آیا عثمانی‌‌گری اردوغان به پایان راه رسیده است

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه نوزدهم اکتبر (بیست و هفتم مهر) اعلام کرد به نیروهای کرد پیشمرگه عراق اجازه نمی‌دهد از مرز با سوریه وارد کوبانی شوند، وی همچنین از عدم اجازه به نیروهای آمریکایی برای تجهیز هوایی مبارزان کرد سوری در کوبانی سخن گفت.
کد خبر: ۷۴۲۱۰۱

تنها یک روز پس از این سخنان، محموله سلاح‌های آمریکایی از طریق هوا به دست نیروهای کرد سوری رسید و مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه این کشور نیز گفت ترکیه به «برادران کرد عراقی» خود اجازه می‌دهد برای نبرد با داعش وارد کوبانی شوند. وی افزود: «ما خواستار منطقه‌ای عاری از هرگونه تهدید هستیم. ما کمک‌های نظامی و پزشکی به برادران کرد عراقی خود و همچنین محموله‌های هوایی آمریکا را به دقت زیر نظر داشته تا بتوانیم این‌گونه از کوبانی دفاع کنیم.» سوال اینجاست که در کمتر از 24 ساعت چه اتفاقی افتاد که گفته‌های اردوغان تا این حد تضعیف شد؟

به عقیده برخی تحلیلگران، این تغییر شگرف در سیاست خارجی در واقع نشانه‌ای از پایان آن فرآیندی است که به عنوان «نوعثمانی‌گری اردوغان» شناخته می‌شود. در حقیقت سیاست‌ها و اقدامات اردوغان پس از رسیدن به مقام نخست‌وزیری در سال 2003، تلاش برای احیای قدرت، ثروت و تاثیرگذاری عثمانی‌ها در قرن 16 و 17 میلادی بود.

در آن دوره، حکومت عثمانی علاوه بر قدرت در زمینه نظامی و سیاسی الگوی موفقی از جهان وطنی بود که موفقیت‌های چشمگیری در زمینه‌های معماری، هنری و ادبی داشت. عثمانی‌گری بتدریج رو به افول رفت و آنچه از خود باقی گذاشت، درس‌هایی از کشورداری، جنگ و صلح بود. به عقیده سکولارها، مشکل اصلی حکومت عثمانی ناتوانی آن در همگام شدن با مدرنیته سریع در اروپا بود. در مقابل، جامعه سنتی ترکیه بر این باور بود که علت سقوط این سلطنت، دوری از ریشه‌های اسلامی بود. امروز هر دو این دیدگاه‌ها بار دیگر احیا شده و باعث به وجود آمدن فضایی دو قطبی در سیاست و فرهنگ ترکیه شده است.

سیاست خارجی سنتی ترکیه که با عنوان کمالیسم شناخته می‌شود و بر باقی ماندن این کشور به عنوان بخشی از ائتلاف غربی تاکید می‌ورزد، تجربیات تلخ دهه‌های پایانی این حکومت را به دنبال خود دارد. شعار اصلی آنها این بود؛ «تعداد نیروها تعیین‌کننده پیروزی در جنگ نیست، این فناوری و پیشرفت است که شکست یا پیروزی را رقم می‌زند»، براساس همین باور، اگر ترکیه قصد داشت همچنان در منطقه حضوری مستحکم داشته باشد ‌باید خود را صاحب پیشرفته‌ترین فناوری‌ها نشان دهد.

در حالی که بسیاری سیاست خارجی جدید ترکیه را نتیجه سیاست‌ها و اندیشه احمد داوود اوغلو می‌دانند، اما این سیاست از یک سنت سیاسی بسیار قدیمی‌تر ریشه گرفته است. پس از معرفی نقد ساده‌انگارانه الکساندر ونت از آنارشی به عنوان یکی از بخش‌های اصلی نظام جهانی، سیاست خارجی جدید ترکیه به انتقاد از رویکرد قدیمی پرداخت که در آن هر اتفاقی به عنوان تهدیدی امنیتی شناخته می‌شد.

در آغاز هزاره جدید، ترکیه بازدارندگی‌های فراوانی از قرن گذشته داشت و در دوره جدید نیازمند شرکا و دوستانی جدید بود. در نتیجه، عثمانی‌گری اردوغان درخواستی برای سکولار‌زدایی بود. سیاست خارجی «تنش صفر» که از طرف داوود اوغلو مطرح شد در واقع راهی برای قانونی جلوه دادن سکولار‌زدایی بود. در این میان تلاش‌های متعدد برای برقراری صلح در جهت تقویت قدرت نرم ترکیه انجام شد‌.

ترکیه با پذیرش تاثیر دوران تاریخی خود، از انزوا خارج شد و مشارکت دوباره در مناطق عثمانی سابق خود را آغاز کرد. اما در اینجا یک مشکل اساسی وجود داشت، در حالی‌که عثمانی‌گری قدرت خود را در تنوع می‌دانست، نوعثمانی‌گری مدنظر اردوغان این ویژگی را عاملی بازدارنده به حساب می‌آورد. در نتیجه مشکل اصلی نوعثمانی‌گری اردوغان ظهور کرد و این که این سیاست به حدی در بحث فرهنگی و اجرایی، محلی بود که نمی‌توانست تاثیرات گسترده‌ای در سطح منطقه ایجاد کند.

ماهیت محدود این دیدگاه زمانی بیش از پیش مشخص شد که رئیس‌جمهور، طرفداران اصلی حزب حاکم را در پست‌های کلیدی سیاست خارجی گمارد؛ پست‌هایی که نیازمند سال‌ها آموزش و تجربه بود. زمانی‌که سیاست خارجی به حلقه‌ای از نزدیکان محدود شد، توانایی آنکارا در ایجاد تاثیرات منطقه‌ای نیز کاهش یافت. هر سه تصمیم خطرساز ترکیه از سال 2011 (درباره مرسی، بشار اسد و کوبانی) با شکست مواجه شده است. این موارد نشان داد که سیاست خارجی ترکیه در محاسبه دیدگاه‌های بلند‌مدت به هیچ وجه موفق نبوده است. آخرین ضربه به نوعثمانی‌گری اردوغان در اولین ساعات روز بیستم اکتبر وارد شد و آن زمانی بود که محموله‌های تسلیحات و تجهیزات آمریکایی به دست کردهای سوریه رسید و همزمان نیروهای پیشمرگه کرد عراقی وارد کوبانی شدند. آنکارا تمام تلاش و وقت خود را صرف موضوعاتی کرد که نفعی در بلندمدت نداشت و در مقابل مسائل مهم را نادیده گرفت. همزمان با این‌که عثمانی‌گری به پایان خود رسید، نوعثمانی‌گری اردوغان فقدان آینده‌نگری را به بار آورد که باعث شد آنکارا نتواند در مقابله با تهدیدها بخوبی عمل کرده و فرصت‌های موجود را مغتنم شمارد. بدتر این‌که ساختار سیاست خارجی ترکیه نیز ‌اکنون در فرعی‌های متعددی قرار دارد؛ ترکیه می‌تواند در مسیرهای قبلی امتحان شده گام بردارد یا این‌که با نگاهی به گذشته خود، علت و چرایی این اقدامات نادرست را درک کند. راهکار دوم ممکن است موجب خروج این کشور از ناتو و ایجاد یک انزوای خطرناک باشد. البته این راهکار جنبه مثبتی هم دارد و می‌تواند زمینه ساز الگویی موثر در سطح منطقه شود.

الجزیره انگلیسی / مترجم: حسین خلیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها