اعتراف 2 مرد به قتل خواهر و پدر خود

جنایت​ در چاردیواری خانواده

تحقیقات تخصصی پلیس راز دو جنایت خانوادگی را فاش کرد. در هر دو پرونده متهمان با صحنه‌سازی، ماجرای قتل را پنهان و خودشان را تبرئه کرده بودند، اما وقتی در برابر ادله کارآگاهان قرار گرفتند، به کشتن خواهر و پدر خود اقرار کردند.
کد خبر: ۶۷۳۷۱۱
جنایت​ در چاردیواری خانواده
مرگ در آتش

«دخترم خودش را آتش زده است.» این ادعای اولیه خانواده زنی جوان بود که در آتش‌سوزی جان خود را از دست داد. هرچند خانواده زن جوان در تحقیقات با سناریوهای دروغین و داستانپردازی سعی می‌کردند مسیر تحقیقات کارآگاهان جنایی استان لرستان را تغییر دهند، اما بررسی‌های تخصصی راز جسد سوخته در حمام را برملا کرد و متهمان این پرونده بناچار لب به اعتراف گشودند.

کارآگاهان جنایی استان لرستان هفته گذشته در جریان آتش‌سوزی و مرگ مشکوک زنی جوان در خانه‌اش قرار گرفتند و تحقیقات ویژه‌ای را در این زمینه آغاز کردند.

کارآگاهان با حضور در صحنه با جسد زنی جوان مواجه شدند که بشدت سوخته بود. در بررسی‌های اولیه خانواده این زن که ثریا نام داشت، ادعا کردند فرزندشان به دلیل ابتلا به افسردگی و جدایی از همسرش، دست به خودسوزی زده است.

سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان در این باره می‌گوید: «آثار موجود در محل حادثه حکایت از آن داشت که جنایتی رخ داده است و مرگ ثریا برخلاف ادعای خانواده‌اش، خودسوزی نیست بلکه او را به قتل رسانده‌اند.»

ماموران هیچ تردیدی نداشتند که قتلی به وقوع پیوسته است و از آنجا که حادثه در منزل و زمان حضور اعضای خانواده رخ داده بود، آنها به عنوان مظنونان اولیه پرونده شناخته شدند. به همین دلیل دوباره از خانواده زن جوان بازجویی شد و در نهایت مادر ثریا که در تحقیقات اولیه مدعی بود دخترش خودکشی کرده است، اظهارات جدیدی را مطرح و به قتل دخترش اعتراف کرد. او درباره این جنایت گفت: «دخترم پنج سال پیش از همسرش جدا شد. مدت‌ها بود رفتارش تغییرکرده بود و به همین دلیل برای این که او را تنبیه کنم و بترسانم، به کمک عروس‌هایم به زور دست و پای ثریا را بستم و او را در حمام انداختم و رویش بنزین ریختم. کبریت را روشن کردم تا او را بترسانم، اما ناگهان دخترم آتش گرفت. باور کنید اصلا قصد قتل او را نداشتم و فقط می‌خواستم او را تنبیه کنم.»

سرهنگ دالوند توضیح می‌دهد: «در بررسی‌ها هیچ مدرکی به دست نیامد که نشان دهد مقتول و متهمان با هم درگیر شده‌اند. متخصصان پزشکی قانونی نیز اعلام کردند قربانی بدون هیچ مقاومتی به قتل رسیده است. به همین دلیل دوباره از مادر ثریا تحقیق شد و زن میانسال که در برابر شواهد پلیسی قرار گرفته بود، اعتراف کرد این جنایت را پسرش، بهروز مرتکب شده است.»

بهروز با توجه به اظهارات مادرش بازداشت شد. پسر جوان در همان تحقیقات اولیه به پلیس گفت: «از چند وقت پیش متوجه رفت و آمدهای مشکوک ثریا شدم. یکی از دوستانم هم به من گفت ثریا با فردی در ارتباط است. با این که این صحبت‌ها در حد شایعه بود، اما نمی‌توانستم تحمل کنم. چند بار از او خواستم رفت و آمدهایش را محدود کند و بدون اجازه من بیرون نرود، اما خواهرم توجه نمی‌کرد. روز حادثه از دست او عصبانی شدم و دست و پایش را بستم؛ بدون این که هیچ اعتراضی بکند. سپس او را داخل حمام انداختم و در حالی که تهدید می‌کردم، وی را با بنزین آتش زدم. بعد از این که خواهرم فوت شد، با خانواده‌ام سناریویی طراحی کردیم تا مرگ او را خودسوزی نشان دهیم، اما بالاخره دست ما رو شد.»

با اعتراف پسر جوان به جنایت، او و مادرش به اتهام قتل عمد ثریا بازداشت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.

نامه مشکوک

در دومین پرونده، راز مسافرت ناگهانی مرد میانسال پس از 25 روز با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مازندران برملا شد. عامل این جنایت برای آن که خانواده‌اش به او شک نکنند، نامه‌ای از جانب قربانی نوشت تا همه باور کنند این مرد به مسافرت رفته است.

دختری جوان اواخر فروردین امسال به پلیس آگاهی مراجعه کرد و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. او به پلیس گفت: «28 اسفند سال گذشته برای خرید از خانه خارج شدم و وقتی برگشتم، پدرم در خانه نبود و نامه‌ای روی میز کار او قرار داشت و در آن نوشته شده بود: «من برای مسافرت به مشهد می‌روم تا سال تحویل را آنجا باشم. نگران نباشید. بعد از چند روز برمی‌گردم.» با این که به این نامه مشکوک بودم، اما بناچار آن را باور کردم و منتظر بازگشت پدرم شدم.

از طرفی پدرم فراموش کرده بود تلفن همراهش را ببرد و به همین دلیل هیچ راهی برای تماس گرفتن با او وجود نداشت. مدتی گذشت، اما هیچ خبری از پدرم نشد و کم‌کم به این مساله مشکوک شدم، حتی اگر پدرم واقعا به مسافرت رفته بود، با خانه تماس می‌گرفت ولی در تمام این مدت هیچ خبری از او نشده بود. حدس می‌زنم برای او اتفاقی افتاده باشد. از طرفی من در ماجرای ناپدید شدن پدرم به یکی از برادرهایم به نام کوروش مشکوک هستم. او با پدرم مدام دعوا داشت، می‌ترسم کوروش بلایی سر پدرم آورده باشد. روز حادثه پدرم در خانه تنها بود و احتمال دارد کوروش با او درگیر شده باشد.»

تحقیقات برای یافتن مرد میانسال بعد از طرح این شکایت آغاز شد و یکی از اقوام کوروش نیز اظهارات دختر جوان را تائید کرد و گفت به کوروش در ماجرای ناپدید شدن مرد میانسال مشکوک است. از آنجا که مرد میانسال در این مدت هیچ تماسی با خانواده نگرفته بود، احتمال قتل او توسط پلیس مطرح شد.

سردار جعفری‌نسب، فرمانده انتظامی استان مازندران در این باره می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌داد مرد میانسال از شهر خارج نشده است و با توجه به آن که در این مدت او با کسی تماس نگرفته بود، فرضیه جنایت مطرح و کوروش به​عنوان مظنون پرونده بازداشت شد. پسر جوان در تحقیقات ابتدا منکر جنایت بود، اما بعد از چند روز به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت من و پدرم با هم اختلاف داشتیم و مدام با هم درگیر بودیم.

28 اسفند سال گذشته دوباره با هم دعوایمان شد و من با چاقو به پدرم حمله کردم و او را از پا درآوردم و جسدش را در باغچه پشت خانه‌مان دفن کردم. می‌دانستم خیلی زود خانواده‌ام دنبال پدرم می‌گردند و حتی این موضوع را به پلیس گزارش می‌دهند. برای آن که ناپدید شدن پدرم طبیعی به نظر برسد و کسی به ماجرا شک نکند نامه‌ای از قول پدرم نوشتم تا وانمود کنم او به مسافرت رفته است، اما بعد از مدتی خانواده‌ام به موضوع شک کردند و ماجرا لو رفت.»

سردار جعفری‌نسب خاطرنشان می‌کند: «به دنبال اعتراف پسر جوان به جنایت، جسد مرد میانسال به پزشکی قانون منتقل و متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.»

مرجان رضایی

نظر کارشناس

فقر فرهنگی، عامل اصلی قتل‌های خانوادگی

سعید هرمزی/ روان‌شناس

خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است و هر جامعه‌ای باید در استحکام هر چه بیشتر آن بکوشد. در بیشتر خانواده‌ها روابط سالمی حاکم است و نقش و جایگاه هر عضو معین و تعریف شده، اما در برخی خانواده‌ها که آمار آن نسبت به کل جامعه بسیار محدود است، روابط از حالت سالم خارج شده و حرمت‌ها رعایت نمی‌شود. در چنین خانواده‌هایی به دلیل تنش‌ها و کشمکش‌های موجود، گاه شاهد وقوع جنایتی نیز هستیم. با توجه به اهمیت نقش پدر و مادر در هر خانواده، اگر هر یک از آنها به هر دلیلی ـ چه از نظر کمبودهای اقتصادی یا ناتوانی در مدیریت یا نداشتن آگاهی‌های لازم ـ نتوانند نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنند، کل خانواده دچار پریشانی می‌شود. تجربه نشان داده است چنین وقایعی در خانواده‌هایی رخ می‌دهد که از نظر سطح فرهنگی در رتبه پایینی قرار دارند و برخلاف تصورات اولیه در این زمینه اقتصاد نقش کلیدی ندارد، بلکه بعد از فقر فرهنگی و در رتبه‌های بعدی جا می‌گیرد. بنابراین جامعه باید از طرق مختلف ازجمله رسانه‌های جمعی به شهروندان درباره اهمیت خانواده، نقش هر یک از اعضا و نحوه مواجهه با بحران‌ها آموزش دهد./ ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها