مسعود ده نمکی کارگردان سینما میهمان نخستین برنامه "رادیو من " در سال 1393 بود.
وی ابتدا با بیان اینکه فیلم معراجیها، هم اینک به مرز چهار و نیم میلیارد تومان فروش رسیده است گفت: این فیلم محصول سیمای جمهوری اسلامی ایران است و در واقع تهیه کننده اصلی آن شبکه اول سیما بود. به هر حال با توجه به این مسئله بود که ما توانستیم تبلیغات زیادی در تلویزیون داشته باشیم. هرچند من اعتقاد ندارم که تبلیغات فیلم ما بیش از فیلم های دیگر بود. به نظر من عدالت در تبلیغ فیلم های روی پرده سینما در تلویزیون به خوبی رعایت شد. البته ما مدت زمان بیشتری نسبت به سایر فیلم ها روی پرده سینما هستیم. حدود 2 هفته بیشتر از بقیه فیلم ها. به هر حال تبلیغات بخشی از هزینه های هر فیلمی است و قطعاً همه فیلم ها برای تبلیغات هزینه های خاصی را کنار میگذارند و ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم. من سر فیلم قبلیم یعنی رسوایی خیلی خیلی کمتر از معراجی ها تبلیغ داشتم اما دیدیم که آن فیلم هم فروش خوبی کرد. تبلیغات جزئی از فیلم است و کسی که فیلم را می سازد نمی تواند بی فاوت از کنار این مسئله رد شود.
ده نمکی با انتقاد از رضا کیانیان که اعتقاد داشت چگونگی پخش تبلیغات فیلم های سینمایی در تلویزیون به عدالت رعایت نمی شود گفت: به نظر من خود آقای کیانیان هم می داند که فیلم ها با پول بیت المال درست می شود و مثلاً می دانند که تهیه کننده فیلم خط ویژه خودش یکی از بزرگان بخش تبلیغات در کشور است. پس، از نفوذ خود استفاده کرده و حتی در تلویزیون های استانی هم روزی 30 بار تبلیغ فیلمش پخش می شود. اینطور نیست که هر فیلمی که در تلویزیون تبلیغ می کند صد در صد فروش بالایی هم خواهد داشت. شما فیلم هایی را بعضاً در سینما می بینید که مردم برای دیدنش هجوم می برند اما یکبار هم در تلویزیون تبلیغ آن فیلم پخش نشده است. خودم فیلم رسوایی را در عید سال گذشته داشتم. این فیلم با فیلم های "حوض نقاشی" ، "قاعده تصادف" ، "تهران 1500" و "رژیم طلایی" در نوروز سال گذشته رقابت می کرد ؛ آن هم بدون تبلیغ و دیدید که فروشش از آن فیلم ها بیشتر شد.
وی با بیان اینکه هیچ وقت از پولی که سر فروش فیلم هایش بدست آورده سطح زندگی خود را ارتقا نداده است گفت: بعضی ها نوشتند من لکسوس سوار هستم. در صورتی که اینجوری نیست و یک ماشین تویوتای معمولی دارم. بعضی همه دنیایشان در چارچوب خانه و ماشین می گذرد در صورتی که اینطور نیست.
ده نمکی افزود:در فیلم رسوایی یک دیالوگی را نوشته بودم که می گفت "ببینید سیگار شما را می کشد یا شما سیگار را". این هم همان است. برخی سوار ماشین می شوند اما در اصل این ماشین است که سوار آنها شده است. من سعی کردهام که همیشه من باشم که سوار ماشین باشم. آدم خوب است که حتی یک پراید داشته باشد اما او باشد که ماشینش را مدیریت کند نه اینکه ماشین و پول و مادیات او را مدیریت کنند. عده ای هستند که حتی پلاستیک ماشین خود را هم نمی کنند تا نشان دهند چقدر اهل مادیات هستند.
ده نمکی ادامه داد: من یک کاری را در حوزه کتاب انجام دادم و یک فرهنگ نامه 80 جلدی را که در مجموع حدود 100000 صفحه دارد و 20 سال روی آن کار کردیم و زحمت برد. من هر چه پول از سر سه گانه های اخراجی ها درآوردم سر این پروژه هزینه کردم که به نظرم بزرگترین مرجع ما برای جنگ و دفاع مقدس است. من برای امرار معاشم خیلی از پول هایی که سر فیلمسازی بدست آورده ام هزینه نمی کنم.
ده نمکی در خصوص اینکه هزینه ماهانه اش چقدر است گفت: من چون خانه ام رهنی است و از اجاره و اجاره دادن همیشه می ترسم به سمت اجاره کردن خانه هرگز نرفته ام و هر خانه ای که در آن باشم را حتماً رهن می کنم. به جز این مورد هزینه خورد و خوراکم در ماه حدود یک میلیون تومان است. خیلی وقت ها هم شده که دخل و خرجم با هم جور در نیامده. اصولاً هر کس کار فرهنگی می کند دخل و خرجش جور در نمی آید. زمانی که مجله داشتم حتی در دادن حقوق بچه هایی که در مجله کار می کنند هم مشکل داشتم. من یادم می آید اولین زمانی که دخل و خرجم کم آمد زمانی بود که تازه از جنگ برگشته بودم. وقتی رفتم جنگ محصل بودم و وقتی جنگ تمام شد و برگشتم به خانه ، هیچ شغلی نداشتم. آن موقع در محله نظام آباد زندگی می کردم و رویم هم نمی شد که از پدرم پول بگیرم. اولین بار که در جنگ زخمی شدم دست کردم در جیبم و دیدم پول های جیبم هم خونی شده است. یک پنجاه تومانی آن زمان در جیب من بود که برای خودش خیلی پول بود. آن پول را دوست داشتم تا آخر عمر برای خودم نگه دارم چون برایم خاطره ای از جنگ بود. اما به قدری فشار مالی روی من آمده بود که با پنبه و الکل خون های روی آن پنجاه تومانی را پاک کردم تا بتوانم آن را خرج کنم و زندگی خود را با آن بگذرانم.
وی که کارش را از چاپ مجله و ساخت فیلم های مستند شروع کرده بود با بیان اینکه گاهی پیش آمده تا از کارم خسته شوم اضافه کرد: من همین الان هم خسته ام و دیگر رغبتی برای فیلم سازی ندارم. به هر حال فیلم ها و بخصوص فیلم هایی که من ساختم همه فروشش را روی هم بگذاریم حدود 30 میلیارد می شود و این 30 میلیارد برابر با بودجه ساخت صد فیلم سینمایی در کشورمان است. ولی این بی مهری هایی که به من می شود و این کنایههایی که به من می زنند مرا دلسرد کرده است. آدم از کسانی حرف هایی را می شنود که اصلاً توقع ندارد. من از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرم ناراحت نیستم اما قضاوت باید با انصاف همراه باشد. همه می دانند درآمدهایی که من از 5 فیلمی که ساخته ام متعلق به خود بدنه اصلی جامعه سینمایی کشور است. خودم که تهیه کننده فیلم هایم نبودم. تهیه کنندگان من از همین جامعه سینمایی کشور بودند. اما بعضاً انتقادهای بی رحمانه ای که به من و فیلم هایم میشود تمام خستگی ها را روی تن من باقی می گذارد. همین فیلم معراجی ها با وجود اینکه الان مدت زیادی است که روی پرده های سینما است ، توانست سینما قدس تهران را در میدان ولیعصر از بسته شدن نجات دهد. این سینما پول دستمزد کارگران و آب و برقش را نداشت بدهد و فیلم معراجی ها به سینما قدس تهران کمک کرد تا تعطیل نشود. شما می دانید تعطیل شدن سینما ها چه ضربه ای به بدنه فرهنگ کشور می زند و ما جلوی این ضربه را با فیلم معراجی ها گرفتیم. حالا سینمایی ها عوض اینکه از ما بخاطر این کار تشکر کنند مدام به ما کنایه می زنند.
وی گفت:اگر بلیط نیم بهایی برای معراجی ها در نظر گرفته شد به خدا فقط برای این فیلم نبود بلکه این بلیط نیم بها به همه فیلم ها اختصاص پیدا کرد. تهیه کننده های دیگر هم مثل فیلم "ورود آقایان ممنوع" و "دربند" هم در سالیان گذشته از همین روش بلیط نیم بها استفاده کردند. اما حالا که ما استفاده می کنیم بلندگو بر می دارند و آنقدر علیه ما فضا را مسموم می کنند که انگار قتل انجام داده ایم. شخصی مثل رضا کیانیان می آید و جلوی دکتر قالیباف شهردار تهران انتقاد می کنند که چرا او از فیلم ما حمایت کرده؟ چرا انقدر با غرض ورزی به همه چیز نگاه می کنید؟ شهردار تهران اگر حمایتی کرده به طور کل به جامعه سینما بوده. بیایید نگاه را کلی تر ببینیم. انقدر جزئی نگری برای سینمای ما اصلاً خوب نیست. بخش اعظمی از فیلم هایی که همین رضا کیانیان بازی کرده از پول دولت بوده. حرف در این خصوص زیاد و درد های زیادی دارم که بخاطر همین فعلاً از سینما رنجیدهام.
ده نمکی از سختی های کارش هم گفت: اولین نشریه پرمخاطبی که داشتم شلمچه بود که توسط اصلاح طلبان توقیف شد. بعد از آن نشریه جبهه را تولید کردم با تیراژی دوبرابر نسبت به شلمچه که این روزنامه نشریه را هم اصولگرایان توقیقش کردند. من از هر دو جناح ضربه خورده ام. تصمیم گرفتم به کشاورزی روی بیاورم. بگویم کار فرهنگی کردن ما دیگر بس است. وقتی هم چپ و هم راست من را می زنند آدم ترجیح می دهد کاری در این حوزه نکند. اما بعدش فهمیدم من آدم زندگی معمولی نیستم که بخواهم با کشاورزی و مرغداری زندگی خود را بگذرانم.دوباره برگشتم و فیلم های مستند فقر و فحشا را ساختم و بعد از آن هم کدام استقلال و کدام پرسپولیس را و مردم در آن زمان نشان دادند وقتی حرفی دارای ارزش باشد آن را هر طور که باشد می بینند و می شنوند. خیلی ها می گفتند که مستندهای فقر و فحشا و کدام استقلال کدام پرسپولیس مخاطب خاص دارند ، اما همه مردم به هر نحوی آن را دیدند و از آن استقبال کردند و خوششان آمد. بعد از این دو مستند به سمت سه گانه اخراجی ها رفتم و بعدش هم رسوایی و معراجی ها. اما واقعاً کم آوردهام و دیگر نمی خواهم فیلم بسازم وی در پایان گفت: همه می دانند تنها کسی که فیلم هایش با حمایت بخش خصوصی ساخته شده من هستم. یعنی خود سینمایی ها می دانند که فیلم های من فروش می رود پس می آیند روی من و ایده ام سرمایه گذاری می کنند تا فیلم ساخته شود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
تحمل كن و به كارت ادامه بده؛ همه ما در قبال این فضای مسموم فرهنگی و هنری وظیفه داریم ...