در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
پدربزرگ هم چون سپهر را دوست داشت، چیزی نمیگفت و سپهر هم از همین اخلاق او سوءاستفاده میکرد. تا اینکه یک روز پدربزرگ نگران شد و به سپهر گفت: پسرم من نگران دندانهایت هستم. مواظب باش بیدندان نشوی!
سپهر خندید و رفت. چند روزی گذشت، یک روز سپهر داشت آبنبات میخورد که متوجه شد یکی از دندانهای جلوی او لق شده است. خیلی ترسید و آن روز سعی کرد مراقب باشد و چیزی نخورد. فردای آن روز سپهر مشغول بازی بود که ناگهان دندانش افتاد.
سپهر از ترس گریهاش گرفت و دندانش را برداشت و رفت گوشهای ساکت و بیصدا نشست. مامان سپهر متوجه شد و گفت: سپهر جان اتفاقی افتاده؟
اما سپهر جوابی نداد. مامان نزدیکش شد و دید دهانش کمی خونی شده است. با صدای بلند و نگران گفت: سپهر چی شده؟
سپهر با گریه دستش را باز کرد و دندانش را نشان مادر داد. مادر گفت: دندونت افتاده؟
سپهر گفت: بله.
مامان خندید و گفت: چقدر بهت گفتم شیرینی و شکلات نخور! حالا شدی یک پسر بی دندون، عیبی نداره بیا بریم پیش دکتر بینا تا دندونت رو بچسبونه.
سپهر گفت: یعنی درست میشه.
مامان خندید و گفت: حالا بیا بریم.
پیش آقای دکتر که رسیدند، سپهر گفت: سلام.
دکتر بینا گفت: بهبه پسر ما دیگه بزرگ شده، اولین دندانش هم افتاده، اما اگر شیرینی کمتر میخورد شاید کمی دیرتر میافتاد.
سپهر گفت: عیبی نداره؟
دکتر: نه، چون اینها دندانهای شیریات هستند که میافتند و جای آنها دندانهای اصلی در میآیند.
سپهر گفت: آخیش خیالم راحت شد.
دکتر ادامه داد: اما هر شب دندانهایت را مسواک بزن که پوسیده نشوند و شکلات هم کمتر بخور.
سپهر کوچولو قول داد و از آن به بعد مواظب دندانهایش بود.
گلنوشا صحرانورد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد