برای من وقت‌هایی بوده در زندگی‌ام که حس کردن‌شان، تجربه و زندگی کردن هر آنِ‌شان به همه‌ روزهای رفته می‌ارزیده. لحظه‌هایی که درک‌شان، ادراک معنای زندگی بوده در بزرگ‌ترین ابعاد خود برای من. حس شادی، خوشی، اندوه و غم، دلواپسی، لذت و رنج.
کد خبر: ۷۲۳۷۴۸

این همه را یک‌جا و در ظرفی کوچک از زمان ریختن و به خورد آدمی دادن، شخص را از حالی، به حال دیگری می‌برد. می‌برد و خیلی فوری تبدیل‌ به موجود جدیدی می‌کند. کیمیاست اتفاقی که این‌طور تو را مبدل به دیگری کند. مبدأ تاریخ هم برای آدمی همین‌جور انتخاب می‌شود خُب! این‌گونه تاریخی در روزهای جهان هست که می‌رسد و مسیر زندگی بشر را به چالش می‌کشد، تغییر می‌دهد و آینده‌ای نو می‌سازد. کشف پنی‌سیلین مثلاً مقطعی‌ست برای خودش؛ تاریخ را به دو قسمت نامساوی تقسیم کرده؛ به روزهای تلخ قبل از پنی‌سیلین که هرگز هم‌ارز حیات بعدش نیست. حیات جمعی آدمی اگر در دوره‌های مختلف، از این گردنه‌های عجیب گذشته و برای خود تاریخی نو رقم زده؛ زندگی شخصی هر کس هم به طریقی این مسیر را رفته و خود را بعد از مدتی، متفاوت از قبلِ خودش حس کرده. گاهی شخص رفته و رفته و رفته و رفتن‌اش او را به کسی تغییر داده که دیگر آن آدم قبلی نبوده؛ شده کسی‌که به گذشته‌ خودش نگاه می‌کند و با تمسخر لبخندی به روزهای قبلش می‌زند.

اما از این رفتن طولانی‌اش از گذشته نه خودش آگاه بوده و نه اطرافیان مدام او درکی از آن داشته‌اند. تغییر، این‌قدر آرام و آهسته در زندگی شخص خزیده که او کاملا ناآگاهانه شده آن کسی که شاید هیچ‌وقت انتظارش را هم نمی‌داشت. سن و سال مثلاً! سن و سال آدمی همین‌طور مخملی و نرم در زندگی آدم‌ها خوانده اِنقَلَبَ، ینقَلِبُ، انقلاب! و شخص بعد از مدت‌ها فهمیده که‌ای داد!

چه عوض شده سوی چشمش، حالت چهره‌اش، شادابی روانش... گاهی اما این‌طور نبوده. گاهی به یکباره شخص از خوابی جسته و در دنیایی دیگر چشمانش را گشوده. با خودش گفته «از خواب دوشین بیدار شدم، اکنون باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار شوم» و این‌طور تغییر را یکباره و به یک آن، درک کرده. اگر تبدیلِ آهسته را نشود اسمی برایش گذاشت؛ اگر نشود آغاز و پایانش را معلوم کرد؛ این تحولاتِ نجومی دفعی را که می‌شود از هم سوا کرد. می‌شود که اینها را توی تقویم شخصی با رنگ قرمز علامت زد و با بقیه روزها و شب‌های مثل هم، یکی نکرد. می‌شود برای‌شان اسم گذاشت؛ برایشان جشن گرفت و مدام خاطرش را زنده کرد. یا نه اصلا برعکس؛ می‌شود آدمی برای خودِ جدیدش اسم بگذارد؛ جشن تولدی بگیرد و هر روزش را بشمارد که یعنی چند روز گذشته؟ چند ماهه شده‌ حالا؟ چه‌قدر به تولدش مانده.

آنامراد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها