاکنون چهار سیمرغ بلورین جشنواره فجر را برای آثاری چون «آژانس شیشه‌ای»،‌ «روبان قرمز»، «چهارشنبه‌سوری» و «نارنجی‌پوش» دریافت کرده است. او درخصوص کار تدوین می‌گوید: یک تدوین درست و مناسب در موفقیت و دیده شدن یک فیلم نقش مهمی دارد و معماری فیلمنامه را با چیدمان درست به کمک فیلمبرداری و کارگردانی کامل می‌کند. اما یک تدوین بد باعث می‌شود مخاطب ارتباطی با فیلم برقرار نکند. من تلاش می‌کنم در تدوین به‌گونه‌ای عمل کنم که مفاهیم مورد نظر کارگردان به مخاطب به‌درستی منتقل شود.این تدوینگر موفق سینمایی می‌گوید: شناخت یک تدوینگر از هنرهای دیگر باعث می‌شود تدوین یک کار برای مخاطب قابل لمس‌تر شود. این‌که کسی از نوع تدوین کار این تشخیص را بدهد که من آن اثر را تدوین کردم، خوشحال نمی‌شوم. چون هر کاری مونتاژ خاص خود را می‌طلبد. تدوین کارهای سینمایی و تلویزیونی نباید با یک دیگر تفاوت داشته باشد. متاسفانه به غلط این باور جا افتاده که ریتم فیلم‌های تلویزیونی باید کندتر باشد. اتفاقا تدوین این فیلم‌ها با توجه به گستردگی مخاطبان تلویزیون باید بسیار حرفه‌ای و مطابق با استانداردهای سینمایی باشد.

او درباره عوامل موفقیت یک اثر می‌گوید: باید گفت تمام عوامل موجود مثل فیلمبرداری، صدا، گریم و طراحی صحنه در شکل‌گیری یک فیلم خوب نقش دارند و کار هر عامل بر دیگری تاثیر می‌گذارد. اما من کپی کردن در کار را قبول ندارم و همیشه از این کار پرهیز کرده ام. ترجیح می‌دهم کاری را انجام دهم که مختص خودم باشد.

انتخاب آگاهانه سرنوشت فیلم را رقم می‌زند

احمد احمدی، فیلمبردار خوش‌قریحه کشورمان که آثاری چون «مسیر انحرافی» و «پسرها سرباز به دنیا نمی‌آیند» را در پرونده کاری خود دارد،

در مورد انتخاب فیلمبردار در کارها می‌گوید: یک کار موفق نیازمند انتخاب آگاهانه یک تصویربردار مجرب است تا یک اثر به سمت نامناسبی گرایش پیدا نکند. اما امروزه متاسفانه تهیه‌کنندگان به دلیل ارزان‌سازی کارها از تصویربرداران خوبی استفاده نمی‌کنند و این باعث کاهش کیفیت و ریزش مخاطبان می‌شود، چون تصویربرداری مقوله‌ای بسیار حساس و نیازمند نگاه ظریف و دقیق است. او می‌افزاید: جنس کارها نوع تصویربرداری را مشخص می‌کند و یک تصویربردار باید بخوبی روی محوریت داستان اشراف کامل داشته باشد تا بتواند تصویر قابل فهمی را برای مخاطبان به تصویر بکشد. باید بدانیم فرم در خدمت محتوا نیست و مسیر هر کدام کجاست. احمدی در ادامه صحبت‌هایش خاطرنشان می‌کند: حضور در بازار جهانی فیلم، آشنایی با فناوری‌های روز بخصوص در زمینه دیجیتال، مباحثه با فیلمسازان، دیدن آثار برجسته فیلمبرداران شرکت‌کننده در جشنواره‌ها و بحث و بررسی پیرامون آثار آنها، مرا وارد حیطه دیگری از شناخت مقوله هنر کرد و حال بانگاه وسیع‌تری به فعالیت‌های پیرامونم درعرصه سینما و تلویزیون می‌اندیشم.

احمدی با اشاره به نگاه تخصصی داشتن در ساخت آثار تلویزیونی می‌گوید: به لحاظ حرفه‌ای نوع فیلمبرداری در سینما و تلویزیون نباید تفاوتی باهم داشته باشد و همان طور که نگاه تخصصی به سینما می‌شود باید به تلویزیون هم همین نگاه را داشته باشیم. چون ارزان‌سازی‌ها باعث پس زدن مخاطبان می‌شود. وی می‌گوید: فیلمبرداری به نوعی یک نت موسیقی است و اگر تمام عوامل کار، کوک نباشند اثر خوبی شکل نخواهد گرفت. فیلمبرداری نیازمند نورپردازی خوب و البته نگاه درست و روان‌شناختی فیلمبرداراز نورمحیط است.

این فیلمبردار ادامه می‌دهد: امضای کاری در کار مهم است. چون با ارائه کار می‌توان این شناخت را به کارگردانان داد تا بتوانند تصویربرداران را با شناخت درست نسبت به محوریت کار انتخاب کنند.

فیلمبرداری با تصویربرداری فرق دارد

مرتضی غفوری یکی از بهترین‌های سینما و تلویزیون است که تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «ستایش» را برعهده داشته و آثار دیگری چون «چند متر مکعب عشق»، «انتهای خیابان هشتم»، «بی‌تابی بیتا»، «من مادر هستم» و... را در پرونده کاری خود دارد. وی درباره تصویربرداری می‌گوید: فیلمبرداری و تصویربرداری دو مقوله جدا از هم است، همان طور که فیلم تلویزیونی با فیلم سینمایی فرق دارد. به دلیل استفاده کردن نگاتیو در فیلم یا سریال به کسی که پشت دوربین هست فیلمبردار و کسی که پشت دوربین دیجیتال هست اصطلاحاً تصویربردار گفته می‌شود. اگر به یک مدیر فیلمبرداری بگویید تصویربردار قطعا دلخور می‌شود. چون حساسیت فیلمبرداری آن هم برای سینما از مدیوم تلویزیون بسیار پیچیده‌تر و حساس‌تر است. چون در پرده عریض سینما به علت بزرگی حجم تصویر کوچک‌ترین اشتباهی چه در نورپردازی و چه در حرکت دوربین و اصلاح کادر دیده می‌شود. اما در تلویزیون، این طور نیست. در سینما تمام جزئیات دیده می‌شود. کار بازیگر، گریم، طراحی صحنه و... سخت‌تر از تلویزیون است.

نورپردازی شناسنامه کار است

غفوری با تاکید بر جایگاه نورپردازی در گرفتن تصاویر مطلوب می‌گوید: نور به فیلم و سریال شخصیت می‌دهد. با نورپردازی درست، لحن کار عوض می‌شود. هر کاری نورپردازی خاص خودش را می‌طلبد. او درباره در نظر گرفتن روحیات مخاطب ایرانی در گرفتن تصاویر نیز می‌گوید: روحیات ایرانی بودن به حس و حال صحنه بیشتر مربوط است تا تصویربردار. تصویربردار تلویزیون باید ممیزی‌های سازمان را بداند و از آنها در کادربندی خود استفاده نکند. ضمن این‌که ریتم یک اثر، تقریبا به همه عوامل بستگی دارد؛ کارگردانی، تدوین، بازیگران و فیلمبرداری. در فیلم «انتهای خیابان هشتم» می‌خواستیم به بیننده اضطراب و استرس وارد کنیم تا بیشتر درگیر فیلم شود. با علیرضا امینی، کارگردان فیلم به این نتیجه رسیدیم که بهترین کار لرزش دوربین روی دست است. فیلم به شیوه دوربین روی دست ساخته شد و در بعضی از صحنه‌ها لرزش دوربین به عمد اغراق‌آمیزتر بود. در فیلمی دیگر برای حس تنهایی پرسوناژ فیلم، پلان‌های طولانی و بدون حرکت فیلمبرداری می‌کردیم. حرکت دوربین به ریتم فیلم بستگی دارد. فیلمنامه و کارگردان این ریتم را به کمک فیلمبردار می‌سازند.

تکرار باعث امضای کاری می‌شود

غفوری درباره امضای کاری فیلمبرداران و تصویربرداران روی کار هم می‌گوید: وقتی فیلمبردار دچار تکرار کار خود در فیلم‌های گوناگون می‌شود این ماجرا پدید می‌آید. مثلا اگر فیلمی را دیدید که نورهای خاص و شب‌های آبی رنگ دارد کار فلان فیلمبردار است یا اگر حرکت و زوایای غیرمنطقی، دوربین داخل کشوی میز، دوربین داخل ماشین لباسشویی و... در یک سریال دیدید حتما کار فلان تصویربردار است. اما من شخصا با این مقوله موافق نیستم. من معتقدم لحن هر فیلم با فیلم دیگر فرق می‌کند. در یک فیلم تلخ نمی‌شود نورپردازی خوش‌رنگ و شیک انجام داد و برعکس. غفوری ادامه می‌دهد: در سینمای حرفه‌ای دنیا، بعد از فیلمبرداری، کارهای اصلاح رنگ توسط متخصص این حرفه، با استفاده از سیستم و نرم‌افزارهای پیشرفته انجام می‌شود. اما در کشور ما به دلیل گران‌قیمت بودن وسایل مربوطه، متاسفانه در این بخش که مهم‌ترین قسمت فیلم است، خیلی مجهز نیستیم، دوربین‌های جدید با فرمت RAW فیلمبرداری می‌کنند. در این فرمت باید حتما فیلم اتالوناژ شود تا به نتیجه دلخواه برسیم. دفاتری که این خدمات را به ما ارائه می‌دهند همه خصوصی هستند و با هزینه شخصی این سیستم را با تمام کم و کاستی‌هایش راه انداختند. این کار و این هزینه‌ها باید از طرف دولت صورت بگیرد.

منا شمسایی / (ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها