این مساله دارای دو بعد سیاسی و نظری است. از حیث سیاسی حتی بسیاری از دولتهای غیراسلامی نیز در ایجاد چنین جریانهایی متهم هستند. اما مساله مهمتر درباره چنین گروههایی این است که با نام اسلام و با اشاعه اندیشهای منحرف به نام اسلام به حیثیت این دین مبین ضربه میزنند. از این رو هر چند داعش مولود زیادهخواهی مستکبران و جهل باشد، اما مدافعان اسلام اصیل در برابر شیوع این پدیده مسئولند و باید با تنویر افکار و تبیین انحرافات متحجران در برابر این پدیده بایستند. بنابراین بررسی ابعاد نظری انحراف داعش در قالب سمینارها، نشستهای علمی، تالیف کتب پژوهشی و مقالات از وظایف نخبگان جامعه است. هفته گذشته چنین نشستی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. این نشست از مجموعه نشستهای بررسی جریانهای سلفی ـ تکفیری با عنوان «جامعهشناسی داعش» با حضور دکتر سیدعبدالامیر نبوی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و دکتر نادری، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نوزدهم آبان در سالن ارشاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برپا شد. آنچه میخوانید بخشهایی از این نشست است.
نبوی: داعش دارای ابعاد جدید و قدیم است
پدیده داعش از جهتی پدیده جدید و از جهتی دیگر ادامه دهنده گروههای اسلامگرای رادیکال است. داعش از جهتی تداوم منطقی اندیشههایی است که قبلا تجلیاتی در کشورهای عربی مختلف منطقه داشته و ریشه اصلی فکری اینها آثاری از ابنتیمیه و شاگردان اوست و ما میدانیم چنین آثاری در کشورهای مختلف عربی منطقه (عربستان، کویت، سوریه، مصر، الجزایر و...) هواداران و طرفدارانی داشته و دارد و گاهی فعالیتهایی هم داشتهاند و در زمان جدیدتر، مهمترین تجلی آن را میتوان در سازمان القاعده دانست که درصدد مبارزه بینالمللی با آنچه تسلط و استیلای آمریکا و همپیمانان یهودی و صلیبیاش مینامند، است اما از یک جهت این پدیده در کشور عراق و حتی سوریه جدید است و نسل جدیدی از اسلامگرایی رادیکال را رقم میزند. آنچه به نام داعش، یعنی دولت اسلامی عراق و شام (که بتازگی خود را دولت اسلامی مینامند و مرزبندیهای سیاسی دیگر را نمیپذیرند) مرکب از سه عنصر است. اولین گروه، تروریستهای سرازیر شده از سوریه هستند که در اصل عراقی بودند، ولی در سوریه توانستهاند نزدیک به 35 درصد از مساحت سوریه را تحت کنترل خود درآورند و شهر رقه را به عنوان پایتخت امارت خود قرار دهند و نوعی نظم اداری، اجتماعی و اقتصادی را در آنجا حاکم کنند و بعد از استقرار و استحکام در سوریه به فکر گسترش مرزهای قدرت خود افتادند. در عین حال ارتش سوریه که توانسته است در یک سال اخیر موفقیتهایی را به دست آورد، در سرازیرشدن اسلامگرایان رادیکال از خاک سوریه به عراق هم بیاثر و بیتاثیر نبوده است. لذا هسته مرکزی که به عنوان داعش در عراق میشناسیم، در واقع گروهها و فعالان اسلامگرای رادیکالی هستند که طی چند سال اخیر در خاک سوریه فعال بودند، ولی بدنه اصلی این افراد عراقی بود، یعنی نام و پیشینه آنها عراقی است.
دومین جزء داعش، بقایای حزب بعث هستند. در واقع قضیه از این قرار است که سال 2003 هنگامی که حمله نیروهای ائتلاف به خاک عراق شکل میگیرد و رژیم بعثی سرنگون میشود، بلافاصله پل برمر، حاکم موقت عراق به دلیل ترس از کودتای بقایای حزب بعث با کمک ارتشیان، فرمان انحلال ارتش را صادر میکند که پس از منحلشدن ارتش جلوی کودتا گرفته میشود، اما امروزه با پیامدهای این اقدام روبهرو هستیم. ارتش عراق علاوه بر گستردگی، صاحب امتیازات فراوانی در دوره صدام بود که پس از انحلال، بسیاری از افسران بیکار میشوند که برآورد شده نزدیک به 110 تا 160 هزار نفر از آنها در همان سه استانی هستند که داعش هم اکنون فعال است که شامل استانهای الانبار به مرکزیت فلوجه، نینوا به مرکزیت تکریت و صلاحالدین به مرکزیت موصل است و باید به خاطر بسپاریم ستونفقرات ارتش بعث، افسران سنی مذهب شهر فلوجه بودند که در دوره صدام یکی از شهرهایی بود که بشدت رشد و گسترش پیدا کرده بود، اما بعد از سال 2003 در این سه استان سرمایهگذاری جدید اقتصادی ـ اجتماعی صورت نگرفت و حال بین 110 تا 160 هزار نفر که ستون فقرات ارتش بعث را تشکیل میدهند و بیکار هستند در حال بازگشت به این مناطق بوده و 5000 نفر از آنها افسران رده بالای ارتش بعث بودند که همه امتیازات را از دست دادند.
سومین گروه تشکیل دهنده داعش بقایای گروه الصحوه (یعنی شوراهای بیداری) است که تعدادشان نزدیک به 70 تا 80 هزار نفر است. این افراد سال 2006 زیر نظر حکومت وقت و سازماندهی ارتش آمریکا رشد و گسترش پیدا کردند و بیشترین مبارزه با بقایای حزب بعث و فعالان القاعده را این گروه انجام دادند و اگر شدت بمبگذاری و فعالیتهای تروریستی و... بعد از 2003 کنترل شد، بیشتر نتیجه گروه شوراهای بیداری بود. اما سوال این است که چه اتفاقاتی باعث شده این افراد با هم ترکیب شوند؟ و آن لحظه تاریخی کجاست؟ مساله این است که گروهی از اسلامگرایان رادیکالی که در سوریه هستند و عقبه عراقی دارند به این فکر میافتند که نظم مورد نظرشان را در خاک عراق پیاده کنند و بقایای حزب بعث در تمام این سالها فعالند و اینها به مرور با فعالان القاعده و اسلامگرایان رادیکال گره میخورند و با توجه به برخی نامههایی که در چند سال اخیر بین اعضای بعث و القاعده رد و بدل شده است، نشان میدهد در ظاهر حزب بعث سکولاریسم را کنار گذاشته و بازگشت به اسلام انجام داده و به اصطلاح توبهای کردهاند، اما همچنان در آن اندیشه اقتدارگرایانه به سر میبرند. ترکیب اینها باعث شد داعش طی مدت زمان کوتاهی با 1500 نفر به منطقه حمله کند و موصل را بگیرد و بعد از آن شهرهای دیگر را بسرعت تصرف کند. اشغال یا کنترل مناطق وسیعی از عراق به آنها کمک میکند منابع اقتصادیشان را تامین کنند. در واقع داعش توانسته است با فروش نفت که از چاههای نفتی که در استان الرقه و بعضی از استانهای عراق قرار دارد، به ارزش هر بشکه 25 دلار به تجار ترک، منابع عظیم اقتصادی را جمعآوری کنند که منبع مهم درآمدی آنها محسوب میشود.
تفاوت داعش با متحجرین قبلی
داعش با آن ایدئولوژی و قرائتی که از اسلامگرایی دارد، در واقع نسل جدیدی از اسلامگرایی رادیکال در منطقه به وجود آورده است که با سازمانهایی مثل القاعده و الجماعه الاسلامیه در مصر و... تا حدی متفاوت است.
اولین ویژگی متفاوت آن است که اولویت داعش برای مبارزه، جنگ با دشمن نزدیک است و نه با دشمن دور. در حالی که القاعده دشمن دور (یعنی آمریکا) را مد نظر قرار میداد، داعش دشمن نزدیک را هدف قرار میدهد که شامل کردها، شیعیان، مسیحیان و حکومتهایی که به زعم آنها غیراسلامی بوده است و این استراتژی را دنبال میکند که اول دشمنان نزدیک را نابود میکند و بعد به سراغ دشمن دور میرود.
دومین ویژگی این است که نقش گروههای محلی و منطقهای بین اینها قویتر است. یعنی اگر در صفوف مبارزه القاعده ما شاهد این هستیم که یکسری رهبر اصلی داریم که سعی میکنند هستهها را در مناطق مختلف تکثیر کنند، در اینجا نقش آن هستهها مهمتر از رهبران میشود و ما شاهدیم گروهها و رهبران محلی به جای رهبران تاریخی مینشینند و فرمان میرانند. ویژگی سوم این که در حالی که القاعده به مبارزه فرامرزی و بینالمللی و منطقهای میاندیشد و غیرزمانی و غیرمکانی مبارزه میکند، داعش به دنبال ایجاد یک پایگاه و امارت اسلامی در منطقه است که میخواهد آن را رشد و گسترش بدهد و بعد به سراغ سایر مناطق برود؛ بنابراین بهدنبال مبارزه فرامرزی و فرامکانی نیست.
ویژگی چهارم این است داعش بشدت قومی طایفهای است. برای داعش مبارزه با شیعیان، کردها، مسیحیان و حکومتهای این منطقه بشدت مهم است و این دقیقا برآیند خصلت قومی و طایفهای این جریان است که سعی میکند با نابودی آنها، کار خود را پیش ببرد و از همین جا است که اختلافش با القاعده شروع میشود. ویژگی آخر اینها این که ذهن ایشان بشدت اسطورهای است و نظمی که در ذهن ایشان وجود دارد احیای نظم سیاسی دوره عباسیان است؛ یعنی از لباس مشکی پوشیدن و تاکیدی که بر پرچم مشکی دارند، میخواهند نظم دوره خلافت عباسیان را احیا کنند که تنها یک خلیفه حاکم باشد و این همان ذهن اسطورهای است که اینها دارند.
اگر همه این ویژگیها را جمع کنیم به یک کلمه میرسیم که نتیجه نوع نگاه نادرست و سوءاستفاده آنها از گزارههای دینی و عملکرد افراطی است که در برابر سایر گروهها دارند که سبب شده است اسلام اینها با جهاد شروع شود و با جهاد تمام شود. اسلام داعش با هجرت و با خلوص شروع نمیشود، بلکه با جهاد شروع میشود.
نادری: عوامل شکلگیری داعش
چند دسته از عوامل را میخواهم به عنوان علّت و پیشروی این پدیده نام ببرم که باعث ظهور و بروز و موجودیت داعش شد. اولین دسته از عوامل، عوامل فرهنگی و اجتماعی است که دارای چند بخش است. بخش اول؛ وجود اندیشه سلفی و گسترش آن بود که ریشه در افکار ابنتیمیه دارد و عربستان سعودی به وسیله پولهایی که از ثروتهای نفتی به دست آورده است، سعی در ترویج این اندیشه در کل جهان اسلام دارد و قاعدتا در ظهور و بروز این پدیده تاثیر داشته است. دومین بخش از عوامل اجتماعی فرهنگی را میتوان شستوشوی مغزی جوانان دانست و میبینیم شیوخ و مفتیها در حالی که فتواهای عجیب و غریب از قابلمهکوبی تا جهاد نکاح و جهاد لواط میدهند، کسی از خود نمیپرسد این فتواها چه ارتباطی با اسلام دارد؟ یعنی آنقدر این شستوشوی مغزی عمیق اتفاق افتاده است که کسی این سوالات را از خود نمیپرسد.
سومین دسته از عوامل اجتماعی و فرهنگی، فقر در کشورهای اسلامی و تودههای فقیری است که در جهان عرب و جهان اسلام حضور دارند. برای مثال برای خانوادهای که در جنوب شبهجزیره عربستان که به سختی قوت غالبش را به دست میآورد، دستمزد 1500 دلاری ماهانه خیلی میتواند زرق و برق داشته باشد که میتواند به خوبی یارگیری کند و ویدئوهایی را میبینیم که پدران، فرزندان خود را میفروشند.
در مورد تاکتیکهایی هم که داعش به کار میگیرد من به طور خلاصه چند مورد از آنها را بیان میکنم. در پیشرویها، داعش برای مخالفانش با ایجاد رعب و وحشت، آنها را ساکت و سرکوب میکند. درسیستم مجازات داعش که به تعبیر فوکو سیستم تهذیبی است و قبل از قرن 18 وجود داشت و در ملأ عام افراد را محاکمه میکردند و مجازات خشن را به کار میبردند تا بازدارندگی داشته باشد، داعش نیز اینگونه رفتار میکند و بازگشتی به قرون وسطای اروپا کرده است و افرادی را که از ارتش سوریه و... میگیرد به طرز بسیار فجیعی (بریدن سر، بریدن سر با اره برقی، لگدکوبی تا حد مرگ و شکستن پاها) مجازات میکنند که یکی از تاکتیکهای آنها است.
دومین تاکتیکی که دارند، اقدامات مردمفریبانهای است که انجام میدهند. برای مثال پس از فتح هر شهر برای بچهها و کودکان بستنی میخرند یا در ابتدای کار نانها را در شهر رایگان اعلام میکنند. سومین مورد، افسانهسراییهایی است که در مورد خودشان دارند. یکی دیگر از تاکتیکهایی که این افراد استفاده میکنند، عضوگیری از طریق شبکههای اجتماعی است که این افراد به وفور با زیرکی و هوشمندانه از این شبکهها استفاده میکنند و چه در جهاد نکاح و چه در جهادهای مسلحانهشان از این طریق عضوگیری مینمایند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد