از جمله «تئوری نهادگرایی»؛ تئوریای که بخصوص از دهه 60 میلادی به بعد مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است.
سخن اصلی نهادگرایان آن است که با توجه به رشد شتابان و حیرتانگیز تغییرات محیطی، توسعه فناوری و ارتباطات، گسترش شهرنشینی و تنوع و پیچیدگی سازمانها و بروکراسی حاکم بر آنها چگونه میتوان پویایی و بالندگی سازمان را حفظ کرد و در عین پایبندی به ارزشها و هنجارها مقهور تغییرات محیطی نشد.
برای پاسخ به این پرسش نظریههای مختلفی مطرح شده است که جای طرح آنها در این مقال و مجال نیست، اما سنجهها و معیارهایی که مورد توجه نهادگرایان قرار گرفته است از جهاتی با مدیریت جهادی که امروزه در ادبیات رایج کشور مطرح است قرابت و نزدیکی فراوانی دارد.
هر چند مدیریت جهادی مورد نظر ما از مولفههایی برخوردار است که در مکاتب دیگر همواره مورد غفلت بوده و به همین دلیل بعضا با ناکامیهایی مواجه شدهاست.
از نگاه نهادگرایان یک سازمان زمانی کارایی دارد که مدیریت هوشمند و منعطف آن با وفاداری و حفظ ارزشها و هنجارها توانایی مردمی بودن، افزایش بازدهی، پویایی و استمرار را سرلوحه خود قرار میدهد.
در این سازمان عناصر چهارگانهای وجود دارد که معیار ارزیابی است؛ ساختار غیرمتمرکز با تفویض اختیارات و تشکیلات چابک و کارآمد، روشهای مبتنی بر مشارکت مردم در اداره امور، افراد که شاغلان در سازمان را با انگیزه و بهرهوری بالا با برخورداری از شیوههای رهبری در ارتباطات انسانی و نیز مشتریان و مخاطبان بهرهمند از خدمات آنها را شامل میشود و بالاخره محصول یا خدماتی که سازمان مورد نظر با حفظ عدالت و ارزشها به عنوان ثمره کلی فعالیتها بیرون میدهد.
حال با مطالب پیشگفته که ضروری مینمود جایگاه و مقام علمی مدیریت جهادی را تبیین کرد به دو سؤال مطرح میپردازیم:
نخست آنکه چه مواردی با فرهنگ و مدیریت جهادی نسبت ندارد و در تضاد با آن است؟
افراطیگری، بیقانونی، استفاده ابزاری از مقدسات، نفاق و دورویی (چهرهای به ظاهر صلاح اما اهداف و نیات نادرست و ناصواب)، هزینه گزاف بر دوش کشور گذاشتن، دشمنتراشی، بیتالمال را در اختیار بستگان، نزدیکان و منسوبان قرار دادن، باندبازی و قبیلهگرایی، عدم توجه به شایسته سالاری در عزل و نصبها، قدرتطلبی، شهرتطلبی و کسب پرستیژهای تبلیغاتی، خودنمایی و تکبر (خودبرتربینی و خود را ملاک حق و باطل دانستن)، برای اثبات خود خراب کردن دیگران و رقیبان (چه رقبای سیاسی و چه رقیبان انتخاباتی)، پاسخگو نبودن و عدم پذیرش نظارتهای قانونی و نظاممند، پنهانکاری و فرار از شفافسازی امور، همه خوبیها را متوجه خود دانستن و ناکامیها و خرابیها را متوجه دیگران کردن، عوامگرایی (پوپولیسم) و فریب افکار عمومی را میتوان از مصادیق بارز در تضاد با مدیریت جهادی برشمرد.
پرسش دوم آنکه مدیریت جهادی چیست و مؤلفههای آن کدام است؟
در یک دستهبندی کلی 25 معیار و سنجه را باید در ذیل عناوین سهگانه مدیریت جهادی برشمرد.
یکم) پویایی، استمرار و کارآمدی: این ویژگی خود بیش از هشت خصیصه و مشخصه را دربرمیگیرد: تقدم کیفیت بر کمیت، توجه به تخصص و آموزش، سازماندهی مناسب نیروی انسانی، اهتمام بر امر تحقیق و پژوهش، چابک و کارآمد بودن، وسعت اختیارات سازمانی در عین تفویض اختیار، اعتماد به زیردستان در عین نظارت مؤثر بر عملکرد آنها، اهمیت و جایگاه برنامهریزی و سیاستگذاری، برخوردار بودن جایگاه نظام پیشنهادها بویژه پذیرش نظر زیردستان را باید مورد تأکید قرار داد.
دوم) مردم گرایی: هفت ویژگی و مشخصه در این مورد باید معرف مدیریت جهادی باشد: محبت و صمیمیت نسبت به مردم، پرهیز از منازعه و بداخلاقی با مردم، توسعه و تقویت ارتباطات مردمی، پیوند عاطفی و اعتماد متقابل مردم و سازمانها، بهرهگیری از عناصر فرهنگ بومی، مشارکت داوطلبانه و فعالانه کارکنان در اداره و مدیریت سازمان، ایجاد و اعتماد متقابل میان مردم و نظام سیاسی و بالاخره توجه و اولویتدهی به نیازهای جامعه را باید مورد توجه قرار داد.
سوم) ارزشمداری: 10 محور بنیادی و اساسی که بهگونهای شاکله مدیریت جهادی را دربرمیگیرد در این حوزه متمرکز است: قصد قربت در خدمت به مردم و انگیزه الهی داشتن، اعتماد و ایمان به کار، اهمیت دادن به ارزشها و هنجارها در همه امور جاری، ویژگی ممتاز و بارز اخلاقی کارکنان و بروز جلوه آنها در عمل چون خداباوری، حقطلبی، آخرتگرایی، فداکاری، ایثار، قانونگرایی، نظم و وجدان کاری و ولایتمداری و اطاعتپذیری از آن را باید برجستگی بنیادی مدیریت جهادی برشمرد. کارکنان و مدیرانی که عملاً پایبند به چنین ارزشهایی باشند هر ناممکنی را ممکن میکنند و هرگام عملی آنها هزاران برابر تبلیغ را بهدنبال دارد، زیرا تبلیغ دین به صورت عمل برای مردم عرضه میشود و این خود بهترین تبلیغ است.
افزون بر این باید از «جنبههای عبادی و تقدسبخشی به کارها»، «وجود روحیه فداکاری و گذشت بر پایه ایمان مذهبی»، «گذراندن دوره آموزش عقیدتی»، «پرهیز از گروهگرایی و باندبازی»، «زمان و مکان نشناختن برای خدمت» و «پرهیز از تملق و چاپلوسی» را باید اضافه کرد.
جهاد سازندگی، امور تربیتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سه الگو و مدل نمونه و موفق از مدیریت جهادی در سالیان پس از انقلاب اسلامی بودهاند. نقش بزرگی که این سه نهاد در کادرسازی و تربیت نیرو و مدیران برای اداره کشور داشتهاند بیبدیل است.
مقابله با ضدانقلاب و تجزیهطلبان در سالهای اول انقلاب، حضور سرنوشتساز در دفاع مقدس، آبادانی، محرومیتزدایی و سازندگی در روستاها و مناطق محروم کشور، صدور پیام معنوی انقلاب اسلامی به اقصی نقاط جهان همه و همه مرهون خدمات مدیریت جهادی است.
سازمان، خطمشی، رویکرد، بایدها و نبایدها و شاخصههای مدیریت جهادی را بدرستی بشناسیم و عملا معرف آنها باشیم. سال 93 که سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی نامگذاری شده است فرصتی ویژه برای ظهور و بروز مدیریت جهادی است.
دکتر علی دارابی - معاون سیما
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی«جامجم» با احمد ابوالقاسمی یکی از موفقترین قاریان قرآن و میزبان برنامه «محفل»
در گفتوگو با دکتر علیرضا کیخا معاون امور استانهای رسانه ملی مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین: