حکایت مینیماستمالیست: زمانی دور، یعنی درست سالها پیش از این، یکی از آشنایان ما داشت برادر ما را آموزش رانندگی میداد. برادر ما داشت ماشین پیکان را پارک میکرد و عقبعقب میآمد که این آشنای ما خیلی خوشش نیامد و گفت: «اینجوری پارک نمیکنند. بیا پایین تا پارک کردن را نشانت بدهم.» و برادر ما نیز پیاده شد و جایش را به ایشان داد. آشنای ما هم پشت فرمان نشست و به قصد دنده عقب آمدن، پا را روی پدال گاز گذاشت و چنان، سپر عقب ماشین را به تیر چراغبرق کوباند که برق از چشم خود تیر برق هم پرید. آشنای ما که به اصطلاح امروزیها احساس میکرد ضایع شده، دست پیش گرفت و رو کرد به اخوی متعجب ما و گفت: «شما داشتی اینجوری پارک میکردی که درست نیست!»
حالا حکایت این وزارت ورزش و جوانان ما هم بلانسبت انگار یک چیزی در همین مایهها شده که یک مقداری هم مایه خنده شده البته. ما چند سال پیش، یک سازمان ملی جوانان داشتیم و یک سازمان ورزش، که هرکدام داشتند کار خودشان را انجام میدادند و ملالی نبود جز ابتکارعمل بعضی از دوستان و دولتمردان که یک دفعه به ذهنشان رسید تا فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند و الحق هم که انداختند.
خبر وارده: «یکی از اعضای شورای راهبردی امور جوانان از تصویب انتزاع حوزه جوانان از وزارت ورزش در این شورا خبر داد و خاطرنشان کرد که اکثریت اعضای این شورا بر این باورند که سازمان ملی جوانان، دوباره باید احیا شود.
بسته پیشنهادی: قبل از آن که خدای نخواسته دوباره یک کار تازه کارشناسی نشده صورت بگیرد که باز برگردیم به همان که بود و در بر همان پاشنه بگردد که سابق بر این میگردید؛ رهنمودهای ارزنده خود را سریعالسیر، تقدیم حضور مینماییم:
1- تغییرنام: اگر مشکلات جوانان زیاد است و اوضاع ورزش هم تعریف ندارد و باید این وزارتخانه بیشتر به ورزش جوانان بپردازد و با یک دست نمیتواند دو تا هندوانه بردارد؛ پس نام این وزارتخانه به«وزارت ورزش و جوانان ورزشکار» تغییر پیدا کند. خب این شکلی،لااقل ممکن است مشکلات بخشی از جوانان حل شود. جوانان ورزشکاری که بالاخره آنها هم میخواهند ازدواج کرده و مسکن تهیه و شغلی دست و پا کنند و... امثال این موارد نام آشنا. همهاش که نمیخواهند ورزش کنند، کارهای دیگری هم باید بکنند.
2- تعویض مدیریت: چون عدهای میگویند که در این وزارتخانه، زمینه برای کار جوانان نیست؛ عدهای دیگر هم متقابلا میگویند که وضع ورزش هم تعریفی ندارد؛ پس ممکن است بتوان به این نتیجهگیری هم فکر کرد که شاید پس عیب و ایراد از ساختمان و ساختار نیست؛ مشکل، مدیریتی است. برای ضعف مدیریت احتمالی یک فکربکری شود. تغییر مدیریت را ما دخالتی نمیکنیم. این مقولات و معقولات به ما نیامده... گلیم ما هم اندازهای دارد. باور نمیفرمایید، بفرمایید این متر!
رضا رفیع
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد