گفت‌وگو با دکتر امیراسماعیل آذر

سعدی، شریعتمدارترین شاعری است که می‌شناسم

برخی می‌گویند استاد سخن است و نادره گفتاری بی‌همتا در عرصه نظم و نثر پارسی. برخی هم می‌گویند در نثر مسجع بی‌مانند است؛ البته اینها همه هست و همه اینها نیست.
کد خبر: ۶۶۵۰۷۱
سعدی، شریعتمدارترین شاعری است که می‌شناسم

سعدی، سعدی است؛ شاعری که در عین جدیت، طنز را چاشنی کلامش می‌کند و دردهای جامعه را در جان خود می‌پرورد. اول اردیبهشت جلالی بهانه کوچکی برای پاسداشت اوست؛ بهانه‌ای که ما را پای صحبت‌های دکتر امیراسماعیل آذر نشاند. استادی که سیمایش با برنامه مشاعره برای بسیاری از مردم آشناست.

بر هیچ کس پوشیده نیست که آثار سعدی در جهان بویژه اروپا بسیار معرفی شده است. ترجمه این آثار بیشتر به چه زبان‌هایی بوده است؟

اولین بار اوایل قرن هفدهم شخصی فرانسوی به نام آندره دوریه گلستان سعدی را ترجمه کرد و پس از او شخصیت‌های دیگری مانند سر ویلیام جونز به زبان فرانسه و به زبان انگلیسی بخش‌هایی از گلستان را ترجمه کردند. در میان این ترجمه‌ها، ترجمه اندره دوریه سبب شد سعدی تمام اروپا را تحت تأثیر قرار دهد به حدی که کارنو، رئیس‌جمهور فرانسه نام سعدی را روی خود گذاشت و در تاریخ، سعدی کارنو لقب گرفت. افراد دیگری نیز مانند مادام دورلند تلاش کردند اندیشه‌های سعدی را در تمام اروپا منتشر کنند. با این تلاش‌ها دیری نپایید که سعدی اروپا را تسخیر کرد و ترجمه‌های مختلفی از آثار او در غرب منتشر شد. این ترجمه‌ها تأثیرات مثبت زیادی در اروپا گذاشت و پس از خیام، نام سعدی بر صدر شخصیت‌های ایرانی در اروپا قرار گرفت.

سعدی را بیشتر شاعری جامعه‌شناس و اجتماعی دیده‌ایم و حتی برخی منتقدان نیز عرفان سعدی را عرفانی زمینی می‌دانند. حال اندیشه‌های دینی و عرفانی سعدی تا چه اندازه در آثارش موثر بوده است.

سعدی شریعتمدارترین شاعری است که من سراغ دارم. حتی گاهی این گونه می‌گوید: «من آن نیم که حلال از حرام نشناسم‌/‌ که باده با تو حلال است و آب بی‌تو حرام» حتی در چنین شعری، وجود شریعت را رعایت می‌کند. سعدی حکایت‌هایی در آثارش به کار می‌برد که یا از شنیده‌های خودش است یا در میراث مکتوب قبل از او وجود داشته یا خود ساخته و پرداخته است؛ یعنی شخصیتی گرفته و بر مبنای ملاحظات آن شخصیت حکایت را بنا گذاشته است. من اعتقاد دارم گلستان ارتباط‌های انسان را در جامعه پیوند می‌دهد و انسان را به خدا نزدیک می‌کند و غزل‌های سعدی درست مانند دو بال ابر انسان را روی خود می‌نشاند و به کهکشان‌ها می‌برد. سعدی یک روش و منشی در داستانسرایی دارد و آن این است که معمولا با بیتی آغاز می‌کند که براعت استهلال دارد و بعد بدنه داستان را می‌گوید و بعد نتیجه را عاید خواننده می‌کند. حتی این روش را در یک حکایت دوبیتی او می‌توان دریافت مانند این حکایت:

«یکی پای خار یتیمی بکند‌/‌ به خاک اندرش دید صدر خجند

همین گفت و در روضه‌ها می‌چمید‌/‌ کزان خار بر من چه گل‌ها دمید»

مقلدان سعدی تا چه اندازه در شیوه تقلید از او موفق بوده‌اند؟

سعدی در غزل هم همه را به اشتباه انداخته است. ما شاعرانی مانند جامی و قائم‌مقام فراهانی داشته‌ایم که از سعدی تقلید کرده‌اند، ولی مانند سعدی موفق نبوده‌اند. در بوستان هم تلاش می‌کند ذهن انسان را تلطیف و به خدا نزدیک کند. غزل سعدی، غزل در حقیقت سهل ممتنع است در عین این‌که از این غزل می‌توان لذت برد، ولی از آن تقلید نمی‌توان کرد و هیچ کس نتوانسته از سعدی تقلید کند.

سعدی در شیوه غزلسرایی آیا مقلد بوده است؟

پایه‌گذار غزلی که سعدی آن را به اوج برد، انوری ابیوردی بوده است. در غزل سعدی بسیار می‌توان مضامین تربیتی یافت. در نتیجه سعدی مصلح جامعه است و می‌خواهد جامعه را اصلاح کند و در غزل یکه‌تاز میدان خودش است. ساده غزل می‌گوید در عین این‌که قابل تقلید نیست.

اگر مقایسه‌ای میان بوستان و مثنوی معنوی از نظر دیدگاه تربیتی و اندیشه‌های دینی داشته باشید چه تفاوت‌ها و تشابهاتی وجود دارد؟

میان مولوی و سعدی فاصله بسیار است. مولوی به جایی دست انداخت که دست هیچ کس نه در ایران و نه در خارج از ایران به او نمی‌رسد. جهان‌بینی مولانا با جهان‌بینی سعدی بسیار متفاوت است.

تا چه اندازه با این جمله موافق هستید که سعدی شاعری صاحب سبک است؟ آیا از نظر شما نقدی نیز می‌توان به آثار سعدی وارد کرد؟

صددرصد با این‌که سعدی شاعر صاحب سبک است موافقم. شاعران بزرگ ما همه صاحب سبک هستند و از همه اینها بالاتر سعدی است که صاحب واقعی سبک سهل ممتنع است. در غزل، نظم و نمونه عالی کارش نثر مسجع است. سعدی یک شاعر متشرع است با جهان‌بینی فوق‌العاده خاص. سعدی از نظر جمال‌شناسی ادبی شخصیتی خاص است، اما اگر بخواهیم به کار سعدی ایرادی وارد کنیم این است که سعدی قصد دارد در بوستان به شاهنامه پهلو بزند و شاید نباید این کار را می‌کرد چون سعدی خود سعدی بود و نیازی نداشت به شعر فردوسی پهلو بزند مخصوصا در شعرهایی که سعدی جای پای فردوسی پا گذاشته است شعرهایش کمی ارزشش را از دست می‌دهد.

معصومه کلانکی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها