برخی از این مکانها به اعتقاد بومیهای منطقه به تسخیر ارواح درآمدهاند و ارواح مراقب آنجا هستند.
جاده مرگ
شاید شما هم از آن دسته افرادی هستید که به داستانهای ماوراءالطبیعه علاقهمندید و موضوعاتی از این قبیل شما را مجذوب میکند، اما باید گفت که شما اینبار با یک داستان واقعی روبهرو هستید و با گذر از این جاده، حکم مرگ خود را امضا کردهاید.
تیمپه، نام جادهای منحوس و نفرینشده در شهر پنانگ مالزی است که طی سالها حوادث و اتفاقات شوم بیشماری در آن رخ داده است.
نکته عجیب این جاده اسرارآمیز آن است که بیشتر حوادث ناگوار، شبهنگام و در تاریکی و سکوت وحشتآور این جاده رخ میدهد.
اغلب قربانیان نیز همراه وسیله نقلیه خود به دره عمیقی پرتاب شده و به کام مرگ کشیده شدهاند، بههمین دلیل بومیان آن منطقه، شب از این جاده گذر نمیکنند و این موضوع را به مسافران نیز گوشزد میکنند.
براساس اظهارات بومیان قدیمی این منطقه، سالها پیش تصادفی هولناک و مرگبار در این جاده رخ داده که در آن، زنی جوان در دم کشته شد. گویا روح بیقرار این زن در تاریکی شب بهطور ناگهانی مقابل رانندگان ظاهر شده و باعث مرگ آنها میشود.
قصر روحزده ادینبورگ
این قصر از زمان ساختهشدنش در اوایل قرن 12، بهعنوان قلعه ارتش اسکاتلندیها، شاهد وقایع بسیاری از جمله حملات پیدرپی، اعدامها و حتی اشغالشدن توسط انگلیسیها نیز بوده است.
از مهمترین دلایلی که هیچکس حاضر نیست شب آنجا بماند رویارویی با ارواح ساکن قصر، مرگها و ناپدیدشدن اسرارآمیز افرادی است که شبهنگام آنجا بودهاند.
سال 2001، بزرگترین تحقیقات ماوراءالطبیعه تاریخ، در قصر ادینبورگ انجام گرفت. در این بررسی تیمی بزرگ متشکل از 9 محقق و بیش از 200 عضو عمومی دیگر وجببهوجب قصر را برای یافتن علائم حضور ارواح کاوش کردند البته این موضوع که کدام قسمت قصر روحزده است و کدام قسمتها نه هیچگاه به اطلاع عموم نرسید، اما 51 درصد از افرادی که قسمتهای روحزده قصر را بررسی کرده بودند از تجربیات ماوراءالطبیعه خود در آن محل گزارش میدادند. طبق این گزارشها دیدن شمایل سایهوار، افت ناگهانی دما و احساس کشیدهشدن لباس از پشت سر همگی از تجربیاتی است که در قصر ادینبورگ به دست آمده است.
روح سرگردان رزهال
عمارت اسرارآمیز رزهال که سال 1770، در بالای تپههای منتهی به دریا ساخته شده، یکی از مهمترین جاذبههای توریستی کشور جامائیکا محسوب میشود.
داستان این عمارت از این قرار است که سال 1746، مردی انگلیسی به نام هنری فانینگ که دلبسته دختری به نام رزا پالمر شده بود، برای ازدواج با وی اقدام به خرید 290 هکتار زمین برای ساخت خانه و زندگی در کنار معشوقش کرد، اما متاسفانه ازدواج این زوج دیری نپایید و هنری چندماه پس از ازدواج درگذشت.
رزا سه سال پس از مرگ همسرش بار دیگر سال 1750، ازدواج کرد و با همراهی همسر دومش و صرف هزینههای فراوان عمارت زیبایی را در زمینی که هنری برای او خریده بود، ساخت.
همسرش نیز به افتخار وی نام عمارت را رزهال نهاد، اما گویا خوشبختی باز هم برای رزا دوامی نداشت و دوسال بعد، درست پس از تکمیل عمارت، همسر دوم او نیز درگذشت. وی پس از این اتفاق دوبار دیگر تجدیدفراش کرد که خوشبختانه در ازدواج آخر خود طعم خوشبختی را چشید.
سالها بعد، پس از مرگ رزا و همسرش، عمارت به فرزند آنها «جان پالمر» رسید. جان پس از به ارث بردن عمارت سال 1820، با دختری بهنام آنی ازدواج کرد. او زنی زیبا با قلبی سیاه بود که از اطرافیانش برای پیشبرد مقاصد خود استفاده میکرد.
در آن زمان بردهداری در آمریکا رواج داشت و گفته شده است این زن تا پای مرگ از بردهها کار میکشید و گاه بردهها به بدترین شکل به دستور آنی کشته میشدند و اجسادشان در سردابهای تاریک و نمور عمارت دفن میشد.
آنی پالمر پس از مرگ شوهرش تمام املاک او را تصرف کرد و به آزار و اذیت بردهها ادامه داد تا اینکه بالاخره یکی از بردهها با به قتل رساندن او به زندگی سیاهش پایان داد. گفته میشود که از آن پس روح آنی پالمر در عمارت سرگردان شد و افراد زیادی نیز طی سالها با او روبهرو شده و شاهد عذاب کشیدن و سرگردانی روح وی بودهاند.
رقص عروس مرده در هتل بنف اسپرینگز
هتل بنف اسپرینگز یکی از زیباترین و جذابترین هتلهای کاناداست که با ظرافت تمام سال 1888 در میان کوهستان راکی ساخته شده است. قرارگرفتن این هتل باستانی در دل جنگلهای انبوه و قلب کوهستان و همچنین رخدادن اتفاقات اسرارآمیز، آنجا را به یکی از جذابترین مقصدهای بازدیدکنندگان ماجراجو و شجاع تبدیل کرده است.
گفته میشود که بارها مسافران این هتل هنگام شب ارواح سرگردانی را در نقاط مختلف هتل دیدهاند.
یکی از معروفترین روایاتی که درباره این هتل نقل میشود روح سرگردان زنی در لباس عروسی است که مسافران بارها شاهد رقص و چرخیدن وی در راهپلهها و سالن رقص هتل بودهاند.
درباره روح این عروس گفته میشود که سالها پیش در دهه 1920، جشن عروسی بسیار باشکوهی در این هتل برگزار شده بود، اما متاسفانه این جشن پایان خوشی نداشته و گویا لباس عروس نگونبخت هنگام پایینآمدن از پلهها به یکی از شمعهای روشن روی پلهها گیر کرده و آتش میگیرد.
عروس شوربخت با دیدن این صحنه وحشت کرده، تعادل خود را از دست داده و از بالای پلهها به پایین پرتاب میشود و جان خود را از دست میدهد.
روح دیگری که در این هتل توسط مسافران مشاهده شده، مربوط به یکی از کارمندان سابق این هتل به نام سم مککالی است که بهعنوان پیشخدمت مشغول به کار بوده و سال 1967، از کار بازنشسته شده است.
براساس گفتهها وی پس از بازنشستگی به همکاران خود گفته که دوباره به هتل بازخواهد گشت، اما گویا اجل مهلتش نداده و چندی بعد جان خود را از دست داده است. از زمان مرگ وی تا کنون بارها گزارش شده که مسافران هتل هنگامی که پشت در اتاق ماندهاند یا به مشکلی برخوردهاند مردی متشخص با یونیفرمی قدیمی به کمک آنها آمده و پس از حلکردن مشکلشان ناپدید شده است.
جزیره عروسکها
جزیره عروسکها برخلاف نام دوست داشتنیاش، بهعنوان یکی از مخوفترین جزیرههای جهان شناخته شده است. این جزیره در یکی از مناطق مکزیک توسط پیرمردی به نام دنژولیان سانتانا بررا ساخته شده است.
این پیرمرد 50 سال از عمر خویش را صرف حلقآویز کردن زشتترین عروسکهای جهان به درختان جزیرهاش کرده است.
درباره انگیره کار این پیرمرد گفته میشود که سالها پیش دختربچهای در کانال نزدیک منزل او غرق شد و ژولیان موفق به نجات وی نشده است. از آن زمان به بعد ژولیان برای خشنودی روح دخترک دست به ساخت جزیرهای با عروسکهای مرده زده است.
نکته اسرارآمیز این جزیره این است که سال 2001، جسد ژولیان توسط برادرزادهاش شناور در همان کانالی پیدا شد که مدتها قبل پیکر بیجان دختربچه را از آن بیرون آورده بودند.
با تمام اینها گرچه تماشای این جزیره خوفانگیز لذتی برای بازدیدکنندگان ندارد و بیشتر باعث وحشت آنها میشود باز هم همهساله توریستهای ماجراجوی بسیاری برای کشف حقایق و رویارویی با حوادث عجیب این جزیره، به آن پا میگذارند.
ندامتگاه ایالت شرقی فیلادلفیا
ندامتگاه ایالت شرقی سال 1829، همراه برجهای مراقبت پر ابهت، برای نگهداری مجرمان فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا ساخته شد.
این ندامتگاه قلعهمانند اولین زندان مخوف مجهز به سلولهای انفرادی است. زندانیان در این ندامتگاه به تنهایی زندگی میکردند، به تنهایی غذا میخوردند و حتی در مواقع هواخوری نیز در حیاطهای انفرادی استراحت میکردند.
زمانیکه یک زندانی قصد ترک سلولش را داشت، زندانبان سر او را با کلاهی میپوشاند تا کسی یا جایی را نبیند و همچنان در انفرادی بماند. این ندامتگاه امروز تبدیل به موزهای برای علاقهمندان و پایگاهی روحزده برای گردهماییهای جشن هالووین شده است.
از اتفاقات عجیب گزارش شده توسط بازدیدکنندگان ندامتگاه میتوان به ردپاهای بجامانده در حیاطها، شنیدن صدای قدمزدن در سلولها، سروصداهای وهمانگیز و پیچیدن صدای ضجههای دلخراش در سالنها و راهروهای تاریک اشاره کرد.
مترجم: دینا فراهانی - (ضمیمه تپش روزنامه جام جم)
منابع:دیلی میل
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: