مشفق خودش هم وقتی بچهاش نوزاد بود شبها خواب و آرامش نداشت. هیچوقت آن دوران را فراموش نمیکند و بارها شده بود در محل کار چرتش بگیرد. حتی یکبار نزدیک بود به خاطر این موضوع توبیخش کنند. حال شوهر نوشین به حدی خراب بود که مشفق فرصت را برای تعریف کردن این خاطره مناسب ندید و از او پرسید: بچهات کجاست؟
ـ پیش مادربزرگش در حیاط. گفتم اینجا نباشد بهتر است.
ـ کار درستی کردی.
مشفق سپس به اتاق خواب رفت و نگاهی به جسد انداخت. معلوم بود نوشین در خواب و بدون اینکه فرصت فرار پیدا کند، تسلیم مرگ شده است. بخاری دیواری کوچکی آنجا بود که دودکش مناسبی نداشت، بخشی از آن بیرون از پنجره و بخشی دیگر داخل بود. کارآگاه شوهر نوشین را صدا زد و گفت:چرا دودکش این شکلی است؟
ـ اصلا متوجهاش نشده بودم. دو هفته بود بخاریها را خاموش کرده بودیم احتمالا موقع تمیز کردن پنجره این اتفاق افتاده. ای کاش دیشب وقتی بخاری را روشن کردم، بیشتر دقت میکردم ولی اصلا حواسم نبود.
حواس پرتی آن هم با توجه به تغییر ناگهانی دما چندان دور از ذهن نبود اما کارآگاه همانجا دستور داد شوهر نوشین را بازداشت کنند.
ـ به چه دلیل؟
ـ به جرم قتل.
مرد سعی کرد وانمود کند بیگناه است.
ـ قتل؟ زنم بر اثر گازگرفتگی مرده، به من چه ربطی دارد؟
مشفق بیش از این به حرفهای متهم گوش نداد و به او گفت در اداره آگاهی با هم صحبت خواهند کرد. او حتی قبل از اینکه پا به اتاق خواب بگذارد، به این مرد ظنین شده بود اما متهم سه روز تمام در برابر اعتراف به قتل مقاومت کرد و گفت مرگ زنش حادثهای غیرمترقبه بوده، اما در نهایت ارتکاب جنایت را پذیرفت.
ـ مدتی بود با نوشین اختلاف داشتم. او تهدید کرده بود طلاق میگیرد. میخواست بچهام را هم با خودش ببرد. خیلی خواهش و تمنا کردم ولی فایدهای نداشت تا اینکه از او خواستم لااقل عید را پیش هم باشیم. قبول کرد و چند روز بعد از عید را هم ماند اما شب قبل از حادثه گفت صبح فردا وسایلش را جمع میکند و میرود. او خیلی از دستم ناراحت بود. حق هم داشت. در گذشته با او زیاد بدرفتاری کرده بودم. بیدلیل به او مشکوک میشدم و سرش داد میکشیدم. حتی دو بار هم کتکش زدم اما واقعا پشیمان بودم و میخواستم رفتارم را اصلاح کنم من بچهام را خیلی دوست دارم و نمیتوانم دوری از او را تحمل کنم اما هر چه به نوشین قول میدادم، باور نمیکرد. بالاخره نصف شب با خودم فکر کردم او را میکشم و اینطوری بچه پیش خودم میماند. نقشه را طوری کشیدم که همه خیال کنند مرگ او براثر گازگرفتگی است. اصلا حواسم به آن اشتباهی که شما متوجه شدید نبود. حالا هم از کاری که کردهام، خیلی پشیمان هستم. امیدوارم خانواده نوشین مرا ببخشند.
شما خواننده محترم برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید و بنویسید کارآگاه چگونه متوجه شد نوشین به قتل رسیده است؟/ ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم