
آنها در نیمهنهایی جامجهانی چیزی را درو کردند که در تمام این سالها کاشته بودند، برای برزیل روز نکبتی ماراکازانو، همان روز شرمآورشان که در فینال جام جهانی 1950 رخ داد، دوباره تکرار شد، اما بسیار بدتر. آنها 64 سال پیش در فینال به اروگوئه باختند و تا همین روز هم از به یادآوردن آن احساس شرم وجودشان را فرا میگیرد. آنها حالا با این باخت چه خواهند کرد؟ شاید تا همیشه «فاجعه بلوهریزنته» برای آنها نمادی باشد برای روی زشت فوتبال؛ روزی که فوتبال این عشق ابدی آنها را تحقیر کرد. آیا فوتبال واقعا برای مردم برزیل این روزها عشق محسوب میشود؟ شاید حتی باید به این جمله هم شک کرد! اگر فوتبال عشق است، این صدای اعتراضی که در تمام دوران جامجهانی گوش را نوازش میداد چیست؟ واقعیت این که برزیل مدتهاست دیگر قطب صادرات بازیکن در فوتبال جهان نیست. انگار آوار توسعه نسبی بر سر فوتبال برزیل هم خراب شده است. شاید دیگر کوچههای این کشور هم از کم شدن پا به برهنههایی که دنبال توپ میدوند گلایه دارند. برزیل سالهاست در سطح جهانی تولید درخشانی غیر از نیمار ندارد و وقتی نیمار از این تیم گرفته میشود، دیگر ستارهای وجود ندارد و گزینه جانشین، پیرمردهای در آستانه بازنشستگی مثل کاکا و رونالدینیو بودند که اسکولاری انتخابشان نکرده بود. ساختار معیوب بازیکنسازی در برزیل، جای را برای متوسطهای اعصاب خردکنی مثل فرد یا هالک باز میکند تا دقیقهها را برای بیشتر متنفرکردن دیگران از خویشتن در اختیار داشته باشند. فاجعه بلوهوریزنته به هیچ وجه اتفاقی نبود. برزیل، در این جام کوچکترین شباهتی به برزیل نداشت و این سرآغاز و مولد فاجعه بود و آسمان فوتبال برزیل عمق کم نداشتن را به رخ میکشید.
در فوتبال آلمان همواره لغت حماسه با شهر برن همسو میشد. حماسهای که سال 1954 رخ داد، دقیقا 60 سال قبل، آنجایی که مردم آلمان قهرمانی در جامجهانی را مرهمی دانستند برای روزهای جهنمی پس از جنگ جهانی دوم. حالا حماسه نسخه دیگری هم دارد و آنها نیمهنهایی جامجهانی 2014 را هیچگاه فراموش نخواهند کرد. روزی که شیرینترین برد تاریخ خود را به دست آوردند. آلمان اما برای رسیدن به این حماسه سالها برنامه داشت. درست پس از جام جهانی1998 که فوتبال آلمان ورشکستگی را احساس کرد، آنها از همان روز به صرافت افتادند تا تغییری ایجاد کنند. آنها با کلینزمن و یوآخیم لو و مدارس فوتبال هدفمندش رویای تازهای را در ذهن داشتند. نسلها متولد شدند، باشگاههای بزرگ تعریف تازهای برای خود ایجاد کردند و آلمان دوباره برگشت. بایرن مونیخ و بورسیا دورتموند فینال لیگ قهرمانان اروپا را برگزار کردند تا همه چیز برای یک حماسه بزرگ آماده شود. آلمان برای رسیدن به این سطح روزهای پر زحمتی را پشت سر گذاشت. هیچ چیز اتفاقی نیست ؛نه حماسه و نه فاجعه... در بلوهریزینه این ضعفهای ساختاری بود که هفت گل از یک ساختار قوی خورد.
افشین خماند / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد