هنر ماندگار با انگیزه‌های غیرمادی، معناگرا و متافیزیکی خلق می‌شود

کفش‌های مکاشفه

هنر دینی و غیردینی سال‌هاست یکی از مباحث مهم در عرصه خلق آثار هنری در کشورمان محسوب می‌شود تا جایی که هنوز در تعریف آن هنرمندان با یکدیگر اختلاف نظر دارند و با وجود این‌که در یک‌سری اصول مشترک هستند هر یک دیدگاهی متفاوت به این عرصه دارند.
کد خبر: ۶۸۶۶۰۵
کفش‌های مکاشفه

برخی معتقدند، هنر دینی در اثر هنری خود را با مولفه‌ها و نماد‌های مذهبی نشان می‌دهد و برخی دیگر معتقدند، هنرمند نیازی به این ندارد که نماد‌های مذهبی را به طور صریح و مستقیم وارد اثر کند. این دسته از هنرمندان هنر دینی را ژانری جداگانه نمی‌دانند و معتقدند هر هنری توام با صداقت باشد و به بیان صفات نیک و فضایل انسانی در جامعه بپردازد، خواه‌ناخواه هنر دینی خواهد بود.

در آستانه فرارسیدن ماه مبارک رمضان ـ که همراه با محافل و نمایشگاه‌ها و برپایی شب‌های شعر آیینی هستیم ـ سعی کردیم به قول احمد عزیزی کفش‌های مکاشفه بپوشیم و در گزارشی به جایگاه و ماهیت هنر دینی بپردازیم.

غلامعلی طاهری، هنرمند نقاش در این باره می‌گوید: به باور بنده، هنر دینی هنری است برگرفته از جوهر و ذات و باطن هنرمندی که متوسل به جنبه‌های غیرمادی و غیرحضوری هستی شده است. پس هنر دینی فارغ از این‌که از چه دین و مذهبی نشأت گرفته، ماهیتا معنا‌‌گرا و غیرمادی است.

او می‌افزاید: در طول تاریخ همواره مذهب و دین، سرچشمه هنر بوده‌اند، یعنی بزرگ‌ترین، فاخرترین و ارزشمندترین آثار هنری جهان مربوط به دسته‌ای از آثار است که با انگیزه‌هایی دینی و اعتقادی خلق شده‌اند و باورهای اعتقادی، دینی، غیرمادی و متافیزیکی خالق اثر در آنها مشهود است. طاهری ادامه می‌دهد: از اولین آثاری که هنرمندان غارنشین یا به عبارتی انسان‌های اولیه روی دیوارهای غار خلق کردند تا به امروز موردی دیده نشده که هنری ماندگار آفریده شده باشد، ولی انگیزه هنرمند غیرمادی، معنا‌‌گرا و متافیزیکی نباشد.

او می‌افزاید: با بررسی روند هنر در تاریخ می‌بینیم این مقوله حتی قبل از تاریخ میلاد مسیح در هند، مصر، ایران و یونان باستان ریشه‌هایی دینی دارد که این ریشه‌ها در هنر رنسانس و پس از آن نیز برگرفته از کتاب‌های مقدس بویژه انجیل بوده است. این هنرمند نقاش معتقد است، بزرگ‌ترین آثار مجسمه و نقاشی جهان نیز در سایه باورهای دینی هنرمندان به وجود آمده و ماندگار شده‌ است.

نگرش اسلام به هنر

او در ادامه به بررسی نگرش اسلام به هنر نقاشی پرداخته و اظهار می‌کند: گرچه برخی قدما نقل کرده‌اند، هنرهای تجسمی از جمله مجسمه‌سازی و نقاشی در دین مبین اسلام کراهت دارد، اما بنا به مطالعاتم و به گفته اکثر صاحب‌نظران و هنرشناسان دینی چنین چیزی واقعیت ندارد و نقاشی در اسلام مکروه نبوده است.

او ادامه می‌دهد: در کتاب‌های تاریخی آمده است، زمانی که حضرت رسول اکرم(ص) پس از فتح مکه برای شکستن بت‌ها به کعبه وارد شدند، نقاشی روی دیوار داخلی کعبه وجود داشت که تصویر مریم مقدس و حضرت عیسی(ع) را نمایش می‌داد. بسیاری از حاضران قصد تخریب نقاشی را داشته‌اند، اما با ممانعت ایشان روبه‌رو می‌شوند، همین موضوع ثابت می‌کند پیامبر از تمام احکام اسلام بخوبی مطلع هستند. نقاشی را مکروه یا حرام نمی‌دانند و دستور حفظش را در خانه کعبه می‌دهند. او سپس نقاشی هنرمندان مسلمان را مورد بررسی قرار داده، می‌گوید: هنرمندان مسلمان نگاهشان نگاهی غیرمادی‌تر از دیگر هنرمندان بوده و از این رو توجه بیشتری به معبود و خالق هستی داشته‌اند. به همین علت خودشان کمتر رغبت می‌کردند به سمت نقاشی فیگوراتیو بروند و حرکت به سمت هنرهایی چون کاشیکاری و خوشنویسی را ترجیح داده‌اند.

هنر دینی ژانری جداگانه نیست

منصوره عالیخانی، هنرمند نقاش در این باره می‌گوید: هنر دینی را نباید ژانری جداگانه از هنر محسوب کرد، بلکه باید به این تعریف رسید که هر هنری توام با صداقت باشد و در پی بیان صفات نیک و فضایل انسانی در جامعه باشد، خواه‌ناخواه هنر دینی خواهد بود و نیازی به این نیست که حتما با عنوان هنر دینی از آن نام ببریم.

او می‌افزاید: قرار نیست هنر عموما از یک موضوع مذهبی صرف صحبت کند تا بتوان آن را دارای ریشه‌هایی دینی دانست، بلکه می‌توان گفت هنر چه ظاهری دینی داشته باشد و چه نداشته باشد، اگر درون خود پیام‌هایی ژرف و بلند داشته باشد و انسان‌ها را به اصول اصیل انسانی و تعالی سوق دهد، خواه‌ناخواه وارد حیطه و عرصه هنر دینی شده است.

این هنرمند با گلایه از نگاه حاکم بر جامعه پیرامون آثار هنری دینی ادامه می‌دهد: متاسفانه در جامعه ما تصور می‌شود تنها هنرمندانی که تصاویری از عاشورا یا دیگر مسائل مذهبی به تصویر می‌کشند، در عرصه هنر دینی فعالیت دارند در صورتی که این طرز تفکر از ابتدا اشتباه شکل گرفته و حتی در آثار نقاشانی چون گوگن که اعتقادی به دین و خداوند ندارند، می‌توان اثر و ردپایی از دین یافت. برای نمونه می‌توان به تابلوی مسیح زرد از همین هنرمند نقاش مراجعه کرد.

او با اشاره به این‌که خلق اثر هنری حرکتی رو به عالم بالاست می‌گوید: هنر امری است که هنرمند بدون حرکت از عالم ماده و سوق یافتن به عالم بالاو معنا نمی‌تواند به خلق آن نایل شود و حتی هنرمندانی که به دین قائل نیستند، ابتدا درکی از حرکت به عالم معنا یافته‌اند و سپس آثار هنری ماندگار خود را خلق کرده‌اند.

عالیخانی همچنین هنر را عرصه تجلی خداوند می‌داند و اظهار می‌کند: خلق اثر هنری در گرو این است که هنرمند وحدانیت خداوند و حاکمیت وی بر همه ذرات هستی را درک کرده باشد و درگرو این تفکر است که می‌توان آثار ماندگاری خلق کرد و پا در مسیر آسمان‌ها نهاد.

این هنرمند در ادامه اظهار می‌کند: بارها در احادیث و آیات قرآن بیان شده که انسان در فطرت خود موجودی کاملا دیندار و کمال‌خواه است. پس وقتی که دست به خلق اثر می‌زند، این فطرت وی را همراهی می‌کند و به خلق اثری دینی می‌انجامد.

عالیخانی با تاکید بر این‌که باید نگاه جامعه و مسئولان را نسبت به هنر دینی تغییر دهیم، اظهار می‌کند: این تغییر نگاه به طور حتم شکوفایی هر چه بیشتر هنر را با خود خواهد داشت و با تغییر فضای جامعه، هنرمندان نیز خواهند توانست در عرصه‌ای بهتر به فعالیت‌های خود ادامه دهند.

کیومرث قورچیان، دیگر هنرمند نقاش در این باره می‌گوید: نمی‌توان برای هنر دینی تعریفی مستقل از هنر داشت. به همین علت سعی می‌کنم دریافت‌های شخصی‌ام را از هنر روی بوم اجرا کنم و نمی‌توانم خود را محدود به یک کلمه، جمله یا تفکر کنم، چرا که در این صورت احتمال این‌که از اصل باز بمانم، بسیار زیاد خواهد بود.

او می‌افزاید: یک فرد دینی در بستر بوم نیز ناخواسته دینی کار می‌کند، چون اگر کسی به چیزی معتقد باشد حتما افکار و باورهایش در اثرش منعکس خواهد شد. باور و ایمان نسبت به هر چیزی و به هر که باشد، ریشه در اصل و وجود هنرمند دارد و بالاخره خود را نمایان خواهد ساخت.

این هنرمند نقاش اظهار می‌کند: عناصر دینی را در یک اثر هنری بیننده تفکیک می‌کند نه هنرمند، چرا که هنرمند در سایه الهاماتی که در اثر هنری خود دارد، گرم خلق اثر است و به چیز دیگری توجه نمی‌کند.

قورچیان ادامه می‌دهد: باورهای اومانیستی خواه ناخواه در سطح جهان تغییرات زیادی در زندگی آنان ایجاد و هنر را به نوعی ابزاری کرده‌ است. ابزاری یا صنعتی شدن نمی‌تواند به تولید هنر اصیل بینجامد چرا که هنر اصیل نتیجه حس و باور هنرمند است و هیچ ابزار و وسیله‌ای نمی‌تواند در آن دخیل شود.

این هنرمند نقاش با اشاره به شکل هنر در شرق می‌گوید: یکی از محورها و ستون‌های خلق آثار هنری، اعتقادات و باورهای دینی است که دنیای مدرن در تعریف این موارد تغییراتی ایجاد کرده و باورهای دینی را نسبت به معنای سنتی خود تغییر داده؟ هنر ایران و شرق نیز دستخوش تغییراتی شده، اما هنوز الوهیت و اصالت هنری خود را حفظ کرده است. قورچیان می‌گوید: اگر هنرمند صداقت و ایمان و باور داشته باشد ناخواسته همه این موارد در اثرش منعکس می‌شود و این باور استوار ناخواسته به خلق اثر دینی می‌انجامد و هنرمند و اثر هنری را ماندگار می‌کند.

زینب مرتضایی‌فرد / گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها