گفت‌وگوی متفاوت با نماینده مجلس و وزیر اسبق بهداشت

مسعود پزشکیان: زیرمیزی گرفتـن خیانت است

دکتر مسعود پزشکیان، دو دوره است که در مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تبریز است. البته پیش از آن هم در دولت هشتم چهار سال وزیر بهداشت بود. زمان جنگ هم در حوزه تخصصی خودش، یعنی پزشکی مسئولیت‌های اجرایی زیادی داشت.
کد خبر: ۷۵۰۹۲۸
مسعود پزشکیان: زیرمیزی گرفتـن خیانت است

از آن دسته نمایندگان است که به اصطلاح سرش به کار خودش گرم است. کار خودش یعنی قانونگذاری و رسیدگی به کارهای مردم در کمیسیون بهداشت مجلس. به دنبال حاشیه‌های سیاسی نیست و به گفته خودش اصلا مساله استیضاح را درک نمی‌کند. وقتی دوره وزارتش در دولت تمام شد، شال و کلاه کرد و رفت تبریز کنار همشهریان خودش. با او که صحبت می‌کردم بیشتر از «داده‌ها» حرف می‌زد و اصرار داشت قید کنم داده‌های وکلا باید علمی باشد وگرنه قانون به هیچ دردی نمی‌خورد.

پزشکیان بودن شما به پزشک بودنتان مربوط است؟

نه.

پس چرا پزشکیان شدید؟

پدرم البته در بیمارستان کار می‌کرد.

خب این به اسم‌تان ربطی داشت؟

نه، درباره فلسفه نامگذاری چیز زیادی نمی‌دانم.

وزیر بودن سخت‌تر است یا نماینده مجلس بودن؟

هر دو سخت است.

تفاوتشان چیست؟

وزیرها باید مهارت اجتماعی داشته باشند.

و نماینده‌ها؟

مطالعه زیاد در همه زمینه‌های قانونی.

در کدام زمینه بیشتر ضعف داریم؟

مشکل‌مان اول مجلس است.

چطور؟

باید اول بتوانیم درست بنویسیم. بعد از مجری انتظار داشته باشیم درست اجرا کند.

چرا سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردید؟

برای این که فکر نکنند ما قهر کرده‌ایم.

همین؟

بله، انگیزه دیگری نبود.

یعنی قصد رقابت نداشتید؟

اطلاعات و تجربه‌ام از بعضی نامزدها بیشتر بود.

استیضاح یک وزیر؟

نمی فهمم چرا در ایران آدم‌ها را استیضاح می‌کنند.

چوبش به تنتان خورده است؟

بله. سر مسائلی که قانع کننده نبود. مثل حالا.

شورای عالی انقلاب فرهنگی به اندازه کافی مفید هست؟

اگر بتواند به رسالتش عمل کند.

عمل می‌کند؟

باید داده‌هایشان را ارائه بدهند تا بررسی شود.

هنوز جراحی می‌کنید؟

بله.

تیغ جراحی حساس‌تر است یا وضع کردن قانون؟

قانون حساس‌تر است.

چرا؟

با یک ملت سر و کار داری.

خب؟

قانون می‌تواند امید بدهد به مردم.

توی زندگی بیشتر دنبال چه چیزی می‌دوید؟

حل کردن مشکلات مردم.

تا به حال بیماری زیر دستتان از دنیا رفته؟

بله. زیاد. همیشه احتمال مرگ از قبل هست.

حستان چیست؟

اعصابم خراب می‌شود. زندگی چیز ساده‌ای نیست.

موقع جراحی به چه چیزی فکر می‌کنید؟

مریض را با کمترین عارضه تحویل آی سی یو بدهیم.

تپش قلب؟

زندگی. عشق. لذت.

دلدادگی؟

معنی زندگی است.

قسم پزشکی؟

ان‌شاءالله پایبند باشم.

مجلس نهم؟

مثل همان مجلس هشتم.

دقیقا؟

حالا کمی این طرف و آن طرف‌تر.

از دوره وزارت خودتان راضی هستید؟

در محدوده توانم بله.

ناظران هم همین را می‌گویند؟

ابزار نظارتی در مجلس علمی نبوده است.

چرا؟

یک سری ابزارها هست، مثل سوال و تذکر و استیضاح. فقط از همان‌ها استفاده می‌شود.

چرا بعد از دوره وزارت در دولت هشتم به تبریز بازگشتید؟

نامردی بود اگر می‌ماندم.

تبریز چه رنگی است؟

آسمان همه جا یک رنگ است.

سیاست برایتان ارجح است یا طبابت؟

وقتی بتوانیم قانونی وضع کنیم که مردم را نجات دهد، مفیدتر هستیم.

سیاستمداران جناح مخالف را هم جراحی می‌کنید؟

بله.

واقعا؟

بله، طبیعی‌ است که هر کس برای خودش یک نظری دارد.

و این در کار پزشکی مهم نیست...

بله، مهم این است قلبشان برای همین مملکت تپیده باشد.

سیاستمداری هست که نخواهید نجاتش دهید؟

نه.

جنگ به یک پزشک چه چیزی یاد می‌دهد؟

مهارت پزشکی و البته ایثار را.

شده موقع جراحی دستتان لرزیده باشد؟

وقتی امیدی به یک مریض نیست همه بدنم می‌لرزد.

موقع رای دادن به یک قانون چطور؟

خیلی از قانون‌ها چون کارشناسی شده نیست رای ممتنع یا مخالف می‌دهم.

پس دستتان نمی‌لرزد؟

اعصابم می‌لرزد.

وقتی یک مریض به دلیل فقر از دنیا می‌رود؟

گناه ماست.

خلوت شما چطور می‌گذرد؟

مطالعه می‌کنم یا با فرزندانم تلویزیون می‌بینم.

همین؟

نه. ورزش هم هست. مهمانی هم می‌روم.

مطالعه در چه زمینه‌ای؟

همه زمینه‌هایی که به کارم مربوط است.

هنر؟

آن‌قدر در این زندگی کار داشتیم وقت نکردیم سراغ هنر برویم.

هنرمند مورد علاقه‌تان؟

اسم خاصی به ذهنم نمی‌رسد.

طنز زندگی کجای آن است؟

بطالت و فقر.

خنده‌دار است؟

طنز است. طنز گریه‌دار.

تا کی سیاستمدار باقی می‌مانید؟

بستگی دارد تعریف شما از سیاست چه باشد.

تعریف شما چیست؟

به فکر مردم بودن.

خب، تا کی؟

تا وقتی زنده‌ام.

بچه‌هایتان سراغ طبابت رفتند یا سیاست؟

هیچ کدام. رفتند درس خواندند و مدرک گرفتند.

آینده را چطور می‌بینید؟

سر چیز‌های بی‌خود با هم دعوا می‌کنیم. علمی عمل نمی‌کنیم.

محیط‌زیست؟

همین طور منابع دارد به هدر می‌رود.

نتیجه‌اش؟

زیر پایمان را خالی می‌کنیم.

راه‌حل؟

تعقل.

آینده خودتان چه؟

خدا باید نظرش از ما برنگردد.

حالتان چطور؟

خرمان از پل گذشته است دیگر. مشکلی ندارم.

گذشته؟

آن طور که شایسته است نتوانستم قدردان نعمت‌های خدا باشم.

در زندگی از چه کسی حرف‌شنوی دارید؟

هر کسی بر اساس داده‌های صحیح حرف بزند.

سرنوشت بیمه سلامت در دولت یازدهم؟

قانون مصوب بیش از 80 درصد مشکل را حل می‌کند.

در اجرا؟

دولت با چالش‌های بسیار زیادی رو‌به‌روست.

راه‌حل چیست؟

قانون را اجرا کنند و امیدوار باشند که بر مشکلات فائق بیایند.

آخرین بار کی گریه کردید؟

ماه محرم، تا دلت بخواهد گریه کردم.

آخرین بار کی دروغ گفتید؟

یادم نمی‌آید آگاهانه دروغ گفته باشم.

تا به حال در بیمارستان بستری شده‌اید؟

بارها و بارها.

حس بیماری که روی تخت بیمارستان است؟

تا صبح بیدار بودن و درد کشیدن است.

پرستاری؟

گاهی آدم نیاز به کسی دارد که کنارش باشد و آرامش بدهد.

به عنوان یک سیاستمدار زیاد حرص می‌خورید؟

وقتی می‌بینی به چیزی که می‌خواهی نمی‌رسی حرص خوردن دارد دیگر.

چرا نمی‌رسید؟

گاهی راه کج می‌رویم و روی ادامه دادن آن هم اصرار داریم.

آرزویتان برای مردم ایران چیست؟

در دنیا اولین باشیم.

چرا ساز مجلس و دولت کوک نیست؟

دعوا‌های شخصی است.

راه‌حلش چیست؟

اگر منیت‌ها را کنار بگذاریم دعوایمان نمی‌شود.

زیرمیزی؟

فقط یک خلاف کوچک نیست.

چرا؟

خیانت به صنف پزشکی و به فرهنگ عمومی جامعه است.

الناز اسکندری / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها