نخستین جنایت
پسر جوان در حالی که دستبند به دست داشت، مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت. مدتها بود حقیقت را کتمان میکرد و در تمام 11 سالی که در بازداشت به سر میبرد، مدعی بود برادرش عامل اصلی این جنایتهاست، اما زمانی که برای تحقیقات مجدد به شعبه 133 جزایی مجتمع شهید قدوسی مشهد فراخوانده شد، بناچار لب به اعتراف گشود.
متهم جوان که شهریار نام دارد و در زمان دستگیری حدود 22 سال داشت، به قاضی اماموردی گفت: «من و برادرم از چند سال قبل با نظیف و حمید که هر دو افغان بودند، دوست بودیم. ما خیلی اتفاقی با هم دوست شدیم. دوستیمان ادامه داشت تا این که 11 سال قبل تصمیم گرفتیم با هم سرقت کنیم. ما برای اجرای نقشهمان حاضر بودیم دست به هر کاری بزنیم، حتی قتل. البته برای آن که شناسایی نشویم، مجبور بودیم چنین جنایاتی را مرتکب شویم. من و سه همدستم در مدت 20 روز سه جنایت مرتکب شدیم.»
پسر جوان ادامه داد: «نخستین جنایت، قتل راننده یک نیسان وانت بود. به این بهانه که قصد جابهجایی تعدادی گوسفند را داریم، خودروی نیسان وانت را دربست کرایه کردیم و به راننده، نشانی محل خلوتی را دادیم و او بیخبر از نقشهای که برایش کشیده بودیم و خوشحال از این که قرار است پول خوبی به او بدهیم، ما را به صحنه جنایت برد و یکی از همدستانم با شلیک گلوله او را از پا درآورد. جسد را همان جا رها و با خودروی مرد میانسال آنجا را ترک کردیم.»
جسد مرد میانسال همان زمان از سوی گشت پلیس آگاهی استان خراسانرضوی کشف و علت مرگ نیز اصابت گلوله اعلام شد، اما کارآگاهان جنایی در بدو امر موفق نشدند ردی از متهمان این پرونده بهدست بیاورند و بررسیها ادامه داشت تا این که در کمتر از ده روز از نخستین جنایت، جسد مرد میانسال دیگری کشف شد.
دومین جنایت
«دومین قتل را چند روز بعد از اولین جنایت، مرتکب شدیم. در این جنایت نیز مانند قتل اول، خودروی وانت نیسانی را دربست کرایه کردیم. راننده را با این بهانه که قصد انتقال تعدادی گوسفند را داریم، به محل خلوتی کشاندیم او را با ضربات تبر از پا درآوردیم و از محل متواری شدیم.» شهریار این را میگوید و ادامه میدهد: «در تمام این جنایتها قصدمان سرقت خودرو بود، به همین دلیل خودروها را با مدارک میدزدیدیم تا آنها را بدون هیچ مشکلی بفروشیم و به پول نقد تبدیل کنیم. ما بعد از سرقت خودروها، آنها را به سمت سیستان و بلوچستان بردیم، اما هر دو خودرو در مسیر خراب شد و مجبور شدیم رهایشان کنیم.»
سومین قتل
متهم جوان میگوید: «در سومین سرقت تصمیم گرفتیم به یک دامداری حمله کنیم. بعد از تهیه سلاح کلاشینکف، شبانه وارد دامداری شدیم و از دیوار بالا رفتیم. چون مدتی بود آنجا را زیر نظر داشتیم، میدانستیم چه کسانی داخل دامداری هستند. دامداری دو چوپان داشت و دو خانواده نیز در آنجا بهعنوان سرایدار زندگی میکردند. ابتدا به سراغ یکی از چوپانها رفتیم و او را گروگان گرفتیم و همراه او سراغ دومین چوپان رفتیم.»
شهریار ادامه میدهد: «چوپان اول را وادار کردیم از همکارش بخواهد در اتاق را باز کند و به محض باز شدن در، نفر دوم را هم گیر انداختیم. بعد از به تله انداختن دو چوپان، سراغ خانوادههایی رفتیم که در باغ زندگی میکردند. اولین خانواده زوج میانسالی بودند که یک پیرزن نیز در اتاق آنها بود. داخل اتاق شدیم و با تهدید سلاح دست و پای آنها را غیر از پیرزن بستیم. یکی از همدستانمان نزد آنها ماند تا با سر و صدا، دیگران را خبر نکنند؛ سپس یکی از گوسفندان را کشتیم و داروی بیهوشی به گوشت آن زدیم و گوشتها را به سگهای نگهبان دادیم. بعد از بیهوششدن سگها، فقط دومین خانواده سرایدار مانده بود. آنها زوج میانسالی بودند که همراه دو پسر و دخترشان در آنجا زندگی میکردند. وقتی به سراغ آنها رفتیم، پسرهای سرایدار با ما درگیر شدند که یکی از آنها را کشتیم. صدای تیر و داد و فریاد خانواده سرایدار دیر یا زود مردم را به آنجا میکشاند. برای همین پا به فرار گذاشتیم و در حقیقت سومین سرقت ما نیز بدون آنکه هیچ پولی به دست بیاوریم، ناتمام ماند».
بازداشت 3 متهم
11 سال قبل با اعلام خبر درگیری مسلحانه در گاوداری، گروهی از ماموران راهی محل شدند و تحقیقات در این رابطه آغاز شد. بررسیها، حکایت از آن داشت که دو پسر ایرانی و دو افغان، مجری سرقت ناکام از گاوداری و قتل پسر جوان هستند، اما عاملان جنایت هیچ سرنخی از خود در صحنه بهجا نگذاشته بودند.
شهریار درباره نحوه دستگیریشان میگوید: «مدتی بعد از سومین جنایت، فردی به سراغمان آمد و از ما خواست مدارک مردی را سرقت کنیم، اما حین دزدی دستگیر شدیم و حمید (یکی از افغانها) موفق به فرار شد، اما من و برادرم شهرام و نظیف بازداشت شدیم. بعد از دستگیری شهرام حالش بد و دچار جنون شد. این بهترین فرصت برای فرار از اتهام سه قتل برای ما به حساب آمد. در تحقیقات قتلها را گردن شهرام انداختیم و گفتیم او جنایتها را مرتکب شده است و در این 11 سال نیز حرفمان را تغییر ندادیم تا از قتل تبرئه شویم، اما بعد از مدتها به این نتیجه رسیدیم کتمان حقیقت بیفایده است.»
بازسازی صحنه قتل
متهمان در تمام این مدت منکر جنایت بودند و ادعا میکردند شهرام هر سه قتل را مرتکب شده است. از طرفی برای تائید صحت روانی شهرام، دو کمیسیون پزشکی تشکیل و در اولین کمیسیون اعلام شد متهم در صحت روانی به سر میبرد و مشکلی ندارد، اما با اعتراض خانواده متهم، دومین کمیسیون، جنون پسر جوان را تائید کرد با این حال با توجه به لوثبودن ماجرا، متهمان در زندان به سر میبردند.
رئیس شعبه 133 جزایی مجتمع شهید قدوسی مشهد در این باره میگوید: «چند قاضی درباره این پرونده اظهارنظر کرده و از متهمان بارها تحقیق شده بود. با توجه به مطالعه پرونده سه جنایت، شهریار و نظیف برای تحقیقات به دادگاه اظهار شدند و پس از دو جلسه بازجویی، متهمان به قتل اعتراف کردند و همزمان به بازسازی صحنه جنایات خود پس از 11 سال پرداختند. از طرفی هویت چهارمین متهم که در تمام این مدت نامشخص بود و از سوی متهمان مخفی مانده بود، مشخص شد و آنها همدست خود را معرفی کردند. چهارمین متهم، حمید نام دارد و یک افغان است که دستور بازداشت او نیز صادر شده است.»/ ضمیمه تپش
مرجان رضایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد