اما باز هم نامهای بزرگ قابل انکار نیستند، گویی تاریخ آنها را فراموش نمیکند و حتی اگر افراد کمی آثارشان را بخوانند باز هم نامشان دهان به دهان میچرخد و پژوهشگران هم درباره آنها دست به قلم میشوند تا با نگاهی عمیق به آنها بتوانند شرحی علمی، دقیق و کاربردی برای انسان امروز فراهم کنند تا ارتباطش را با گذشته قطع نکرده و از ریشههایش دوری نکند.
یکی از نامهایی که گرد فراموشی بر آن ننشسته و از قرن هفتم تا کنون زنده است، شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی است که گلستان، بوستان و غزلیات شیرین و روحنواز او حافظه ایرانیان را همراهی میکند. هر چند طی سالهای گذشته تاکنون بسیاری از منتقدان سعی کردهاند بر او خرده بگیرند و زیبایی نظم و نثر و شعرش را به چالش بکشند، اما هنوز هم سرآمد عاشقانه سرایان است و هیچ کس نتوانسته نقش بیبدیل او را در رشد و به اوج رساندن غزل عاشقانه نادیده بگیرد. در نثر نیز هنوز گلستانش برای انسان امروز قابل فهم است و براحتی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
این روزها یکی از منتقدان و پژوهشگران عرصه ادبیات دست به قلم شده و «آتش پارسی» را روانه بازار کتاب کرده است. حمید یزدانپرست در این کتاب درنگی در روزگار، زندگی و اندیشه سعدی داشته و در کتاب دو جلدیاش سعی کرده به طور کامل و با زبان و بیانی روان و قابل فهم همه آنچه را به سعدی، زندگی و آثارش مربوط میشود گرد هم بیاورد.
او خود در دیباچه آتش پارسی نوشته است: این کتاب دو محور عمده دارد، نخست نقل و نقد و بررسی تاریخی حیات سعدی بر پایه متون متعدد تاریخی و دیگر منابع قدیم و جدید که همگی در حکم شواهد بیرونی هستند و بیگمان اهمیت فراوانی دارند و دوم استخراج مطالب فراوان از لابهلای آثار سعدی که بازتابی از حوادث روزگارند و مواد و موارد متعددی از جنبههای شخصی، زندگی، علایق، روابط و خواستهها و نگرش او در دسترس میگذارند و بنوعی در حکم شواهد درونی هستند.
او آتش پارسی را در چهار بخش تنظیم کرده است. بخش نخست به فارس و شیراز و حکومتهای محلی آن روزگار میپردازد سپس در بخش دوم به معرفی خاندان سعدی و احوال و روزگار او در دوران کودکی میپردازد و سپس یکی از جذاب ترین ابعاد زندگی سعدی یعنی همان سفرهای دور و دراز این مرد بزرگ دستمایه مولف کتاب شده است. خواندن این بخش فارغ از نگاههای پژوهشگرانه نیز جذاب است. چرا که در ذهن ما سعدی به سفر گره خورده است و برخلاف حافظ که هرگز شیراز را ترک نمیکند، از شهری به شهر دیگر و از یک وادی به وادی دیگر میرود. جهاندیده میشود و خاطرههای بسیارش از سفر در خلال آثارش همیشه برایمان جذاب و خواندنی بوده است.
فصل سوم اما برای آنها که نگاه ویژهای به سعدی داشتهاند و دربارهاندیشههای این شاعر همیشه با تناقضهایی روبه رو بودهاند جذاب خواهد بود. نویسنده در این بخش به بررسی مباحثی چون عشق، نظربازی و مرگ عاشقان میپردازد.
همچنین در ادامه این بخش به دیدگاههای شیخ اجل نسبت به مسائل اجتماعی نیز پرداخته میشود. بررسی دستگاههای حکومتی، ویژگیهای شاه، ویژگیهای تربیت خوب، اخلاقیات، جنگ و صلح و... هم دیگر محورها را تشکیل میدهد.
بخش پایانی کتاب هم دربردارنده بررسی آثار سعدی است. این بخش یادگار سعدی نام دارد و نویسنده در آغاز آن از سعدی به عنوان هنرمندی یاد کرده است که توانایی درخشیدن در انواع شعر از جمله غزل، قصیده، قطعه، مثنوی و... را دارد و در عین حال نثر او در گلستان هم زیبا و بیهمتاست.
البته یزدانپرست هم مانند اغلب سعدی پژوهان توجه بیشتری به گلستان داشته و از بررسی بوستانگذشته و مفصل به گلستان پرداخته است. البته همانطور که گفتیم این اتفاق همیشه میان سعدی پژوهان رخ داده است و از آنجا که بوستان را مدینه فاضله سعدی میدانند و از آنچه که او جهان مورد علاقه خود را در آن به تصویر میکشد و چالشی ایجاد نمیکند، این اتفاق طبیعی است که کمتر به این اثر پرداخته شود.
نویسنده نگاه خوب و قابل تاملی هم به غزلیات سعدی دارد و تولد دوباره غزل با سعدی را اتفاق ارزشمندی میداند. چرا که سعدی روح نشاط و تحرکی را در غزل دمیده و با زبانی ساده و صمیمی غزل عاشقانه را به اوج زیبایی رسانده است.
در ادامه دفترهای چهارگانه، رباعیات، مفردات، هزلیات، ملحقات، رسائل منثور، رساله در عقل و عشق و تقریرات ثلاثه بررسی شده و سپس به ارائههای ادبی موجود در شعر و نثر سعدی پرداخته میشود.
از نکات جالب توجه این بخش از کتاب میتوان به بررسی فردوسی و سعدی اشاره کرد. برخی منتقدان سعدی همواره گفتهاند که او تسلیم قضا و قدر است و روح حماسی که در شاهنامه فردوسی وجود دارد در آثار او دیده نمیشود. البته آنها که این نظر را دارند اقتضای حال و روزگار سعدی را نادیده گرفته و غلبه اشعریگری را فراموش کردهاند، سعدی در روزگاری که اشعریون نظامیه بغداد را در دست دارند در این مدرسه درس خوانده است و هر قدر هم قامتش از هم عصرانش بلندتر باشد باز هم مقهور اتفاقات و تفکرات عصر زندگیاش خواهد بود.
یزدانپرست اما این موضوع را بخوبی بررسی کرده است. او در صفحه 1223 آتش پارسی مینویسد: مردم عصر فردوسی یکدستتر و خالصتر و به عبارتی ایرانیتر بودند، با ذهنی آکنده از هزاران یادگار خوب و ارزنده. از این روی سرسختتر، دلیرتر و حماسیتر میاندیشیدند و میزیستند. اما سه سده بعد در روزگار سعدی هجومهای مکرر صحرانوردان و برکار شدن آنها و سایر نوخاستگان... آخرین کورسوی امید و پایداری را نیز در معرض تندباد تاتار به خاموشی نشانید. در این فضا چگونه میشد عنصر رخوت، سستی و تسلیمناپذیری را از عمق وجود مردم بیرون کشید و روح زمان را که در اشعار سعدی میدمید، دگرگون ساخت؟
او همچنین در قسمت دیگری از این بحث چنین مینویسد: سعدی را به سازشکاری و ارتجاع و محافظهکاری متهم میکنند و اینکه چرا مثل فردوسی سلحشور نیست و چهبسا با این توقع که چرا با شمشیر به جنگ مغولان نمیرود یا با تازیانه زبانش آنها را نمینوازد و دستکم اعلامیههای انقلابی صادر نمیکند! آیا او در خلأ میزیست و در عالم خیال سیر میکرد یا با مردم و در میان آنها بود؟
آتش پارسی از سوی انتشارات اطلاعات در دو جلد و 1540 صفحه با قیمت 35 هزار تومان روانه بازار کتاب شده است و میتوان خواندن این کتاب ساده اما عمیق را غنیمتی دانست برای شناخت شیخ اجل سعدی شیرازی و تشکر کرد از نویسنده کتاب که پرداخت بسیار خوبی به زندگی سعدی و آثار و احوال او داشته است.
زینب مرتضاییفرد / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید