نشست خبری شهرداد روحانی در تهران برگزار شد

نگفتم یانی بی سواد است

نمی‌توان حاشیه‌ها را نادیده گرفت. هر جا متن، بستر و خاستگاهی برای بودن هست، حاشیه‌ها هم هستند. اما این‌که حاشیه‌ها چه کنند و تا کجا پیش بروند دست ماست. هر کس در زندگی، کار و دیگر عرصه‌های مربوط به خود می‌تواند حاشیه‌های فراوانی ایجاد یا روش دیگری را انتخاب کند و ترجیح دهد حواشی را کم و کمتر کرده و بیشتر در متن زندگی کند.
کد خبر: ۷۵۲۲۰۳
حاشیه‌ها، ساز مخالف می‌زنند

شاید زندگی در مسیر حاشیه‌ها و گسترش آنها برای بعضی‌ها جذاب باشد، شاید بخواهند حاشیه‌ها را بازی کنند و اتفاقات مختلفی را رقم بزنند، اما هر جا که کند حاشیه‌ها با آنها دست به گریبان می‌شوند و متنی برایشان باقی نمی‌گذارند.

این ماجرا حکایت این روزهای موسیقی ماست. برخی آن‌قدر موسیقی را درگیر حاشیه کرده‌اند که متنی برایش باقی نگذاشته‌اند. آن‌قدر حاشیه بر سر نت‌ها ریخته‌اند که می‌توان صدای نفس‌نفس زدن موسیقی را شنید. نه این‌که بگوییم تا پیش از این حاشیه نداشته، اما حالا حاشیه‌ها بالا گرفته‌اند. متن‌ها را یکی یکی پشت سر می‌گذارند و اتفاقاتی را رقم می‌زنند که خوب نیست. آن‌قدر که بر متن غلبه کرده‌اند و مردم موزیسین‌ها را درگیر ماجراهای تازه‌ای کرده‌اند. ماجراهایی که نه در شأن موزیسین‌هاست، نه در شأن مردم و نه در شأن هنر والای موسیقی.

پسری که به پدر شباهت ندارد!

هفته‌ای که گذشت موسیقی ما حاشیه‌های فراوانی داشت. ماجراهای حافظ ناظری، صحبت‌های ارسلان کامکار درباره اجرای یانی در ایران، پچ‌پچ‌ها درباره ممنوع‌الفعالیت شدن خواننده‌های پاپ و خبرهای ریز و درشت دیگری که هر کدام می‌تواند موسیقی را درگیر حاشیه‌ها کند.

حافظ ناظری پس از انتشار آلبوم موسیقی «بعد هفتم» با انتقاداتی از سوی اهالی موسیقی روبه‌رو شد. فرزند استاد بزرگ و پیشکسوت موسیقی ایران، انتقادات را برنتافت و حرمت سابقه موسیقایی هوشنگ کامکار را به‌عنوان یکی از منتقدانش نگه نداشت که هیچ، بلکه جوابیه‌ای تند خطاب به ایشان نوشت. کامکار اثر حافظ ناظری را با احترام به پدرش تقلید صرف و فاقد خلاقیت خوانده بود. هر چند کامکار پس از انتشار جوابیه تند و تیز حافظ سکوت کرد، اما اهالی موسیقی از جمله حسین علیزاده نسبت به رفتار او واکنش نشان دادند بر حفظ حرمت بزرگان موسیقی ایرانی تاکید کردند. علیزاده خود از جمله کسانی بود که از همایون شجریان انتقاد کرد. شاید تصور می‌کرد حافظ هم باید مانند همایون شأن جایگاه بزرگان را نگه دارد و انتقادات آنان را بشنود و به‌کار ببندد.

اما حافظ ناظری ماجرا را همین جا پایان نداد. او باز هم ادامه داد و اوایل آبان ماه خبرهای دیگری هم درباره آلبومش منتشر کرد. این آهنگساز جوان اعلام کرد آلبوم «بعد یازدهم» که در خارج از ایران با نام «ناگفته» (Untold) انتشار یافته، در مرحله اول رأی‌گیری جوایز گرمی کاندید دریافت این جایزه شده است.

به گفته او ، در مرحله اول از سه مرحله دریافت جایزه گرمی در آمریکا آلبومش به‌عنوان تنها اثر از خاورمیانه و برای اولین بار در شش شاخه بهترین آهنگسازی موسیقی کلاسیک جهان، بهترین اثر فرافرهنگی موسیقی کلاسیک جهان، آلبوم سال موسیقی جهان، هنرمند سال موسیقی جهان، بهترین تهیه کننده موسیقی جهان، بهترین صدابرداری آثار موسیقی کلاسیک جهان، نامزد دریافت این جایزه معتبر جهانی شده است.

وقتی نام کاندیداهای دریافت جایزه گرمی اعلام شد، نام حافظ ناظری و آلبومش در آن نبود، اما او باز هم ادامه داد و روز پانزدهم آذر پس از اعلام نامزدهای پنجاه و هفتمین دوره جایزه موسیقی گرمی، روی صفحه‌اش در یکی از شبکه‌های اجتماعی از قول او نوشته شد: «امروز یک احساسی درونم مُرد. تا اونجا که به موسیقی و رأی هنرمندان مربوط بود با افتخار و بالاترین تعداد در هفت شاخه یکه تاز بودیم، ولی اونجایی که سیاست وسط آمد همه رو به‌عنوان یک ایرانی باختیم. واقعا متأسفم و بسیار بسیار شرمنده این همه عشق، محبت و اعتقاد شما عزیزانم شدم.»

جالب اینجاست که او باز هم کوتاه نیامده و تاکید کرده که در هفت شاخه یکه‌تاز بوده است! حافظ در این مرحله هم بازی را ادامه داد و یک مرحله دیگر هم پیش رفت. او با انتشار عکسی اعلام کرد که نشان لیاقت را از دانشگاه هاروارد آمریکا دریافت کرده و پدرش هم او را در این مراسم همراهی می‌کرده است.

طی پیگیری‌های انجام شده، مشخص شد دانشگاه هاروارد نشانی تحت عنوان «نشان لیاقت» ندارد. فارغ‌التحصیلان ایرانی هاروارد دقایقی پس از انتشار این متن ناظری فاش کردند این مراسم یک جلسه کوتاه برای دیدار آنها با شهرام ناظری بوده که حافظ هم در آن حضور داشته و مربوط به سال 2005 است و نه دیروز یا هفته گذشته!

حافظ ناظری می‌توانست مثل هر جوان دیگری اثرش را منتشر کند. مثل هر جوان دیگری به تلاش برای بهبود آثارش ادامه دهد و به جای شانتاژهای خبری نادرستی که فقط اعتماد مردم کشورش را از او سلب می‌کند به فعالیت ادامه دهد، اما راه‌های دیگری را انتخاب کرد و سر از بیراهه درآورد.

حاشیه‌ها گویی قرار بود گرد خانواده‌های مطرح موسیقی کشورمان بگردند. این بود که ارسلان کامکار هم اظهارنظر جالبی درباره یانی داشت؛ اظهار نظری که با مخالفت بسیاری روبه‌رو شد. او درباره سفر یانی به ایران گفت: «باز هم گلی به جمال کریس دی برگ و کیتارو. به نظر من یانی یک چهره کاملا بی‌سواد و عوام‌فریب است.»

او ادامه داد: «بزرگ‌ترین اتفاق زندگی هنری یانی کنسرت آکروپلیس بود که در‌‌ همان موقع هم معتقد بودم نگارنده چنین ملودی‌هایی بی‌سواد‌تر از آن است که بتواند چنین تنظیماتی انجام دهد. با شنیدن آن قطعات بلافاصله متوجه شدم تمامی این اتفاقات توسط هنرمند با کفایت شهرداد روحانی انجام شده است. پس از مراجعت شهرداد به ایران او نیز به این امر اعتراف کرد که تنظیمات کنسرت آکروپلیس توسط او انجام شده است. استفاده از واژه بی‌سواد برای یانی عقیده شخصی من نیست. این کلمه را شهرداد روحانی برای یانی استفاده کرد.»

این اتفاق چند نکته درون خود دارد. نخست این‌که ما مدام از راه‌هایی برای جهانی شدن موسیقی حرف می‌زنیم، اما کوچک‌ترین رفت و آمدها برای قدم نهادن در این مسیر را تحمل نمی‌کنیم و به کسی که شاید قرار است مهمان کشورمان شود این‌گونه می‌تازیم. آقای کامکار توقع دارند چه کسی به ایران بیاید؟ و چه کسی را قبول دارند؟ آیا ایشان از شهرداد روحانی به‌عنوان یک هنرمند مطرح ایران در جهان کسب اجازه کرده‌اند که چنین بی‌پروا نقل قول می‌کنند؟ و این‌که چرا این روزها ما برای اعتبار دادن به خودمان بر سر دیگران می‌کوبیم؟ آیا این برخورد واقعا در شان هنرمندان ایرانی است؟

هنرمندان تا به حال همه از یکدیگر ایراد می‌گرفتند، اما حالا شرایط حادتر شده و همین که احساس کرده‌ایم قرار است از دیگر کشورها هم مهمانانی داشته باشیم از آنها صریح و بی‌پرده و بدون مطرح کردن هیچ‌گونه استدلال علمی ایراد می‌گیریم!

از کنسرت‌ها خبری نیست

در کنار همه این حاشیه‌ها، زمزمه‌هایی هم درباره ممنوع‌ شدن فعالیت برخی خواننده‌های پاپ شنیده ‌شد. گفته شده آنها با یک سایت خارج از ایران همکاری داشته و نماآهنگ‌هایشان را از طریق آن شبکه پخش می‌کرده‌اند. این سایت هم در مقابل، حق برگزاری کنسرت‌های خارج از کشور آنها را گرفته است. اعلام دیرهنگام کنسرت‌های بعد از ماه نیز به این حاشیه دامن زد و حرف و حدیث‌های فراوانی ایجاد کرد.

اگر فعالیت با رسانه خارجی برای خوانندگانی که آثارشان را در چارچوب هنجارهای جامعه تولید کرده و منتشر می‌کرده‌اند، خلاف قانون است نخست باید به خواننده‌ها اعلام می‌شد و دوم این‌که تا چه زمانی قرار است آن‌قدر بی رسانه باشیم که جوانان موسیقی کشورمان مجبور باشند از طریق رسانه‌های خارج از ایران صدایشان را به مردم برسانند. از زمانی که صدا و سیما شبکه‌های متعددی ایجاد کرده، مردم ترجیح می‌دهند پای تماشای سریال‌ها و برنامه‌های کشورمان بنشینند و تنوع و قدرت انتخاب دارند. بنابراین اگر رسانه‌ای هم برای انتشار تک‌آهنگ‌ها و نماآهنگ‌ها وجود داشته باشد خواننده‌ها هم ترجیح می‌دهند در چارچوب قانون کشورمان فعالیت کنند.

البته در این میان سکوت مدیران فرهنگی هم جای تامل دارد. وقتی چنین شایعه یا خبری دست به دست و پیام به پیام میان مردم و علاقه‌مندان فراگیر می‌شود و می‌چرخد، خیلی شفاف‌تر و صریح‌تر باید به میدان آمد و درباره صحت یا نادرستی آن با برهان و دلایل محکم سخن گفت؛ اتفاقی که معمولا خیلی دیرهنگام رخ می‌دهد و زمانی فکر پاسخگویی و روشن کردن فضا می‌افتیم که شایعه در ذهن جامعه ته‌نشین شده است.

زینب مرتضایی فرد ‌/‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها