پیرنیا، پیشگام آموزش علم سیاست در ایران

بسیاری از تحولات اجتماعی، ​اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران در دوره قاجار رقم خورده است. یکی از این تحولات تاسیس مدرسه علوم سیاسی بوده است.
کد خبر: ۶۹۱۳۴۰
پیرنیا، پیشگام آموزش علم سیاست در ایران

برای بررسی نقش موسسان و مدرسان این مدرسه - که نقش مهمی در عرصه دپیلماسی خارجی ایران ایفا کردند- با امید اخوی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران گفت‌وگو کردیم.

اخوی نویسنده کتب و مقالات تاریخی و مدرس دانشگاه است. چندی پیش کتابی از او به نام «سیاستمدار مورخ» به همت انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی منتشر شد که به زندگی،​ آثار و اندیشه‌های میرزا حسن خان مشیرالدوله از رجال مشهور معاصر و موسس مدرسه علوم سیاسی می‌پرداخت. آنچه در پی می‌آید مشروح این گفت‌وگو است.

عوامل و انگیزه‌های تاسیس مدرسه علوم سیاسی چه بود؟

موسس مدرسه علوم سیاسی میرزا حسن مشیر الدوله معروف به پیرنیا بود. میرزا نصرالله پدر پیرنیا، این پیشنهاد را به اتابک رئیس‌الوزرا می‌دهد. دلیل این اقدام،​ تحصیل میرزا حسن خان در روسیه بود. وی ازجمله اولین کسانی بود که فارغ‌التحصیل رشته حقوق در خارج کشور بود. به همین واسطه،​ به لحاظ علمی در زمینه حقوق و مسائل دیپلماسی اطلاعات وسیعی داشت. از سوی دیگر، میرزانصرالله‌خان چون وزیر امور خارجه بود و پسرش نیز منشیگری او را به عهده داشت آنها متوجه شدند افرادی که از ایران به عنوان نماینده به خارج می‌روند هرچند به آداب و رسوم واقف هستند، اما اصول و آداب و مقررات دیپلماسی را نمی‌دانند و این مساله در عالم سیاست خارجی خساراتی به بار می‌آورد. از این رو​، به فکر تاسیس مکانی برای تعلیم و تربیت و فراگیری آداب دیپلماسی افتادند. بعد از تهیه مقدماتی مربوط به تعیین هزینه‌های مخارج مدرسه و در نظر گرفتن سالانه 4000 تومان برای این موضوع این مدرسه 15 شعبان 1317 هجری برابر با 28 آذر 1278 شمسی افتتاح شد. دانش‌آموزانی که در این مدرسه ثبت‌نام می‌شدند قبلا در مدرسه علمیه، دارالفنون و خرد سابقه تحصیلی داشتند. یکی از شرایط جذب این مدرسه بضاعت و شناخته شدن شاگرد بود. دانش‌آموزان عمدتا از خانواده نجبا بودند. مدرسه از نظر مواد درسی بسیار جلوتر از مدارس دیگر بود و نوع آموزش تربیت افراد برای دیپلماسی خارجی منحصر به فرد بود.

شیوه آموزش این مدرسه چه تفاوتی با دیگر مدارس داشت؟

یکی از مهم‌ترین منابع در مورد مدرسه کتاب، خاطرات عبدالله مستوفی به نام «شرح زندگانی من» است. در این کتاب، وی اطلاعات خوبی در مورد شیوه آموزش مدرسه می‌دهد. در آن زمان روزنامه «تربیت»، آگهی امتحانات ورودی را منتشر می‌کرد. ظاهرا مواد امتحانی سخت و مشکل بود و دانش‌آموزانی که داوطلب ورود بودند باید در درس‌های عربی، فارسی، املا فارسی، علم هیات، ​جغرافیا و خواندن و نوشتن فرانسه و تاریخ امتحان می‌دادند و حتی پرسش‌هایی از هندسه و سطحیات پرسیده می‌شد.

مهم‌ترین فارغ‌التحصیلان این مدرسه چه کسانی بودند؟

بسیاری از فارغ‌التحصیلان این مدرسه بعدها جزو چهره‌های مهم عرصه‌های فرهنگی و سیاسی کشور شدند و به مناصب بالا رسیدند. شخصیت‌هایی مانند عبدالله مستوفی، علی‌اکبر سیاسی، میرزاتقی‌خان عظیمی، علی‌اکبر دهخدا،​ میرزا عیسی‌خان بهنام، میرزا ابراهیم‌خان و جوادخان عامری از شاگردان شناخته شده این مدرسه بودند. ظاهرا بعدا موقع امتحانات درباره دانش‌آموزان سختگیری‌های سابق را اعمال نمی‌کردند. درباره امتحان ورودی علی‌اکبرخان سیاسی می‌گفت امتحاناتی که از ما می‌گرفتند بسیار آسان‌تر از دوره‌های گذشته بود. ظاهرا این امر تا حدود زیادی به وضع حضور مشیرالدوله برمی‌گشت. او در آن زمان مسئولیت دیگری پذیرفته بود و حضور کمرنگ‌تری در مدرسه داشت و جانشینان او در مورد مواد و محتوای درسی و سطح علمی دانش‌آموزان اهتمام کمتری نسبت به او داشتند.

فارغ‌التحصیلان مدرسه بعدها به عنوان مسئولان اجرایی یا چهره‌های علمی و دانشگاهی کشور مطرح شدند. آیا تلاشی برای همکاری یا هماهنگی دانش‌آموزان یا فارغ‌التحصیلان برای پیشبرد یک هدف به صورت گروهی هم صورت گرفت؟

عبدالله مستوفی در خاطرات خود می‌گوید میرزا محمد خان شایسته،​ در دوره‌ای که مدیریت مدرسه به عهده دهخدا بود تصمیم گرفت کلوپی را برای عضویت فارغ‌التحصیلان مدرسه ایجاد کند. او در گفت‌وگو با دهخدا عنوان کرد که بهتر است فارغ​التحصیلان مدرسه، قالب یک مجمع را پیدا کنند و امکان دورهم آمدن این افراد بعد از فارغ‌التحصیلی در کنار هم فراهم آید. مقدمات این کار هم فراهم شد و دهخدا هم مساعدت خوبی انجام داد و سالن مدرسه را در اختیار آنها قرار داد تا بتوانند این کلوپ را تاسیس کنند و فارغ‌التحصیلان دور هم جمع شوند و تجربیاتشان را در اختیار یکدیگر بگذارند.

دانش‌آموزان بعد از چند سال درس خواندن در این مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شدند و بعد از تمام شدن دوره چه سرنوشتی پیدا می‌کردند؟

کار این مدرسه در فاصله سال‌های 1278 شروع شد و تا سال 1313 شمسی به کار خود ادامه داد. بعد از پایان تحصیلات،​ گواهینامه​ای معادل لیسانس به دانش‌آموزان ارائه می‌شد. اکثر افرادی که در این مدرسه تربیت شدند به وزارت امور خارجه راه یافتند و توانستند روش نوینی را در امور دیپلماسی خارجی پایه‌ریزی کنند. بیش از 300 دانش‌آموز طی این سال‌ها فارغ‌التحصیل شدند. در آغاز این مدرسه یک کلاس بیشتر نداشت و کلاس‌های بالاتر بعدها به مدرسه اضافه شد. مدرسه چند بار از نظر مکانی و جغرافیایی تغییر جا داده است. نخستین محل مدرسه در خیابان ادیب روبه‌روی منزل ارباب جمشید بود. مستوفی در خاطراتش می​گوید سال آخری که می‌خواستیم فارغ‌التحصیل شویم چهار کلاس داشتیم که بعد‌ها به علت خرابی به خیابان برق رفتیم و تا چند سال این مدرسه در این خیابان برقرار بود.

با این که مدرسه علوم سیاسی به لحاظ اهمیت در حد و اندازه‌های دارالفنون بود، اما شهرت دارالفنون را پیدا نکرد. چرا؟

به نظر من، شاید تغییرات و جابه‌جایی و تعدد متولیان این مدرسه از عواملی باشد که باعث شد این مدرسه مورد توجه کافی قرار نگیرد. زمانی که عبدالحسین خان شیبانی به ریاست مدرسه برگزیده شد، موافقت مشیرالدوله صدراعظم و موافقت مستر شینلر را به دست آورد تا دولت 8000 تومان به اولیای مدرسه برای خریداری محلی دائم کمک کند و بقیه مخارج از شهریه اولیا فراهم شود. با این اقدام،​ مکانی برای استقرار مدرسه علوم سیاسی در کوچه امین‌السلطان بین خیابان فردوسی و لاله‌زار در نظر گرفته شد.

یکی از موارد اختلاف میان گردانندگان مدرسه، آموزش فقه به دانش‌آموزان بود. مشیرالدوله پیشنهاددهنده اضافه شدن این ماده درسی به برنامه‌های آموزشی بود. علت این اختلاف چه بود؟

وقتی پیشنهاد تدریس فقه از سوی مشیرالدوله مطرح شد برخی گفتند در مدرسه‌ای که علوم غربی تدریس می‌شود چه جای تدریس فقه است. مشیرالدوله در پاسخ گفت منظور من،​ تدریس علوم دینی در این مدرسه نیست بلکه هدفم این است که فارغ‌التحصیلانی که به عنوان مامور وزارت خارجه به ممالک دیگر اعزام می‌شوند از آداب و سنن اسلامی و دینی بهره‌مند باشند. او برای این منظور از یک روحانی به نام شیخ حبیب‌الله که مرد روشنی بود دعوت کرد تا برای تدریس فقه به مدرسه بیاید.

به نظر می‌رسد به‌رغم اهمیتی که این مدرسه در آموزش علم سیاسی در ایران داشته، پژوهش جامعی درباره این مدرسه صورت نگرفته است.

یکی از مباحثی که درباره مدرسه علوم سیاسی مورد غفلت قرار گرفته پرداختن به نخبگانی است که از آن مدرسه فارغ‌التحصیل شدند و نقش و تاثیری که در دستگاه دیپلماسسی و دستگاه اداری داخلی در دوره پهلوی اول و دوم داشتند. این که آموزه‌های این مدرسه توانست چه تاثیری در روند شکل‌گیری این افراد بگذارد، ​خود پژوهش جداگانه‌ای را می‌طلبد.

در حال حاضر بسیاری از این افراد فوت کرده‌اند و امکانی برای مصاحبه و گرفتن خاطرات درباره مدرسه نیست، اما در قالب کارهای پژوهشی و مصاحبه با خانواده این افراد و دسترسی به اسناد خانوادگی شاید بتوان به یافته‌های جدیدی درباره تفکر تاسیس و روند شکل‌گیری و نوع تعامل این مدرسه با دستگاه هیات حاکمه آن دوره برسیم.

فتاح غلامی / گروه تاریخ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها