من فکر میکنم این بزرگترین موجی است که تاکنون به وجود آمده و بعید میدانم کسی با این حرف مخالف باشد. این عکس مربوط به آگوست 2011 و در زمان برگزاری مسابقات موج سواری در شهر تیهوپو در هائیتی است. البته در محل برگزاری مسابقه خط قرمز کشیده شده بود و این معنا را داشت که مسابقه لغو شده است. بندر بسته بود و قایقها اجازه خروج نداشتند. مقامات دائم با بلندگو اعلام میکردند که در صورت گوش نکردن شرکتکنندگان به دستورات کارت آنها باطل میشود، اما چند نفر این موضوع را نادیده گرفته و به سمت دریا راه افتادند؛ به تبعیت از آنها افراد دیگر نیز راه افتادند و در عرض چند ساعت دیگر شرکتکنندهای در بندر نبود. من سوار یک جت اسکی شدم و به سمت یک قایق حرکت کردم. سپس اولین موج را دیدم و تصور کردم با ترسناکترین پدیده دنیا روبهرو شدهام.
یک هرج و مرج به تماممعنا بود، حدود 50 قایق در پنج خط به سمت موجهای سهمگین حرکت میکردند؛ من بسیار ترسیده بودم. این دفعه اولی نبود که به تیهوپو میرفتم و میدانستم این مسابقات تا چه حد خطرناک است، اما بسیاری از مردم آنجا تصور میکردند به یک پارک تفریحی آمدهاند. آنها اطلاع چندانی نسبت به خطرات نداشتند، زیرا هر لحظه ممکن بود فردی جانش را از دست بدهد. هر زمانی که موج جدیدی میآمد، قایقی که در صف نخست بود، به ناگاه بلند میشد. من در صف پنجم بودم و تا زمانی که موج به سمت ما میرسید، بشدت با آن برخورد میکردیم.
وقتی این موج خارقالعاده آمد، قایق من در ردیف آخر بود و در نتیجه به عمق آن رفتیم. به همین دلیل من توانستم از این زاویه عکس بگیرم. تصاویری که در پیشزمینه میبینید مربوط به دیگر قایقها و جتاسکیهاست. دیگر عکاسان که در قایقهای بالاتر بودند به سمت پایین نگاه میکردند، بنابراین آنها نتوانستند تمام ابهت این موج پشت سرشان را تماشا کنند. موجسواران تنها میتوانستند روی 5 درصد از امواج آن روز حرکات خود را انجام دهند، اما این موج جزو آن 5 درصد نبود. موجسواری روی آن به هیچ وجه امکان پذیر نبود، اما در کمال تعجب ناتان فلچر توانست این کار را انجام دهد. وقتی چند ساعت بعد این عکس را دید، تصور نمیکرد روی چنین موج عظیمی بوده باشد. او با یک جت اسکی به سمت این موج رفت و تنها زمانی که به پایینترین نقطه آن رسید، موج سواریاش را آغاز کرد. در این تصویر او ناگهان همچون یک گلوله از میان این موج بیرون آمد. قبلا روی امواج بزرگ این گونه حرکات انجام شده بود، اما هیچ کدامشان به اندازه این موج نبودند. هیچ کس نفهمید ناتان چگونه جان سالم به در برد. درست یک لحظه پس از گرفتن این عکس، موج روی سر او خراب شد. او گفت بشدت با موج برخورد کردم و حتی یک لحظه به دنبال این بودم که آیا سرم هنوز به بدنم متصل است یا نه. من میدانستم این عکس، یک زندگی و دنیای مخصوص به خود را دارد. این عکس چند بار چاپ شد، در موردش صحبت شد و به خاطر آن جوایزی را دریافت کردم.
من آن را هدیهای از طرف خدا میدانم، زیرا در خلق آن هیچ خلاقیتی نداشتم. این به دلیل زاویهای بود که در آنجا عکس گرفتم و داشتن این زاویه نیز به خاطر راننده قایق بود که تا حد امکان به موج نزدیک شد. در واقع او تا حدودی با عکاسی آشنایی داشت و بخوبی میدانست باید در کجا قرار بگیرد. وقتی موج رد شد، به صفحه دوربینم نگاه کردم؛ آن چیزی را که با چشمانم میدیدم، باور نمیکردم. به نظر میرسید با استفاده از فتوشاپ، فردی در دل یک موج عظیم قرار گرفته است.
درباره عکاس
تولد: 1957، نیویورک
تحصیلات: عکاس خودآموخته
الگوها: آرت برور، جف دیواین و هوارد اسکاتز
فراز: همین عکس
فرود: یک سال پیش در مجلهای به نام ترانس ورلد سرف کار میکردم که بسته شد.
بهترین نصیحت: بیرون از چارچوبها فکر کنید و عاشق کاری که میکنید باشید.
راوی: کارین اندرسون
مترجم: حسین خلیلی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد