به گزارش جامجم، هشتم مهر امسال زن روستایی تصمیم گرفت به دیدن زن شصت ساله همسایه به نام «زهرا» که تنها زندگی میکرد، برود اما هر چه در زد از او خبری نشد. همان موقع متوجه بوی نامطبوعی شد که از سمت پنجره خانه زهرا به مشام میرسید. کنجکاو شد و یک ساعت در محل ماند و وقتی خبری از او نشد، با مشکوک شدن به موضوع با پلیس تماس گرفت.
دقایقی بعد ماموران برای بررسی موضوع به روستا که در پنج کیلومتری شهرستان بهشهر قرار داشت، آمده و در تحقیق از همسایهها متوجه شدند، زهرا تنها زندگی میکند و چند روزی است که همسایهها او را ندیدهاند.
ماموران از طریق همسایهها شماره تماس فرزندان زن روستایی را به دست آورده و با آنها تماس گرفتند. ساعاتی بعد با حضور فرزندان «زهرا»، آنها کلید یدکی را که از خانه مادرشان داشتند به پلیس تحویل داده و ماموران پا به خانه زن سالخورده گذاشتند. ماموران پس از ورود، با جسد زهرا در حالی که دست و پا و دهانش با پارچههایی بسته شده بود، در اتاق خواب روبهرو شدند. با گزارش این جنایت به بازپرس ویژه قتل، جسد با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از معاینات تخصصی اعلام کردند، علت مرگ زن سالخورده خفگی است.
سرقت طلاهای مقتول
کارآگاهان در ادامه به تحقیق از فرزندان مقتول پرداختند که اظهارات آنها مشخص کرد، مدتهاست زهرا بهتنهایی در خانه روستایی زندگی میکرده و فرزندانش هر هفته به ملاقاتش میآمدند. از سوی دیگر مشخص شد مقتول طلای زیادی در خانه داشت که پس از قتل به سرقت رفته بود.
ماموران در مرحله بعدی تحقیقات متوجه شدند مدتی بوده که زن چهل و هفت سالهای به نام سودابه برای رسیدگی به کارهای زهرا به خانه او در رفت و آمد بوده و همسایهها نیز بارها او را در جریان این رفت و آمدها مشاهده کردهاند.
با کشف این سرنخ تحقیقات روی سودابه متمرکز شد و با گذشت 27 روز از وقوع این حادثه پنجم آبان امسال مخفیگاه متهم شناسایی شد و ماموران با اعزام به آنجا او را دستگیر کردند. در بازرسی از خانه او مقداری از النگوهای سرقتی مقتول کشف شد.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی شهرستان بهشهر در بازجویی ادعا کرد با مقتول آشنایی نداشته و طلاهای کشف شده متعلق به خودش است. در ادامه تحقیقات او وقتی پی برد خانواده مقتول از وی شکایت کردهاند و در مظان اتهام قرار دارد، بناچار قفل سکوت را شکست و به جنایت اعتراف کرد.
اعتراف زن خدمتکار به جنایت
متهم به افسر بازجو گفت: مدتی بود که برای نظافت به خانه زهرا میرفتم. در جریان این رفت و آمدها متوجه شدم او زمان زیادی را تنهاست و فرزندانش در روزهای خاصی به دیدن او میآیند. با گذشت چند ماه دریافتم زن صاحبخانه طلاهای زیادی دارد، برق طلاها وسوسهام کرد و تصمیم به سرقت طلاها گرفتم، ماجرای دستبرد به خانه زهرا را با یکی از دوستانم به نام نازنین در میان گذاشتم که او قول داد به من کمک کند. قرار شد وقتی برای نظافت به خانهاش میروم دو نفری او را زندانی کرده و بعد طلاهایش را سرقت کنیم.
وی ادامه داد: روز حادثه من برای نظافت وارد خانه پیرزن شدم، ساعاتی بعد همدستم به من ملحق شد. صاحبخانه با دیدن نازنین به من اعتراض کرد که چرا فرد غریبهای را به خانهاش آوردهام. به دروغ گفتم، او یکی از اقوامم است و برای این که کار نظافت زودتر تمام شود، وی را با خود آوردهام. وقتی زهرا به اتاق دیگری رفت از این فرصت استفاده کردیم و دو نفری به سراغش رفتیم. او با مشاهده ما در آن حالت به سمتمان آمد و میخواست از اتاق خارج شود که به او حملهور شدیم. ابتدا کتکش زدیم و بعد با پارچههایی که داخل اتاق بود من و نازنین دست و پایش را بستیم و بهزور طلاهایش را سرقت کردیم. او شروع به فریادزدن کرد تا شاید همسایهها صدایش را بشنوند، به همین دلیل ما دستپاچه شدیم و با روسری و پارچهای که به دور گردنش انداختیم، خفهاش کردیم. بخشی از طلاهایش را از داخل کمد برداشتیم و فرار کردیم. چند قطعه از طلاها را به مبلغ پنج میلیون تومان فروختیم و پول آن را میان خودمان تقسیم کردیم.
سرهنگ سیدمحسن جعفری، فرمانده انتظامی شهرستان بهشهر در این باره به خبرنگار ما گفت: با اعتراف زن خدمتکار، همدست وی نیز تحت تعقیب پلیس آگاهی قرار گرفت و روز بعد دستگیر شد. وی نیز با انتقال به پلیس آگاهی و مواجهه حضوری با دیگر متهم پرونده به همدستی با وی در سرقت و قتل پیرزن اعتراف کرد.
متهمان پس از اعتراف به جرم خود با قرار قانونی روانه زندان شدند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد