اگر می‌خواهیم انقلاب اسلامی بماند...

قلم در بیان شخصیت و ابعاد وجودی‌اش عاجز می‌ماند و زبان در توصیف عظمتش در می‌ماند. روح‌الله الموسوی‌الخمینی را می‌گویم ؛همو که خلف صالحش بحق «معمار انقلاب ایران» نامیدش و گفت: «این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.»
کد خبر: ۶۸۰۳۷۱
اگر می‌خواهیم انقلاب اسلامی بماند...

اگر می‌خواهیم انقلاب اسلامی بماند، باید خمینی و مکتب او را بشناسیم و الا از مسیری که او معماری و طراحی کرده است نه‌تنها باز می‌مانیم که منحرف می‌شویم و دست‌هایی در کار است که چنین شود!

توصیف امام در این مجال نمی‌گنجد و از عهده این قلم خارج است؛ در عین حال این یادداشت تلاش می‌کند فقط چند بعد از مکتب امام را در چهار محور «مردم و محرومان»، «اسلام و دشمنانش»، «ولایت فقیه» و «مبارزه» به اختصار بازخوانی کند.

1 ـ نگاه و اعتقاد امام به مردم، به خصوص محرومان و پابرهنگان از ارکان مهم مکتب امام است؛ و همین نگاه ویژگی مردمی بودن انقلاب اسلامی ایران و تمایز با همه انقلاب‌های مطرح را رقم زد. به این جملات که نمونه‌ای از انبوه فرمایشات ایشان در این باره است توجه کنید:

«ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم. و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می‌کنیم.... اساس این است که، مسأله دست من و امثال من نیست و دست ملت است.»

و در جای دیگری خطاب به مسئولان چنین می‌فرمایند: «باید جوری باشید که مردم مثل مادر شما را در آغوش بگیرند... هر روزی برای مملکت مشکل پیدا شود... حلّالش خود این مردم هستند... این باید حفظ بشود تا حفظ بشویم. تا کشورتان حفظ بشود.»

حضرت روح‌الله، نگاهش به محرومان نیز چنین بود: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور با پشت کردن به دفاع از محرومین در رو آوردن به حمایت از سرمایه‌دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم‌السلام سازگار نیست.»

و در جای دیگر می‌فرمایند: «ما مجددا می‌گوییم یک موی سر این کوخ‌نشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخ‌نشینان جهان شرف و برتری دارند.»

معمار انقلاب اسلامی خود را خادم مردم می‌دانست و فرمود:«من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان می‌دانم.»

2 ـ معمار انقلاب اسلامی، اسلام را منفک از سیاست قبول نداشت و به اسلام و احکام اسلامی ایمان راسخ داشت. جملات ایشان در این باره آن‌قدر فراوان است که انسان در انتخاب دچار مشکل می‌شود. به این نمونه‌ها توجه کنید:

«والله اسلام تمامش سیاست است» و در جای دیگر می‌فرماید: «دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش.»

امام خمینی(ره) پیشرفت کشور را در گرو اجرای احکام اسلام می‌دانست و می‌فرمود:«هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید، بدون شک از پیشرفته‌ترین کشورها خواهد شد» و یا «احکام اسلام احکامی است که بسیار مترقی است، و متضمن آزادی‌ها و استقلال و ترقیات.»

معمار انقلاب اسلامی همچنین درباره مصلحت اسلام متصلب و قاطع بود تا جایی که خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی فرمودند: «همه‌تان هم اگر چنانچه یک چیزی بگویید برخلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید، از شما قبول نیست، مقبول نیست، ما به دیوار می‌زنیم حرفی که برخلاف مصالح اسلام باشد.»

ایشان همچنین درباره دشمنان اسلام و دشمنی آنها به دفعات صحبت کردند؛ از جمله می‌فرمایند:«نـکـتـه مهمی کـه همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران، تا کی و کجا ما را تحمّل می‌کنند؟ و تا چه مرزی، اسـتقلال و آزادی‌ها را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها، و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. و به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی‌دارند مگر این که شما را از دینتان برگردانند.»

در مکتب امام، آمریکا، مصداق اتم و اکمل دشمنی با اسلام ناب محمدی(ص) است، بنابراین در جملات امام به‌وفور درباره این دشمن شماره یک مطلب وجود دارد. از جمله این‌که: «ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می‌کنیم.» یا «اگر آمریکا و اسرائیل(لااله‌الااللّه) بگویند مـا قبول نداریم؛ چرا که آنها می‌خواهند سرِ ما کلاه بگذارند.» یا این عبارت که «خدا نیاورد آن روز را(که ایران) گرایش پیدا کند به آمریکا.» و سرانجام این عبارت هشداردهنده که «یک جریانی در کار است کـه آن جریان، انسان را از این معنی می‌ترساند بخواهد به طور خزنده، این کشور را باز هُل بدهد به طرف آمریکا.»

3 ـ یکی از مهم‌ترین محورهای اندیشه معمار انقلاب اسلامی، موضوع ولایت مطلقه فقیه است که نظریه حکومت اسلامی و سیاسی بودن اسلام، متاثر از آن است. دیدگاه‌های امام خمینی در این باره که حتی احساس می‌شود به‌واسطه برخی ملاحظات تمام و کمال مطرح نشده است تکان‌دهنده و بسیار در خور توجه است.

به عنوان نمونه امام آنچه در قانون اساسی آمده است را ناقص و به دلیل برخی ملاحظات ارزیابی کرده و فرموده‌اند: «ولو به نظر من (قانون اساسی) یک مقداری ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارند و آقایان برای این‌که با این روشنفکرها مخالفت نکنند، یک مقدار کوتاه آمدند. این که در قانون اساسی است، این بعضی شئون ولایت فقیه است نه همه شئون آن... این را قرارش داده‌اند با آن همه قیودی که همه‌اش قیود یک چیزی بوده است که خب قرار داده‌اند ما هم تابعیم، لکن این مساله نیست، مساله بالاتر از این است.» و در جای دیگر می‌فرمایند: «حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول الله است، یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است... حکومت می‌تواند هر امری را چه عبادی و چه غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند... و بالاتر از این هم مسائلی است که مزاحمت نمی‌کنم.»

4 ـ آخرین ویژگی که در این مجال باید در اندیشه و مکتب امام خمینی(ره) به آن توجه داشت، عنصر مبارزه و خستگی‌ناپذیری ایشان در پیگیری اهداف انقلاب اسلامی است.

معمار انقلاب اسلامی از زمانی که نهضت را آغاز کردند تا زمان عروج ملکوتی خود، لحظه‌ای از اهداف انقلاب و ادامه مبارزه برای تحقق آنها از پا ننشست و این را در قول و عمل به اثبات رساند. شاید همین یک جمله گویای این ویژگی حضرت روح‌الله باشد: «ما می‏‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم... ما تصمیم داریم پرچم «لااله‌الاالله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.»

مهدی فضائلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها