قرآن کتابی نیست که برای سرگرمی، مدتی با آن مشغول شد و بعد آن را بدون هیچ دستاورد خاصی به فراموشی سپرد. قرآن برای هدایت همه ما نازل شده است و فعالیتهای قرآنیمان نیز باید در سه جهت پیش رود: خواندن، فهمیدن و عمل کردن. حال آن که ما گاهی اوقات فقط در همان نقطه اول یعنی خواندن و به عبارت دیگر روخوانی و قرائت قرآن محدود میشویم. اگر اصل، خواندن باشد، و تمام همتمان صرف همین گام نخست شود، باید گفت که حتی موفق به طی یکسوم از این مسیر نشدهایم. زیرا خواندن صِرف و بدون فهم و عمل، میتواند مخاطب را به بیراهه بکشد.
مگر نه آن که در دنیای اسلام چاپهای متعددی از قرآن با تیراژهای بسیار بالا صورت گرفته است؟ مگر نه آن که مجالس قرائت و آموزشهای روانخوانی و قرائت بسیار زیاد است؟ پس چرا مسلمانان با یکدیگر اختلاف دارند و داعشها وجود دارند و بوکوحرامها اقدامات فجیعی انجام میدهند؟
البته نباید این صحبت را بر رد ارزش قرائت تلقی کرد. مسلما اولین گام برای ارتباط با یک کتاب، خواندن آن است و قرائت قرآن نیز همین نخستین گام است که اتفاقا اهمیت زیادی دارد، اما مهم آن است که قرائت نباید به هدف تبدیل شود.
اشتیاق، عامل علاقه به قرآن
همه ما بارها در آموزههای دینی، درباره ارزش و اهمیت آموزش قرآن به فرزندانمان خواندهایم و شنیدهایم. آیا منظور از آموختن قرآن به فرزندان، فقط روخوانی قرآن بوده است؟ مسلما بخشی از این آموزش روخوانی بوده ولی هدف اصلی، انس گرفتن با قرآن است. اگر روخوانی بدون نزدیکی و انس با قرآن صورت بگیرد، نوجوان با عمق مفاهیم و آموزههای آن آشنایی پیدا نمیکند. حال چاره چیست؟
همواره در بحثهای آموزشی، بحث انگیزش مقدم بر آموزش است. یعنی باید نخست زمین را شخم زد و بعد بذر را پاشید تا انتظار رویش، معقول باشد. پیش از آن که فیزیک را به دانشآموزان آموزش دهیم باید انگیزه کافی برای یاد گرفتن فیزیک را در آنها ایجاد کنیم تا اشتیاق برای یادگیری وجود داشته باشد.
سوالی که همواره در این باره از دوستان و دیگران میپرسم این است که چرا باید در سه سال نخست دبستان به دانشآموزان روخوانی قرآن را آموزش داد؟ و باورم بر این است که چون هر دانشآموزی برای 12 سال در اختیار آموزش و پرورش است، پس ما فرصت کافی برای آموزش ابعاد مختلف قرآن را داریم. سه سال نخست دبستان، بهترین فرصت برای ایجاد انگیزه یادگیری قرآن در دانشآموزان است. چقدر خوب است اگر معلمان ما در این سه سال نخست، مباحث قرآنی، قصههای قرآنی، اخلاقیات قرآنی و... را به شکل جذاب به شاگردانشان درس دهند، تا هر سال میل و اشتیاق آنان برای یادگیری قرآن بیشتر شود.
ولی اکنون شیوه آموزشی ما کاملا متفاوت است. از همان ابتدا حروف گچپژ و قاعده نوشته شدن ولی خوانده نشدن حروف والی را به آنان یاد میدهیم. این قوانین تا حدی دشوار است و شاید موجب دلزدگی بعضی از دانشآموزان شود.
مساله را به شکل دیگری بیان میکنم. چرا دانش آموزان ما معمولا به خواندن اشعار با ارزش حافظ و سعدی و فردوسی علاقهای ندارند؟ زیرا ما چند شعر دشوار از این شاعران گرانقدر را در کتابهای درسی گنجاندهایم و فقط میکوشیم دانشآموزان معنای واژگان و ابیات را بیاموزند و هیچ گاه جهان حافظ، سعدی یا فردوسی را به آنان نشان نمیدهیم. اگر دانشآموز من بیاموزد که حافظ معتقد است هیچ گوهری بدون تحمل سختیها به دست نمیآید و بیاموزد که این شاعران به جهانی روشن میاندیشیدهاند، کمکم به خواندن اشعار آنان میل پیدا میکند.
حال سوال این است که در چه زمانی و در چه زمینهای باید آموزش قرآن صورت بگیرد؟
انسان با معنا و درک زندگی میکند. پس باید به کودک کلاس اول قصه موسی و عیسی را درس داد و چنان مطالب نابی از قرآن را برایش گفت که در سال دوم برای شنیدن داستان ایوب و یعقوب اشتیاق زیادی پیدا کند و در سال سوم خود منتظر یاد گرفتن آموزههای دیگر باشد. با چنین آموزشی، عشق به قرآن در جان و روحش جاری میشود و او به قرآن احساس نیاز پیدا میکند و در سال چهارم، خودش میل به یادگیری روانخوانی قرآن دارد. آنجاست که دیگر آموزش حروف والی، کار دشواری نیست زیرا انگیزه کافی برای آموختن وجود دارد.
من تاکید میکنم با آموزش روانخوانی و قرائت قرآن کاملا موافقم و خودم از زمان کودکی در چنین فضاهایی بزرگ شده ام. دغدغه من در این است که مبادا عدهای قرائت قرآن را هدف نهایی خود قرار دهند. استاد موسوی بلده، از فعالان مشهور قرآنی، به شیوهای کاملا درست، تعمدا هر جلسه پس از آموزش قرآن حدود یک ربع به طرح مباحث تفسیری مشغول میشوند. مبادا کسی 30 سال به کلاس قرائت قرآن برود ولی تفسیری حتی جزئی از هیچ یک از آیات قرآن را بلد نباشد! مبادا آموزشهای سنگین به جای ایجاد رغبت و انگیزه، آسیب رسان باشند که البته من بارها شاهد چنین آسیبهایی در مشاورههایم در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم بودهام.
خلاصه آن که خدا در قرآن هنرمندانه سخن گفته و اوست که روان انسان را میشناسد و برای تحت تاثیر قرار دادن روح بشر از جاذبههای هنری استفاده کرده است. تلاش برای قرائتهای زیبا به منظور افزایش تاثیرگذاری محتواست تا از گام قرائت زیبا، به درک و در نهایت به عمل برسیم و از این طریق انسانی قرآنی باشیم. مبادا این همه زیبایی را بیهوده و ناآگاهانه هدر دهیم!
حجتالاسلام غلامرضا حیدری ابهری / نویسنده و محقق
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد