شب نامه نویسی

پخش شایعات با شعار «زنده باد مساوات»

روحانیون به عنوان پیشگامان جریان عدالتخواهی در عرصه مشروطیت مطرح بودند. این عناصر پیش رو که از هیچ تلاشی برای احقاق حقوق مردم فروگذار نبودند، ملجا و پناهگاهی برای اقشار مختلف جامعه به شمار می آمدند با این وصف، برخی از جریان های روشنفکری که هدایتگر انجمن های سری در نهضت مشروطیت بودند سعی وافری برای نزدیکی با مردم داشتند.
کد خبر: ۶۶۰۶۷۲
پخش شایعات با شعار «زنده باد مساوات»

این گروه​ها و تشکل​ها برای پیگیری اهداف خود اقدام به انتشار شب نامه هایی در سراسر نقاط پا​یتخت کردند. ادبیات به کار رفته در این شب نامه از پختگی و روانی برخوردار بود و از این رو ​بر ذهن مردم تاثیر می گذاشت. این جریان​های مخفی که روحانیت را رقیبی سرسخت برای خود می دیدند، برای نفوذ در دل مردم زمینه چینی های زیادی کردند و حتی با پخش شایعات ، ذهن برخی از مردم را نسبت به روحانیت ​مشوش کردند.
روشنفکران ابتدا با طرح جدایی دین از سیاست، حملات خود را متوجه همه روحانیون کردند و در عرصه تهمت پراکنی، دامنه نشر شایعات در مورد روحانیون را از گرفتن رشوه تا شراب نوشی گستراندند.
رقیب برای از میدان بدربردن روحانیت برنامه داشت و تلاش کرد تا با انتشار شب نامه ها، کم کم جامعه را از روحانیت رویگردان کند. از آنجایی که انتشار این شایعات براساس برنامه های قبلی بود و روحانیت نیز برای مبارزه با این ترفند چاره ای نیندیشیده بود، فضای فکری جامعه نسبت به روحانیون کمی تیره و تار شد. از جمله کسانی که در تیررس شایعات قرار داشت؛ سید عبدالله بهبهانی بود. او در روز ورود به تهران مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت. او که از سوی آیت الله آخوند خراسانی ​ طبق اصل دوم متمم قانون اساسی به عنوانی یکی از مجتهدان طراز اول انتخاب شده بود، بزودی با سران تشکیلات روشنفکری با مشکلاتی مواجه شد. به گونه ای که یحیی دولت آبادی از سوی جریان اجتماعیون عامیون بادکوبه به بهبهانی پیام داد که «پای خود را از گلیم خود بیشتر دراز نکند. »این پیام تهدید آمیز البته مورد بی توجهی بهبهانی قرار گرفت و در نهایت، او با حیدرخان عمواوغلی و همدستی گروه ترور​به شهادت رسید.
از دیگر روحانیونی که مورد تهدید قرار گرفتند سید کاظم طباطبایی، مرجع بزرگ نجف بود که به استبدادطلبی متهم شد و علیه او شب نامه ها و اعلامیه های متعددی پخش شد. هدف شب نامه نویسان ایجاد اختلاف میان آیت الله یزدی و آخوند خراسانی بود که جزو رهبران فکری مشروطیت به شمار می آمد. اما این اختلاف افکنی ها به جایی نرسید و همچنان آخوند با سید روابط حسنه داشت.
در این میان، شیخ فضل الله نوری از جمله کسانی بود که سعی می کرد با روشنگری و نشر مجموعه ای از مکاتبات تحت عنوان لوایح، ذهن ها را نسبت به اقدامات انجمن های سری روشن کند. انتشار این مجموعه ها توسط شیخ ، اثرگذار بود و مجلسیان ناگزیر بودند در تدوین متمم قانون اساسی به دیدگاه​های او توجه کنند.

شیخ در روزنامه خود در مورد این فضای مسموم و تبلیغات زهرآگین می نویسید:
روزنامه ها و شب نامه هایی پیدا شد اکثرا مشتمل بر سب علمای اعلام و طعن در احکام اسلام و این که باید در این شریعت، تصرفات کرد و آن را تغییر داد و تبدیل باحسن نمود و قوانینی که به مقتضای یکهزار و سیصد سال پیش قرار داده شده، باید همه را با اوضاع و احوال امروز مطابق ساخت از قبیل اباحه مسکرات و اشاعه فاحشه خانه ها و صرف وجوه روضه خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه در ایجاد شوارع برای استجلاب صنایع فرنگ و از قبیل استهزاء مسلمان​ها در حواله دادن شمشیر حضرت ابوالفضل​ یا به سر پل صراط​ و این که افکار و گفتار رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم، العیاذبالله از روی بخار خوراک​های اعراب بوده است مثل شیر شتر و گوشت سوسمار و این که امروز در فرنگستان، فیلسوف ها هستند که خیلی از انبیاء و مرسلین، آگاه تر و داناتر و بزرگترند و نستجیر بالله، حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را امام موهوم خواندن و اوراق قرآن مجید را در مقواهای ادوات قمار، بکار بردن و صفحات مشتمل براسم جلاله و آیات سماویه را در صحن مجلس شوری دریدن و پاشیدن و نگارش این که مردم بی تربیت ایران، سالی بیست کرور تومان می برند و قدری آب می آورند که زمزم است و قدری خاک که تربت است و این که اگر این مردم وحشی و بربری نبودند، این​همه گوسفند و گاو و شتر در عید قربان نمی کشتند و قیمت آن را صرف پل سازی می کردند و این که ذمی و مسلم، خونشان متکافو باشد و با همدیگر درآمیزند و به​یکدیگر زن بدهند و زن بگیرند (زنده باد مساوات) و نمونه دیگر، ظهور هرج و مرج در اطراف ممالک و سلب امنیت و نظم و شیوع خونریزی و تاخت و تاز و اثاره فتن و مفاسد در هر ناحیه و رواج رقابت و خصومت درمیان اهالی شهرهای بزرگ خصوصا حوادث و سوانحی که در صفحه آذربایجان و سرحدات آن اتفاق افتاده و کشتارها که در کرمانشهان و فارس و حدود نهاوند و غیرها واقع شده است و نیز تجری عده ای در فسق و فجور و منکرات است. چون ما و شماها همگی در طهران هستیم فقط طهران را از شما می​پرسیم آیا از وقتی که اسم این گونه آزادی، شایع شده، درجه هرزگی ها و بی​باکی ها از کجا به​کجا رسیده است؟... آیا هیچ انتظار داشتید و هیچ شنیده بودید تا این تاریخ که گفته ​ یا نوشته باشند که «الوهیت خدا» هم مشروطه است؟ و هیچ شنیده بودید که در این یکهزارو سیصدو چند سالی که از عمر اسلام ایدالله انصاره گذشته است صورت یکی از مجددین دین را که در عداد کلینی و علم الهدی و محقق و شهیدین شمرده شود، بشکل حیوانی بارکش کشیده و تشهیر کرده باشند؟ نمونه دیگر، افتتاح رسوم معموله بلاد کفر در قبة الاسلام است. تاریخ هجری هیچ خبر نمی دهد که در ممالک اسلامیه، مجلس ترحیم و ختم قرآن را به​دستور فرنگستان تشکیل داده باشند. مسجد جامع پای تخت اسلام فاتحه و زاری صدیقه طاهره سلام الله علیها بسیره خاصه فرنگان، گلریزی کردن و دستمال​های مشکی بر بازوی دستجات اطفال مسلمین بستن و جماعات زردشتی​ها را در خانه خدا وارد ساختن و در مجلس فاتحه مخصوصا آلافرنگ​ها و پاریس پرست​ها و مستخدم قراردادن ارباب عمایم و بزرگان شریعت را طوعا یا کرها به​آن محضر مطهر کشیدن. ای پیروان دین اسلام، هیچ ختمی به​این شکل دیده یا شنیده بودید و هیچ دیده و شنیده بودید که روسای روحانی شما را عنفا در مجلس در قطار مادام​های فرنگان کشیده و در ازدحامی که سراپا علی رغم اسلام و اسلامیان است احضار داشته باشند؟ آن بازار شام، آن آتشبازی​ها، آن ورود سفراء و آن عادیات خارجه، آن هورا کشیدن​ها و کتیبه های زنده باد زنده باد و​زنده باد مساوات. می خواستند یکی را بنویسید: ​زنده باد شریعت​،​زنده باد قرآن و​ ​زنده باد اسلام​.
محمدمهدی شریف کاشانی در مورد فضای آن روز مجلس توضیحات جالبی ارائه می دهد. او می گوید:
«باختن آرمان ها و آمال از همان فردای افتتاح مجلس آغاز گشت... آنچه بیش از همه ملت را به تنگنا و مذلّت افکند، اختلافات گروهی بود. این اختلافات، خاصه آن گاه بالاگرفت که ​تقی زاده​ به تهران ورود و بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زد. تندروی ها آغاز و مناقشات بالاگرفت. فاتحان به جان یکدیگر افتادند، گویی که ایلغاریان به غنیمت دست یازیده. نخست جنجال شب نامه ها و اعلانات و پس از آن ترور شخصیت ها. بیشترین حملات متوجه روحانیت بود؛ روحانیتی که خود، مُبدع، یار و معین انقلاب بود، اکنون می بایست از صحنه سیاسی به دور افتد. آن گروه که شهادت شیخ فضل الله را موجب آمده و از این رو بیش از پیش بر تَجَرّی خود افزوده بودند، نتیجه اعمال و کردار خویش را در شهادت ثقه الاسلام بازیافتند. در آن ورطه، روحانیت، مُخِل لابشرطی ها و کجروی ها بود.»
خط ایجاد تردید در میان روحانیت، با بهره گیری از ابزارهایی چون روزنامه و شب نامه توانست مانعی برای وحدت و همدلی میان روحانیت و مردم شود.

صولت اختیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها