نام​ها و نشانه​ها در محله​ها

سلاخی که جوانمرد بود

در جنوب‌ تهران‌ به‌ سوی‌ ری‌، در زمین‌های منصورآباد (اکنون‌ جزو منطقه 20 شهرداری‌ تهران‌) بقعه‌ای‌ به‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ هست‌ که‌ به‌ احتمال‌ زیاد بعد از عهد فتحعلی‌ شاه‌ (1250ـ1212) ساخته‌ شده‌ است.
کد خبر: ۷۱۴۸۸۰
سلاخی که جوانمرد بود

روی قبر داخل بقعه ابیاتی در وصف پیری قصاب آمده است. این بقعه محل مراجعه برخی ساکنان محل است. در برخی روستاها نیز مقبره‌هایی منتسب به جوانمرد قصاب وجود دارد که مورد احترام اهالی محل است. برخی احتمال دادند که این مقبره‌‌ها، نمادی برای احترام به شخصیت افسانه‌ای پیر قصاب است. می‌گویند قصابان‌ افغانستان‌ شب‌های‌ جمعه‌ به‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ نذری‌ می‌دهند و در حین‌ مراسم‌، یکی‌ از پیران‌ خانواده‌، قصه جوانمرد قصاب‌ را نقل‌ می‌کند.

در مورد این‌که جوانمرد قصاب چه کسی بوده، حرف و حدیث زیادی وجود دارد و حتی برخی از این روایات مثل افسانه‌هاست. به منابع قدیمی که مراجعه می‌کنی، نشان این قصاب جوانمرد را در برخی کتاب‌های فتوت‌نامه پیدا می‌کنی. فتوت‌نامه عمدتا سرگذشت برخی شخصیت‌های جوانمرد و عیار است که هر کدام در قالب یکی از پیشه‌وران و اصناف در محلات زندگی می‌کردند و ضمن این‌که کار و کسب داشتند، طبق آیین جوانمردی دستگیر بیچارگان بودند.

ظاهرا اولین بار در قرن نهم ملاحسین کاشفی در فتوت‌نامه سلطانی در مورد این شخص توضیحاتی ارائه داده است. طبق نوشته کاشفی نام اصلی او عبدالله فرزند عامر بصری بود.

او معتقد است جوانمرد قصاب یکی از «هفده کمر‌بسته» حضرت علی‌(ع) و یاوران محمد حنفیه فرزند مولای متقیان است. برابر با روایت کاشفی در روز غدیر خم‌، حضرت‌ علی‌(ع) گوسفند کشت‌ و جوانمرد قصاب‌ آن‌ را سلاخی‌ کرد. حضرت‌ علی‌ گوسفند را پاره‌ کرد و کار سلاخی‌ را از آن‌ پس‌ به‌ جوانمرد احاله‌ کرد (کاشفی‌، صص‌ 385ـ 384)

در رساله‌ای دیگری که در مورد صنف قصابان در دوره قاجار نگاشته شده روایت دیگری در مورد این جوانمرد نقل می‌کنند.

طبق این روایت کنیزکی‌ از او گوشت‌ خواست‌، اما به‌ هر گوشتی‌ که‌ جوانمرد به‌ او می‌داد، راضی‌ نمی‌شد. جوانمرد خشمگین‌ شد و پول‌ او را پس‌ داد. کنیزک‌ که‌ از ملامت‌ و آزار آقای‌ خود می‌ترسید، گریه‌ آغاز کرد. شاه‌ مردان‌ علی‌(ع) که‌ از آنجا می‌گذشت‌، مشکل‌ کنیز را دریافت‌ و به‌ جوانمرد گفت‌ که‌ به‌ کنیز گوشت‌ بدهد. جوانمرد که‌ علی‌(ع)‌ را نمی‌شناخت، دست‌ خود را به‌ علامت امتناع‌ از قبول‌ فرمان‌ آن‌ حضرت‌ تکان‌ داد. پس‌ از آن‌که‌ حضرت‌ رفت‌، قنبر به‌ جوانمرد گفت‌: «تو شاه‌ مردان‌ را نشناختی‌؟» جوانمرد دو چشم‌ خود را با کارد بیرون‌ آورد و دست‌ خود را با ساتور از تن‌ جدا کرد و به‌ قنبر گفت‌ که‌ او را نزد علی‌(ع) ببرد. حضرت‌علی‌ فرمود چشمان‌ و دست‌ وی‌ را در موضع‌ خود بنهند، سپس‌ فاتحه‌ای‌ خواند و بر جوانمرد دمید، فورا چشمان‌ و دست‌ او درست‌ شد (در بیان‌ کار سلاّخان‌ و قصّابان، در 14 رساله‌ در باب‌ فتوّت‌ و اصناف، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌ و مهدی‌ مداینی‌، تهران‌: چشمه‌، 1381 ش‌، صص‌ 188ـ 187)

در روایت دیگری که در داراب‌نامه بیغمی آمده، گروهی از پهلوانان و عیاران ایران وارد شدند که یکی از آنان که سرآمد دیگران بود «جواندوست قصاب» نام داشت. «بسیاری از جوانمردان دمشق در خدمت او بودند. یاران جوانمرد او نیز همگی قصّاب بودند و تو گفتی که او پیشوای جوانمردان این صنف بوده است. جواندوست قصّاب که به رسم اهل فتوّت در غریب‌نوازی و یاری پهلوانان ایرانی جانفشانی می‌کند، عیار است و فنون عیاری را نیک می‌داند.» (داراب نامه، محمد بن احمد بیغمی، ترجمه دکتر ذبیح‌الله صفا، انتشارات علمی و فرهنگی)

برخی هم معتقدند که او عبدالله بن عامر کریز بن ربیعه اموی حاکم بصره در عهد عثمانی است که طبق نقل حضرت علی پیشرو جوانمردان قریش بود.(ابن سعد، ج 5، ص 47)

چنانچه از منابع بر‌می‌آید، اطلاعات دقیقی از جوانمرد قصاب در دست نیست. مطالبی هم که بیان شد بیشتر حدس و گمان است و از سوی دیگر در مورد این که قصاب جوانمرد چه کسی است هم اتفاق نظری وجود ندارد. چنانچه محمدعلی‌ شریف‌یزدی‌ شاهرودی‌، یکی‌ از درویشان‌ خاکسار دوره قاجاریه‌، در رساله‌ای‌ که‌ در سال‌های‌ 1317ـ 1315 درباره اصناف‌ نوشته‌، گفته‌ است‌ علی‌(ع) در یمن‌ سه‌ کس‌ را میان‌ بست‌ که‌ سومی‌ نصیر قصاب‌ اصفهانی‌ مشهور به‌ جوانمرد قصاب‌ بود.

می‌گویند برخی لباس‌ها و وسایل خاص قصابی و سلاخی هم به جوانمرد قصاب نسبت داده شده مثل کارد مال که با آن کارد را تیز می‌کردند و دیگر تنوره که همان پیشبند قصابی است.

علاوه بر اختلاف نظر در مورد شخصیت جوانمرد قصاب در مورد محل دفن او نیز اطلاعات دقیق در دست نیست و منابع نیز در این زمینه هم‌عقیده نیستند. حمدالله مستوفی محل دفن او را ری (حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه القلوب‌، ص 54) و عبدالرزاق سمرقندی مدفن او را سرخس می‌داند. (عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین، ج‌ 2، جزء 3، ص‌ 1217)

چنانچه از این روایات برمی‌آید، صنف قصابی و سلاخی از جمله اصنافی بود که برخی عیاران آن را انتخاب می‌کردند و از آنجا که آیین عیاری و جوانمردی را می‌دانستند برای دفاع از مظلوم و ستمدیدگان اقدام می‌کردند.

شهاب خلیلی / جام​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها