در این خاطره آمده است:
شب هنگام مهندس ریاضی [رئیس مجلس] به من تلفن کرد که فردا جلسه را باید شما اداره کنید... دستور جلسه را پرسیدم، معلوم شد چند لایحه عادی و کم اهمیت است... فکر میکنم مهندس ریاضی که از جریان امور اطلاع داشت شاید نمیخواست خودش جلسه را اداره کند. از این رو تمارض کرده بود. این استنباط من است که بعد از روشن شدن قضایا... بر من معلوم شد... .
آن طور که میدانم این لایحه را ابتدا در کابینه علم پیشنهاد کرده بودند و فکر میکنم علم جرأت نکرد آن را مطرح کند. بعداً هم که من این لایحه را خواندم دیدم یک موضوع بیربطی بود که امریکاییها برای تصویب آن به کابینه علم فشار زیاد آوردند تا در دوره فترت مجلس به تصویب برسد و خیلی علنی نشود. گو این که بعداً میبایست به مجلس بیاید. اما علم زیر بار نمیرفت. او و خانوادهاش از قدیم به انگلیسیها وابسته بودند. علم یا نمیخواست یا عقیدهای به آن نداشت یا آن که میدید چون باید کنار برود، تصویب آن را به صلاح خود ندانست... .
به هر صورت جلسه آن روز تشکیل شد ... . یکباره دیدم منصور با کلیه وزیران کابینه وارد مجلس شدند، تعجب کردم زیرا لوایح موجود اهمیتی نداشت که همه کابینه درجلسه حاضر شوند. پس از لحظاتی بیمقدمه دکتر ناصر یگانه که وزیر مشاور در امور پارلمانی بود برخاست و با قید سه فوریت تقاضا کرد این لایحه در دستور قرار گیرد. غافلگیر شدم... بر طبق آییننامه مجلس، اگر هیأت دولت با قید فوریت؛ تقاضای تغییر دستور جلسه مجلس را میکرد میبایست در مورد آن رأیگیری شود و اگرتصویب میشد، دستور جلسه تغییر میکرد و تقاضای دولت مقدم بود. رأی گرفتم اکثریت موافقت کردند؛ چون اکثر نمایندگان عضو حزب ایران نوین بودند و به این ترتیب لایحه مطرح شد.
پس از آن که کلیات لایحه مطرح شد مخالفان که تعدادشان زیاد بود یکایک پشت تریبون آمدند و به تفصیل بر ضد این لایحه صحبت کردند... و من به خاطرم هست که صادق احمدی یکی از دوبیتیهای باباطاهر را خواند که گفته است:
مکن کاری که بر پا سنگت آید جهان با این فراخی تنگت آید
چو فردا نامهخوانان نامه خوانند تو از این نامه خواندن ننگت آید
در اینجا بود که من به اهمیت این لایحه پیبردم و خودم هم مخالف شدم. تنها کاری که از دست من بر میآمد این بودکه با استفاده از اختیارات خود و یا رأی گرفتن از نمایندگان، به مخالفان اجازه دادم بیش از مدت مقرر در آییننامه صحبت کنند تا موضوع بیشتر روشن شود. البته رأی میگرفتم و مجلس هم رأی میداد.
محیط مجلس بسیار متشنج بود و پیدا بود که اکثریت با این لایحه مخالف است. تعداد موافقان اندک و سخنانشان هم کوتاه و بیمحتوا بود. دفاع از این لایحه را احمد میرفندرسکی، معاون وزارت خارجه به عهده داشت و چنین استدلال میکرد که این ماده واحده... چیز مهمی نیست و کشورهای دیگری مثل ترکیه آن را به تصویب پارلمانهای خود رساندهاند و کوشش میکرد که از اهمیت موضوع بکاهد ولی مجلس زیربار نمیرفت... و هنوز که فکر میکنم نمیفهمم چرا دولت وقت این اندازه ناشیانه و باعجله تسلیم خواست امریکاییها شد.
زمان جلسات عادی مجلس 4 ساعت بود. از ساعت 9 تا یک بعداز ظهر. وقت جلسه تمام شد. 15 نفر از اعضای حزب ایران نوین پیشنهاد دادند که 4 ساعت دیگر جلسه تمدید شود. طبق آییننامه رأی گرفتم. اکثریت موافق بودند. جلسه تمدید شد و باز هم مخالفان به تفصیل در رد این لایحه سخن گفتند. در میان مخالفان یکی مهندس بهبودی بود که پدرش رئیس تشریفات و معاون وزارت دربار بود. وکلا چنین میپنداشتند که چون او مخالفت میکند با وابستگی که به دربار دارد شاید این مخالفت به اشاره شخص شاه باشد.
من شنیده بودم که مهندس بهبودی و تعدادی دیگر از مخالفان تصویب لایحه به علت گرایشات دیرینه خود نسبت به انگلستان نمیخواستند نظر مساعدی نسبت به تحکیم و تثبیت بیشتر قدرت امریکا در ایران از خود نشان دهند. به طوری که گفته میشد سیدضیاءالدین طباطبایی ضمن ملاقاتی با شاه از او خواسته بود از دولت بخواهد لایحه را پس بگیرد. شاه که تحت فشار امریکا بود، توضیحاتی میدهد و سیدضیاءالدین نهایتاً از شاه درخواست میکند اجازه دهد مخالفان لایحه بتوانند نظرات خود را در مجلس بیان کنند و این نکته که نطق بعضی از مخالفان لایحه به اشاره و توصیه سیدضیاء بوده است شاید مبنایی هم داشته باشد بخصوص که بعد از نطق مهندس بهبودی شنیدم پدرش مورد غضب شاه قرار گرفت و از دربار طرد شد. به هر حال در این باب مخفیکاری به حدی بود که من هم جریان را نمیدانستم. شاه هم در اولین سلامی که پس از این جلسه که تصور میکنم در چهارم آبان برقرارشده بود سخت به نمایندگان پرخاش کرد. همانطور که قبلاً هم نوشتم قرار بود این لایحه درکابینه علم مطرح شود و او لایحه را به مجلس تقدیم کند ولی دست به دست کرد چون میدانست کابینه او دوام نخواهد یافت و کمیسیونهایی تشکیل داد که لایحه را مطالعه کنند و نظر بدهند. شنیدم در تمام این کمیسیونها، نظر مخالف داده شد و پس از خواندن اسناد لانه جاسوسی پی بردم که تا چه حد امریکاییها برای تصویب لایحه فشار میآوردند.
نحوه تصویب لایحه
... به هر حال پس از یک جلسه طولانی، پانزده تن از نمایندگان مجلس که از موافقان بودند پیشنهاد دادند که به این لایحه با ورقه رأی داده شود... رأی با ورقه را موافقان به این جهت پیشنهاد کردند که پس از رأیگیری، نام موافقان ومخالفان معلوم باشد. طبق آئیننامه وقتی چنین پیشنهادی میرسید رئیس جلسه موظف بود رأی با ورقه بگیرد. مخالفان لایحه وقتی موضوع را فهمیدند بلافاصله برای خنثی کردن این پیشنهاد، پیشنهاد دادند که رأی مخفی گرفته شود. تا هر کس بدون آن که شناخته شود بتواند نظر خود را بدون ترس ابراز کند. طبق آییننامه پیشنهاد مخفی همیشه مقدم بود. در این صورت به پیشنهاد دوم رأی گرفتم و تصویب شد... .
نکته دیگر آن که رسم بر این بود که رئیس مجلس معمولاً رأی نمیداد. من بدون آن که خواسته باشم خودستایی کنم مینویسم که به این لایحه رأی منفی دادم. پس از آن که آراء خوانده شد تفاوت آراء مخالفت و موافقت چند رأی بیشتر نبود، یعنی آراء موافق تقریباً چند رأی بیشتر از آراء مخالف بود. 1 ولی معلوم نبود که چه کسی موافق یا مخالف رأی داده است و اگر این چند رأی نبود لایحه تصویب نمیشد.
به این ترتیب لایحه با اکثریت بسیار ضعیفی به تصویب رسید و این بسیار موجب خشم رئیس دولت شد.
این روز مصادف با روزی بود که شاه در دانشگاه در مراسمی شرکت داشت و هیأت دولت نتوانسته بود به موقع در آنجا حاضر شود. این موضوع هم خشم شاه را برانگیخت چون از نظر او تصویب لایحه نمیبایست اینقدر طول میکشید و به زعم او میبایست زود تصویب میشد.
نکته مهم دیگری که در اینجا سؤال برانگیز است تصویب این لایحه در سنا است که قبل از مطرح شدن لایحه در مجلس شورا صورت گرفت.
رسم بر این بود که دولت لوایح را بر حسب تشخیص خود، ابتدا به مجلس شورا میفرستاد بخصوص لوایح مالی را که تصویب آن ازمختصات مجلس بود. ولی این لایحه را اول به مجلس سنا فرستاد شاید به این دلیل که در آن مجلس با بودن مهندس شریفامامی ممکن بود به آسانی به تصویب برسد چنان که رسیده بود احتمال میرفت وقتی به مجلس شورا بیاید با مخالفت کمتری رو به رو شود و چنان که دیدیم، نشد... چند روز پس از تصویب لایحه در مجلس شورا، شنیدم مهندس شریفامامی رئیس سنا گفته بود که فلان کس یعنی من تجربه کافی در اداره مجلس نداشت. اگر من به جای او بودم تقاضای جلسه سری میکردم و موضوع را در آن جلسه مطرح میکردم و سپس با جلب موافقت نمایندگان آن را به جلسه علنی میآوردم... . من تصور میکنم حتی احمد میرفندرسکی معاون سیاسی وزارت خارجه هم (که این لایحه را از طرف دولت به مجلس آورد و از آن دفاع کرد) باطناً با تصویب این لایحه مخالف بود چون دفاعش از لایحه بسیار ضعیف بود وهمواره قرارداد وین را مطرح میکرد... .
بنا به آنچه اشاره کردم با سیاستهای منصور و تصویب لایحه مصونیت مستشاران نظامی امریکایی مخالفت کردم و تصور میکنم منصور بر سر تصویب این لایحه جان خود را فدا کرد.
منبع:خاطرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دکتر حسین خطیبی، به کوشش مرتضی رسولیپور، (تهران: 1382، نشر نوگل، صص 312 ـ 300)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد