آقای رکنآبادی، این روزها تصاویر بسیاری از چهره خونین کودکان غزه منتشر شده و آمارهای متفاوتی درباره شهدای فلسطینی بر اثر تجاوز صهیونیستها روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد. با این حال شاهد هستیم که مقاومت فلسطین در برابر این تجاوز عقب ننشسته و پاسخ حملات رژیم اشغالگر قدس را میدهد. بهعنوان اولین پرسش میخواهم بدانم چرا رژیم صهیونیستی بهطور مداوم به اراضی اشغالی ازجمله نوار غزه یورش برده و جنایات بسیاری را رقم میزند؟
برای آنکه بتوان تجاوز اخیر صهیونیستها به غزه را ریشهیابی کرد، باید به سالها قبل یعنی زمان تاسیس رژیم اشغالگر قدس بازگشت و دید که از آن سال تاکنون، اراضی اشغالی دستخوش چه هجمههایی بوده است. واقعیت این است که از سال 1948 تا امروز رژیم صهیونیستی ظلم بسیاری در حق فلسطینیها و مردم لبنان رواداشته و هنوز هم براساس همان خوی وحشیگری به جنایتهای غیرانسانی خود ادامه میدهد. همزمان با این تجاوزات گسترده، مقاومت فلسطین نیز شکل گرفته و در مقاطع مختلف در برابر دشمن صهیونیستی ایستادگی کرده است. نیروی مقاومت با ایدئولوژیها و گرایشهای سیاسی متفاوت از زمان عزالدین قسام تاکنون با رژیم اشغالگر مقابله کرده و هیچگاه تجاوزهای این رژیم را بیپاسخ نگذاشته است.
با توجه به اشاره تاریخی که به تحولات فلسطین داشتید، این مقاومت مردمی را تا چه اندازه محصول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حمایتهای جمهوری اسلامی از مردم بیدفاع در غزه و کرانه باختری میدانید؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نهضت مقاومت در لبنان نیز شکل گرفته و محور مقاومت در منطقه روحیهای تازه پیدا کرد. پس از آن است که شاهد وارد شدن ضربات سنگین به منافع اسرائیل در دهه 80 میلادی هستیم و در سال 1993 در جنگ هفت روزه رژیم صهیونیستی تن به شکست میدهد، بعد در سال 1996 باز در جنگ 16روزه که اسرائیل تحت عنوان «خوشههای خشم» به راه انداخته بود، متحمل شکست شده و در نهایت مجبور به خروج از لبنان سال 2000 میشود. از سال 1996 تا 2006، اسرائیل به مدت ده سال با عقده شکست از مقاومت روبهرو بود و این شکستها روحیه صهیونیستها را بشدت تضعیف کرده بود.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری حزبالله لبنان، اسرائیل هر کاری را که میخواست در فلسطین و لبنان انجام میداد و دست به هر جنایتی میزد. اما پس از پیروزیهای پیاپی محور مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم صهیونیستی، این رژیم دچار عقده حقارت و تحقیر شده و از همان زمان مدام در فکر جبران این شکستها بوده است تا از بحران روانی بهوجود آمده خارج شود. بنابراین همانطور که اشاره کردم، آنها ده سال تلاش کردند تا خود را آماده جنگ با رزمندگان مقاومت لبنان کنند و با شکست حزبالله جایگاه خود را از نظر روانی بهبود دهند. با این حال شما شاهد بودید که در جنگ 33روزه در سال 2006 باز هم اسرائیل شکست خورد و حتی خودشان با اعلام شکست، کمیتهای تشکیل دادند تا ببینند دلیل این شکست چه بوده است. آنها میخواستند در سال 2006 شکستهای گذشته را جبران کنند، اما باز هم متحمل شکست شدند و با وجود تسلیحات پیشرفتهای که در اختیار داشتند، نتوانستند از پس سلاحهای محدود و ابتدایی مقاومت برآیند. بد نیست بدانید که آنها پیش از این حمله پنج رزمایش به نام «تحول یک تا پنج» برگزار کرده بودند تا آنجا که میتوانستند توان نظامی خود را ارتقا دادند اما در جنگ 33روزه نه توان حمله داشتند و نه حتی میتوانستند از خود دفاع کنند! همین امر عقدههای فروخفته صهیونیستها را بیشتر کرد.
بازگردیم به موضوع جنایتهای امروز صهیونیستها در غزه، دلیل اینکه در این مقطع زمانی صهیونیستها به غزه حمله کرده و این حجم از جنایتها را رقم میزنند، چیست؟
به تاریخچه تجاوزهای صهیونیستها و مقاومت مردم در کشورهای مختلف اشاره کردم تا به همین نکته اشاره کنم که پس از شکستهای پیاپی اسرائیل از محور مقاومت، آنها به این نتیجه رسیدند که بهزعم خودشان بروند سراغ ضعیفترین حلقه زنجیره مقاومت و به همین دلیل به غزه حمله کردند. برای اینکه موضوع را روشنتر کنم، باید به این نکته بپردازم که در سلسلهمراتب مقاومت، ایران در صدر قرار دارد، بعد دولت سوریه و حزبالله لبنان و سپس مقاومت مردم فلسطین بویژه در غزه قرار دارد. بنابراین استراتژیستهای صهیونیست گمان بردند با حمله به غزه که بهدلیل محاصره چند ساله فکر میکردند بشدت ضعیف شده، میتوانند به پیروزی رسیده و شکستهای قبلی خود را جبران کنند و از زیر بار فشار روانی ناشی از شکستهای قبلی بیرون بیایند. برای همین است که پس از شکست سال 2006 از حزبالله لبنان، طی سالهای 2009، 2011 و 2012 جنگ علیه غزه به راه انداختند اما باز هم ناکام ماندند.
تحلیل اسرائیل آن بود که بهدلیل تحولات رخ داده در جهان اسلام، مقاومت تضعیف شده و بنابراین در جنگ 22روزه به غزه تجاوز کردند اما دیدند درحالی که قبلا چند ساعته وارد غزه میشدند، این بار نهتنها نتوانستند غزه را اشغال کنند، بلکه به اهداف اولیه خود نیز نرسیدند. بنابراین آنها با این واقعیت روبهرو شدند که مقاومت نهتنها تضعیف نشده، بلکه قدرت آن بیشتر هم شده است.
اما اگر بخواهیم به وضع فعلی غزه اشاره کنیم، باید ببینیم که پس از شکست اسرائیل در غزه در سالهای 2009، 2011 و 2012 چه عواملی باعث شد تا آنها در سال 2014 به این نتیجه رسیدند که میتوانند بار دیگر با تجاوز به غزه، این بار به پیروزی برسند. یکی از دلایلی که باعث شد تا محاسبه غلط خود را در توانایی مقاومت و نیز توان نظامی خودشان تکرار کنند، حوادث سوریه بود. رژیم صهیونیستی گمان میکرد با درگیر شدن دولت سوریه در بحران و نیز تحرکات تروریستهای داعش در سوریه، عراق و لبنان، مقاومت تضعیف شده و آنها میتوانند در غزه به پیروزی برسند. آنها البته در سال 2012 در جنگ هشت روزه دیده بودند که بحران سوریه، مقاومت فلسطین را کاهش نداده است. به همین خاطر دو سال قبل، تنها 24ساعت پس از حمله، درخواست آتشبس یکجانبه دادند و اما با این پاسخ رزمندگان مقاومت روبهرو شدند که هرچند جنگ را اسرائیل آغاز میکند اما پایان دهنده آن، مقاومت است نه آنها. برای همین هم حماس شروطی را تعیین کرد و در نهایت پس از یک هفته مذاکره فشرده در قاهره بین مقاومت، مصر، تشکیلات خودگران و بهواسطه میزبان، رژیم صهیونیستی، شرایط فلسطینیها پذیرفته شد و اسرائیل رسما شکست خورد.
بهنظر برخی، حمله سال 2012 به غزه، بهمنظور آزمایش توان مقاومت بود. این روش صهیونیستهاست. برای همین هم سال پیش به موضعی در مرز لبنان و سوریه که روشن نبود دقیقا متعلق به کدام کشور است، حمله کردند. البته آن موضع یک ساختمان خالی از سکنه بود که تلآویو بهدلیل ضعف شدید اطلاعاتی فکر میکرد مقر مهمی است. اما هدفشان در واقع تست توان حزبالله بود. در واکنش به همان حمله، حزبالله چند بار واکنش نشان داد، طوری که باز صهیونیستها کوتاه آمدند و دریافتند که نیروی مقاومت پابرجاست و قدرتش کاهش پیدا نکرده است.
با وجود علم به توان بالای مقاومت و تسلیم نشدن فلسطین در برابر اینگونه حملات، چرا باز اسرائیل ترجیح داد به غزه حمله کند؟
همانطور که اشاره کردم، شکستهای پیاپی، صهیونیستها را از نظر روحی و روانی بشدت تحت فشار قرار داده بود. آخرین شکست آنها در جریان تحولات منطقه و ارتقای جایگاه ایران در خاورمیانه با امضای توافق هستهای ژنو بود. وقتی که اسرائیل دید 1+5 بهجای حمله نظامی به ایران که نسخه پیشنهادی رژیم صهیونیستی بود، با کشورمان سر میز مذاکره نشستهاند و کارشکنیهای آنها بینتیجه مانده است، تلاش کردند با حمله به ضعیفترین حلقه مقاومت، شکست سیاسی و نظامی خود را جبران و اعتباری برای خود کسب کنند.
البته نظامیان صهیونیست از همان ابتدا از حمله زمینی به غزه هراس داشتند. برای همین هم کابینه رژیم اشغالگر ابتدا با چنین سطحی از حمله مخالف بود حتی برخی مقامات این رژیم هشدار دادند که شکست خواهیم خورد، اما بلافاصله برکنار شدند و بالاخره فجایعی که شاهد هستیم اتفاق افتاد. با این حال دیدید که مقاومت فلسطین اصلا به آنها اجازه نداد نقشههایی که دارند عملیاتی کنند. نفس ایستادگی مقاومت در این سه هفته، خودش پیروزی است. برای همین هم باز اسرائیلیها برای آتشبس پیشقدم شدند اما مقاومت شروطی را تعیین کرد. شرایط آنها این است که اسرای فلسطینی آزاد شوند. شما میدانید که فلسطین ده هزار اسیر در اسرائیل دارد. شرط بعدی بازکردن حلقه محاصره است و شرط دیگر، تکرار نکردن تجاوز. حالا اسرائیل در دوراهی سختی گرفتار شده است. اگر شرایط مقاومت را بپذیرد، این یعنی اعتراف به یک شکست کامل. اگر هم نپذیرد، چارهای جز جنایت بیشتر ندارد. جنایتهایی که نهتنها باعث توقف عملیات مقاومت نشده، بلکه این رژیم را بیش از پیش منفور ساخته و تغییر جهت افکارعمومی علیه این رژیم، راه بر دفاع دولتهای غربی از این رژیم جنایتکاربسته است.
پیشبینی شما از تصمیم رژیم صهونیستی در چنین وضعی چیست؟
فکر میکنم با توجه به عمیقتر شدن تنفر افکارعمومی جهان از صهیونیستها و با توجه به تجربه گذشته، صهیونیستها با پذیرش شروط مقاومت، شکست در غزه را بپذیرند.
یکی از علامت سوالهای جدی افکارعمومی در این روزها، چرایی سکوت دولتهای عربی و انفعال تقریبا همه کشورهای اسلامی ـ بهجز ایران ـ در قبال مقابله با تجاوز گسترده صهیونیستهاست. با توجه به حضوری که شما در کشورهای مختلف منطقه داشتهاید، چرا دولتهای عربی تحقیر ناشی از تجاوز به غزه را میپذیرند و برای مهار این جنایتها کارینمیکنند؟
متاسفانه این مساله جدیدی نیست که ایران در دفاع از آرمان آزادی قدس شریف در منطقه تنها است. ایران تنها کشوری است که یکی از اهداف انقلاب خود را دفاع از مردم مظلوم فلسطین دانسته و به همین دلیل امام راحل 20 سال پیش از پیروزی انقلاب، با قاطعیت در برابر تجاوز صهیونیستها ایستادند و برای تغییر وضع موجود فعالیتهای بسیاری انجام دادند. ایران تنها کشوری است که در حال حاضر معتقد است تمام اراضی فلسطین اشغال شده، چه اراضی 1948 و چه زمینهای 1967؛ شما کشور دیگری را سراغ دارید که چنین موضعی داشته باشد؟
بنابراین، این یک موضوع تکراری است که دولتهای عربی در برابر تجاوز صهیونیسم سکوت میکنند. با این حال توجه کنید این اشتباه است که مساله فلسطین را یک مساله الزاما عربی یا حتی محدود به جهان اسلام بدانیم. فلسطین یک مساله انسانی و جهانی است و همه انسانها در همه کشورها بهدلیل انسانیت خود باید با جنایتهای صهیونیستها مقابله کنند. هرچند طبیعی است که مسلمانان باید در دفاع از مردم فلسطین موضع بگیرند، اما این فقط یک رسالت دینی نیست، بلکه جهانیان به حکم انسان بودن باید در برابر به خاک و خون کشیده شدن همنوعانشان موضع بگیرند و برای توقف چنین جنایتهای وحشیانهای تلاش کنند.
یکی از نکاتی که جنایت اخیر صهیونیستها در غزه را برجسته ساخته، همزمانی حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه با عملیات تروریستی بعثی ـ تکفیریهای داعش در منطقه است. فکر میکنید دلیل این قرابت زمانی چیست؟
طی سالهای گذشته این نکته کاملا مشخص شده است که رژیم صهیونیستی از همه ابزارها برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند. یکی از این ابزارها تروریسم است. داعش تنها یکی از گروههای تروریستی است که از سوی صهیونیستها به خدمت گرفته شده است. نباید فکر کنیم که بروز و ظهور پدیده داعش، سریعالخلقه بوده و بهسرعت توانسته موفقیت میدانی کسب کند، بلکه برای رشد این گروهها سالها سرمایهگذاری شده و به شهادت گزارش کوفیعنان، نماینده اسبق سازمان ملل در امور سوریه، 2000 گروه تروریستی در منطقه فعالیت کرده و در بحران سوریه علیه دولت این کشور جنگیدهاند. اینها نامشان گاهی داعش است، گاهی النصره، بعضی اوقات جبههالاسلامی و... که همه ابزار صهیونیستها در منطقه علیه محور مقاومت هستند. بنابراین من تاکید میکنم که عملیات داعش در سوریه، عراق و لبنان همزمان با تجاوز اسرائیل به غزه تصادفی نیست و نشاندهنده همان استفاده ابزاری است که اشاره کردم.
عدهای توقع دارند، اقدامات ایران به توقف کامل جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه بینجامد و بر همین اساس در چنین مقاطعی که اسرائیل دست به جنایت جدیدی میزند زبان به انتقاد میگشایند. پاسخ شما به چنین افرادی چیست؟
کسانی که میگویند نتوانستهایم جلوی تجاوز را بگیریم، اشتباه میکنند. این منتقدان بروند جنوب لبنان و عظمت و بزرگی مقاومت را ببینند. بروند ببینند که چگونه مردم غیرنظامی لبنان در دو، سه متری مرز با اسرائیل با امنیت و آسایش با خانواده خود تفریح میکنند، در حالیکه آنسوتر، نظامیان صهیونیست در سنگرهای خود پنهان شده و از بیم حمله مقاومت جرأت بیرون آمدن از سنگرهایشان را ندارند. همان لبنانی که اسرائیل تا پیش از سال 2000 هر وقت اراده میکرد به آن یورش میبرد، حالا چنان امنیتی پیدا کرده است که در ماه رمضان مردم در پارکهای مجاور مرز با خانوادههایشان افطاری میخورند و کسی جرأت ندارد امنیت آنها را سلب کند. پس سیاستهای ایران در منطقه و در دفاع از نهضت مقاومت آثاری ملموس در بر داشته است و انسان وقتی این امنیت را میبیند به ایرانی بودن خود میبالد.
این وضع البته برای رژیم اشغالگر قدس مرگآور است. آنها نمیتوانند این آسایش و ثبات در سایه قدرت بالا و روزافزون مقاومت را تحمل کنند. برای همین هم خوی تجاوزکارانه و وحشی رژیم صهیونیستی هر از چند گاهی موجب حمله به مردم بیدفاع میشود. البته آنها دیگر حتی نمیتوانند خواب تجاوز به لبنان را ببینند، بههمین خاطر به تجاوز به غزه و قتلعام مردم عادی بسنده میکنند تا با این روش انتقام شکستهای نظامی و سیاسی خود در منطقه را از فلسطینیها بگیرند.
شما به این مساله هم توجه کنید که شرایط جغرافیایی غزه با لبنان یکسان نیست. در لبنان ارتفاعات، درهها و وضعی از نظر طبیعی وجود دارد که امکان استتار را فراهم کرده و احتمال موفقیت حمله زمینی را از بین میبرد. با این حال غزه کاملا مسطح و به شکل دشتی است که میتواند خیلی راحت در معرض تجاوز قرار گیرد. کل منطقه غزه 350 کیلومتر مربع بوده و شهر غزه هم 45 کیلومتر مربع بیشتر مساحت ندارد. نواری به این کوچکی براحتی میتواند تصرف شود. با این همه شما میبینید که توان مقاومت رزمندگان فلسطینی چنان بالاست که به دشمن اشغالگر اجازه پیشروی و پیروزی نظامی نمیدهد. بیهوده نیست که سخنگوی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی اعلام میکند توان مقاومت نسبت به سال 2009، 20برابر شده است. البته این را برای توجیه شکست خود میگویند اما چنین آمارها و اعترافاتی، ریشه در واقعیت دارد.
بنابراین وقتی که گفته میشود سیاستهای ایران کماثر بوده و ماشین جنگی صهیونیسم را متوقف نکرده، باید متوجه این شرایط بود. در همین راستا بهنظر من سیاست جمهوری اسلامی در دفاع از نهضت مقاومت فلسطین نتایجی کاملا محسوس داشته و باید همین راهبرد با قدرت پی گرفته شود. خوشبختانه در حال حاضر همه دستگاهها در کشورمان همین استراتژی را با قدرت پی گرفته و از یکسو وزارت بهداشت ما اعلام کرده که آماده کمک به مردم بیدفاع غزه است و از سوی دیگر هلال احمر برای ارسال تجهیزات امدادی و درمانی اعلام آمادگی کرده هرچند رژیم صهیونیستی در برابر رسیدن این کمکها به مقصد کارشکنی میکند که امیدواریم محمولههای انساندوستانه بتواند به دست مردم مظلوم غزه برسد تا بخشی از مشکلات مردمی که بهدلیل وحشیگری رژیم غاصب صهیونیست دچار وضع اسفناکی شدهاند، کاهش یابد.
مصطفی انتظاریهروی / گروه سیاسی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد