منشأ خرافات، نه‌ در حوادث‌ عجیب‌ بلکه‌ در ذهن‌ علاقه‌مندان خرافه است

ریشه‌های یک معامله پر زیان

ماجرای هواپیمای مالزیایی همه ما را متاثر کرد، چرا که صحبت از جان بیش از دویست انسان در میان بود.
کد خبر: ۶۶۵۸۷۴

خبر سوانح هوایی و همچنین سایر وسایل مسافرتی (مثل کشتی و قطار) همه ما را به وحشت می‌اندازد، چرا که معمولا اولین چیزی که به خاطرمان می‌رسد این است که خود را جای مسافران آن سانحه قرار می‌دهیم و با خود می‌گوییم: «می‌توانست برای ما هم اتفاق بیفتد»؛ مرگی وحشتناک و دسته‌جمعی که هیچ کنترل و فراری از آن امکان‌پذیر نیست و جز تسلیم و رضا، چاره‌ای نیست.

جدا از این مساله، قضیه هواپیمای مالزیایی یک ویژگی دیگر نیز داشت، که باعث شد برخلاف اخبار دیگر چنین سوانحی، بیش از یکی، دو روز و بلکه بیش از یکی دو هفته ذهن ما را به خود مشغول کند. مساله اینجاست که این هواپیما به اعتراف بسیاری از مسئولانی که علت ناپدید شدن آن را دنبال می‌کردند، به یک راز مبدل شد و آنها این سانحه را بزرگ‌ترین معما در نوع خود دانستند.

معما دانستن سانحه‌ای به این بزرگی، اعتراف کوچکی نیست، برای آنها که اقتضائات جهان معاصر را می‌شناسند، جهانی که بناست همه چیز در آن زیر ذره‌بین علم و تحت کنترل اصحاب قدرت باشد. کارگردان‌های نظم نوین جهانی، سال‌ها و بلکه قرن‌هاست جایی برای عوامل ناشناخته روی کره خاکی باقی نگذاشته‌اند.

در این جهان هر کاری یا تابع قوانین علی فیزیکی است (وقایع طبیعی) یا حاصل تلاش بشری و لاغیر، اما چگونه امکان دارد، با این پیشرفت و گسترش دانش بشر درباره قوانین علمی و فیزیکی و با این همه ابزارهای نظارتی، چنین سانحه‌ای به یک راز سر به مهر مبدل شود؟

تاریخ علم گواهی می‌دهد که برخورد با چنین مسائلی تازگی ندارد، بلکه پیشرفت علم، قرین بوده با تلاش بشر برای حل مسائلی از این نوع؛ مسائلی که ابتدا همچون رازهای سر به مهر جلوه کردند، اما تلاش علمی برای حل آنها به ثمر نشسته و تبیینی علمی از وقایع به دست آمده است.

دانشمندان همواره سعی دارند در مقابل وقایع رمزآلود و عجیب، فرضیه‌هایی علمی ارائه کنند و این فرضیه‌ها را با داده‌ها و شواهد موجود بسنجند، فرضیه‌ای که بیشترین سازگاری را با شواهد موجود داشته باشد و بتواند تبیینی علمی از حادثه مورد بحث ارائه کند.

نکته اصلی در این است که دانشمند در واقع کسی است که می‌خواهد حادثه را با فرضیه‌ای طبیعی و علمی حل کند نه با تبیین‌های محیر‌العقول و غیر‌طبیعی و غیر علمی. مثلا در زمانه‌ای که هنوز علم فیزیک و نجوم جای خود را محکم نکرده بودند، خسوف و کسوف به دخالت اجنه یا موجودات غیرانسانی یا شیاطین در روند حرکت ماه و خورشید تعبیر می‌شد، ولی دانشمند کسی است که سعی می‌کند برای چنین مشاهده‌ای (ماه‌گرفتگی یا خورشید‌گرفتگی) تبیینی علمی و قابل فهم ارائه کند.

تبیینی که ما را ملزم نکند وجود موجوداتی را بپذیریم که در جریان معمول زندگی با آنها مواجه نیستیم. بنابراین آنچه در درجه اول، یک دانشمند و به طور کلی یک صاحب عقل سلیم را با خرافه پرستان متمایز می‌کند، نوع نگرش و بینش آنهاست که از ذهن آنها نشأت می‌گیرد و چندان ربطی به آنچه در عالم خارج رخ می‌دهد، ندارد. صاحب عقل سلیم سعی می‌کند وقایع را بر اساس باورهای روزمره و متعارف تفسیر کند ، نه بر اساس خرافات.

در ارتباط با هواپیمای مفقود نیز دیر یا زود تبیین‌های علمی ارائه خواهد شد، ولی تا آن زمان بازار خرافه فروشان داغ است و خرافه‌پرستان مشتری تبیین‌های جنون‌آمیز خواهند بود، اینها همان توده عظیمی هستند که سال 2012 به تبعیت از خرافه کهن پیش‌بینی پایان جهان، میلیاردها دلار را خرج اقامت در پناهگاه‌های به اصطلاح امن کردند، اما مشتریان خرافه از چنین تجربیاتی درس نمی‌گیرند و پول و وقت و مال و حتی جان خود را برای خرافات می‌دهند و تا زمانی ‌که ریشه خرافات در ذهن آنهاست، به این معامله پر زیان علاقه دارند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها