قتل نتیجه اختلاف خانوادگی

چاقوی خشم در قلب برادر فرو رفت

مینا فکرش را می‌کرد وقتی همسرش را بکشد دستش‌رو می‌شود، حتی اگر گرفتار قانون نشود وجدانش آرام نخواهد گرفت، اما تنفری که او از شوهرش داشت، آنقدر زیاد بود که قتل را بر هرچیز دیگری ترجیح داد و تصمیم گرفت با همدستی مردی که از اقوام او بود، نقشه را اجرا کند. او فرزندی ندارد و اکنون که 9 سال از زمان قتل گذشته، آینده خود را تباه شده می‌بیند و شاید به همین دلیل است که اعترافات قبلی‌اش را پس گرفته و می‌گوید قتل کار همدستش است، نه خودش.
کد خبر: ۶۶۹۱۲۱
پایان مرگبار اختلافات خانوادگی

این زن و همدستش دو هفته قبل در شعبه 74 دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه شدند. ثقوری، نماینده دادستان تهران درباره این پرونده می‌گوید: آن‌طور که مدارک پرونده و اظهارات طرفین و گزارش پلیس نشان می‌دهد، اواسط سال 84 جسد مردی به نام سعید در بیابان‌های اطراف تهران پیدا شد. این زن در بازجویی​ها مدعی ‌شد نمی‌داند شوهرش چطور و به دست چه کسی کشته ‌شده ‌است. همه چیز حکایت از آن داشت که او راست می‌گوید، اما وقتی ماموران دقیق​تر بررسی کردند، متوجه ‌شدند مینا از مدت‌ها قبل با شوهرش درگیری‌هایی داشت. مینا در این باره گفت دعواهایی که با شوهرش داشت، اصلا جدی نبود. اما شواهد نشان می‌داد مقتول همیشه احساس ترس داشت و تصور می‌کرد ممکن است کشته ‌شود. او بارها به خواهرش گفته‌ بود مینا بالاخره بلایی سرش می‌آورد.

نماینده دادستان ادامه می‌دهد: بازجویی از خواهر مقتول نشان داد مینا و سعید نه تنها رابطه خوبی با هم نداشتند، بلکه بسیار با هم درگیر می‌شدند و سعید چندبار درباره گفته‌های همسرش و اختلافاتی که با مینا داشت، با خواهرش درد دل کرده و گفته ‌بود اصلا بعید نیست مینا او را بکشد. با این حال زن جوان مرتب ادعای شوهرش را انکار می‌کرد تا این‌که بعد از بازجویی و به دست آوردن مدارکی که نشان می‌داد شب حادثه فرد سومی هم در خانه آنها بوده، گره این پرونده باز شد.

ثقوری می​گوید: اولین کسی که اعتراف کرد، مینا بود. او گفت نقشه قتل را طراحی کرده و آن شب یکی از اقوامش به نام شروین که باعث آشنایی او و سعید شده‌ بود، به خانه‌اش آمده و این قتل را با هم مرتکب شده‌اند. مدارک موجود در پرونده نیز نشان می‌دهد این زن با نقشه قبلی شوهرش را به قتل رسانده و با توجه به اقرار خودش، جسد را بعد از قتل به بیابان منتقل کرده‌اند. اولیای‌دم درخواست قصاص دارند و از نظر دادسرا هر دو متهم در این قتل دست داشته و مجرم هستند و برای هردو درخواست مجازات شده‌ است. این‌که مینا حالا قتل را انکار می‌کند به نظر نمی‌رسد خللی در پرونده ایجاد کند، چرا که اعترافات مقرون به واقع او همه چیز را نشان می‌دهد.

بی‌خبر بودم

مینا مدعی است نه در جریان نقشه قتل بوده و نه می‌داند شوهرش چطور کشته ‌شده‌ است.او می‌گوید: «سال‌ها قبل با مردی ازدواج کردم، اما به‌دلیل اختلافاتی از او جدا شدم. زنی که در جوانی جدا می‌شود، وضع خوبی ندارد و من هم در شرایطی بودم که می‌خواستم دوباره ازدواج کنم.مدتی بعد شروین که از آشنایان خانوادگی ما بود، گفت مردی را می‌شناسد که فکر می‌کند با او خوشبخت می‌شوم. گفت سال‌هاست با او دوست است و می‌‌داند مرد خوبی است. مرا با سعید آشنا کرد و سعید هم به خواستگاری‌ام آمد و قرار شد با هم ازدواج کنیم. چندماهی که از زندگی مشترکمان گذشت، سعید رفتارهای بدش را با من شروع کرد. کتکم می‌زد و فحاشی می‌کرد. نمی‌توانستم تحمل کنم. به او گفتم نمی‌توانم این‌طور با تو زندگی کنم؛ هرچند این موضوع را چندبار به شوهرم گفته‌ بودم، اما خودم هم می‌دانستم که نمی‌توانم طلاق بگیرم و اگر در این ازدواج هم شکست بخورم، دیگر زندگی برایم تمام است.»

شاید ترس از شکست دوباره و قضاوت‌های دیگران بود که مینا را به این راه کشاند. او می‌گوید: «اصلا در این قتل دست نداشتم، واقعا نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده‌ است. البته از جدایی می‌ترسیدم، چون می‌دانستم خانواده‌ام برخورد خوبی با من نخواهند داشت و بهترین کار، ماندن در این زندگی است.

او درباره حضور شروین در خانه‌اش می‌گوید: «مدتی قبل از این ماجرا در تماس‌های تلفنی که با شروین داشتم، به او گفتم سعید مرا اذیت می‌کند. گفتم این دوستت که می‌گفتی خوش اخلاق است، مرتب مرا کتک می‌زند و آزارم می‌دهد. خیلی گلایه کردم و گفتم سعید مردی نیست که بتوانم او را دوست داشته‌ باشم. تا این‌که شروین به خانه ما آمد. او و سعید با هم به طبقه پایین رفتند. وقتی شام حاضر شد، رفتم صدایشان کنم که با جسد شوهرم روی زمین مواجه و متوجه شدم شروین، سعید را کشته است. از شروین پرسیدم چرا این کار را کردی؟ جواب داد به‌دلیل این‌که تو را کتک می‌زد با هم جرو بحث کردیم و او را کشتم. او یک ملحفه سفید از من گرفت و جسد را لای آن پیچید و بعد هم به خارج از خانه منتقل و در بیابان‌های اطراف شهر رها کرد. با این‌که سعید را دوست نداشتم و همیشه به خاطر کتک‌هایی که به من می‌زد از دستش ناراحت بودم، اما هیچ‌‌وقت نمی‌خواستم کشته ‌شود.

مینا درباره تهدید‌هایی که سعید درباره آن با خواهرش صحبت کرده بود، می‌گوید: «ممکن است در حالت عصبانیت چیزی گفته ‌باشم، اما شوهرم را نکشتم و هیچ‌وقت هم به قتل او فکر نمی‌کردم.»

متهم در پاسخ به این پرسش که سعید چرا او را کتک می‌زد، می‌گوید: «آدم عصبی و زودرنجی بود؛ هر موضوعی خیلی او را تحت‌تاثیر قرار می‌داد و اذیتش می‌کرد. سر کوچک‌ترین مساله‌ای از دستم عصبانی می‌شد و کتکم می‌زد. از رفتارهایش خسته ‌شده‌ بودم. چون یک‌بار طلاق گرفته‌ بودم، نمی‌توانستم برای بار دوم این کار را بکنم.زندگی‌ام تباه می‌شد.»

دروغ می‌گوید

شروین ادعاهای مینا را قبول ندارد. او می‌گوید در این قتل هیچ ‌نقشی نداشته و نمی‌داند چه کسی سعید را کشته‌ است:گفته‌های مینا تا حدی درست است. این‌که من باعث آشنایی او و سعید شدم کاملا صحت دارد. آنها همدیگر را پسندیدند و ازدواج کردند، اما اختلافاتشان به من ربطی نداشت. حتی شب قتل در خانه مینا نبودم. او بی‌دلیل پای مرا به این ماجرا باز کرده ‌است. من هم مثل بقیه آشنایان چند روز بعد از ماجرا شنیدم سعید فوت شده ‌است. اول فکر کردم سکته‌ یا تصادف کرده، اما بعد خبر رسید او کشته‌ شده ‌است.

شروین ابتدا اعترافاتی کرده‌ و گفته ‌بود که این قتل نقش داشته، حالا می‌گوید: زمانی که این قتل اتفاق افتاد، من در تهران نبودم. حتی شاهدانی دارم که این حرفم را تائید می‌کنند. واقعا قتل کار من نبود، اما مینا از دوستی و رابطه‌ای که با هم داشتیم، سوءاستفاده و مرا درگیر این پرونده کرده ‌است. زمانی که بازداشت شدم، ابتدا گفتم قتل کار من نبود و اصلا در این پرونده نقشی نداشتم، اما حرفم را باور نکردند و مرتب از من بازجویی می‌کردند.

او درباره رابطه‌اش با مینا توضیح می‌دهد: رابطه خاصی بین ما نبود؛ فقط یک آشنایی خانوادگی بود. مینا گاهی با من درد دل می‌کرد و از سختی‌هایی که در زندگی‌اش می‌کشید، می‌گفت. پس از جدایی از شوهر اولش، دیدم خیلی اذیت می‌شود و خواستم به او کمک کنم و سعید را معرفی کردم. این‌که در زندگی آنها چه می‌گذشت، به من ربطی ندارد. البته منکر دوستی با سعید نیستم. ما رفیق بودیم و گاهی همدیگر را می‌دیدیم اما جزئیات زندگی این زوج ربطی به من ندارد. مینا دروغ می‌گوید تا کاری را که خودش کرده، به گردن من بیندازد.

نحوه ارتکاب قتل نشان می‌دهد یک زن به تنهایی نمی‌توانسته آن را مرتکب شود و سپس جسد را از خانه خارج کند. از طرفی دروغگویی در مورد نحوه قتل هم امکان‌پذیر نیست؛ چرا که آثار به جا مانده در صحنه قتل و گزارش ماموران، گفته‌های مینا را درباره حضور شروین تائید می‌کند. شروین در این باره می‌گوید: من نمی‌دانم قتل چطور اتفاق افتاده و مینا چه می‌گوید، شاید هم یک نفر دیگر در خانه آنها حضور داشته اما این موضوع ربطی به من ندارد و آن فردی که به مینا کمک کرده، من نبودم. من شاهد دارم که در این قتل نقشی نداشتم./ ضمیمه تپش

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها